سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

زبان و ادبیات فارسی دومین زبان جهان اسلام و گنجینه‌ای جاودانه

زبان و ادبیات فارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و زبان حوزه «فرهنگ و تمدن ایران‌زمین»، با هزاران آثار گران‌سنگ در زمینه‌های مختلف ادبی، عرفانی، فلسفی، کلامی، تاریخی، هنری و مذهبی همواره مورد توجه و اعتقاد ایرانیان و مردمان سرزمین‌های دور و نزدیک بوده است.

۲۷ شهریور سالروز درگذشت «سیّد محمّدحسین بهجت تبریزی» متخلص به «شهریار»، در تقویم کشورمان به عنوان «روز ملی شعر و ادب فارسی» ثبت شده است.

استاد شهریار شاعر ایرانی و اهل تبریز بود که به زبان‌های فارسی و ترکی آذربایجانی شعر سروده است. از سوی دیگر زبان فارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام در بسیاری از کشور‌های همسایه دارای ریشه تاریخی است که اصالت ایرانیان را در سطح جهان نشان می‌دهد، در همین راستا به بررسی شخصیت استاد شهریار و ابعاد نفوذ زبان فارسی در کشور‌های فارسی‌زبان پرداخته‌ایم.

زبان و ادبیات فارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و زبان حوزه «فرهنگ و تمدن ایران‌زمین»، با هزاران آثار گران‌سنگ در زمینه‌های مختلف ادبی، عرفانی، فلسفی، کلامی، تاریخی، هنری و مذهبی همواره مورد توجه و اعتقاد ایرانیان و مردمان سرزمین‌های دور و نزدیک بوده است. با وجود حوادث و رویداد‌های پرتب‌وتاب و گاه ناخوشایند، باز هم این زبان شیرین و دلنشین در دورترین نقاط جهان امروزه حضور و نفوذ دارد.

این حضور و نفوذ تا بدانجا شد که روز بیست‌وهفتم شهریور، سالروز درگذشت مرحوم "استاد شهریار"، شاعر معاصر ایرانی (۱۲۸۵ تا ۱۳۶۷) با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، به عنوان «روز ملی شعر و ادب پارسی» نامیده شده است.

شهریار کیست؟

«سیّد محمّدحسین بهجت تبریزی» (زاده ۱۲۸۵ – درگذشته ۱۳۶۷) متخلص به "شهریار" (پیش از آن بهجت) شاعر ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان‌های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است. پدرش «حاج میرآقا بهجت تبریزی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. شهریار دوران کودکی را - به علت شیوع بیماری در شهر - در روستا‌های قایش قورشاق و خشگناب بستان‌آباد سپری کرد. پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسه دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشته پزشکی ادامه تحصیل داد. حدود شش ماه پیش‌از گرفتن مدرک دکتری، به‌علت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمد‌های دیگر، ترک تحصیل کرد.

شهریار پس از سفری چهارساله به خراسان برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، به تهران بازگشت. او در سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز، شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکترای افتخاری دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز را نیز به وی اعطا کرد.

وی در امرداد ۱۳۳۲ به تبریز آمد و با یکی از بستگان خود به نام «عزیزه عبدخالقی» ازدواج کرد که حاصل این ازدواج سه فرزند (دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی) بود.

شهریار به تمامی هنرها، به‌ویژه شعر، موسیقی و خوشنویسی علاقه داشت. او نسخ، نستعلیق و خط تحریری را خوب می‌نوشت و قرآن را با خط خوش کتابت می‌کرد. در جوانی، سه‌تار را به نیکویی تمام می‌نواخت، ولی پس از مدتی در پی تحولاتی درونی، برای همیشه آن را کنار گذاشت.

بیان لطیف، ساده، روان و جذابیت کلام، ویژگی‌های شعر شهریار است. البته گاه در کنار بیان لطیف و ادیبانه، دیده می‌شود شاعر با شجاعت، پروایی از کاربرد اصطلاحات عامیانه ندارد و تصاویر زیبای کلامی را با جملات محاوره‌ای درمی‌آمیزد و از این‌که ادیبان، سطح شعرش را نازل بپندارند، نمی‌هراسد. این تلفیق شاعرانه، از ویژگی‌های شعر شهریار است. شهریار معتقد به تحول و تجدیدحیات در شعر ادبی بود و آثار این نوگرایی در بیشتر اشعارش دیده می‌شود. او از کاربرد مضامین نو، پروایی نداشت و در این زمینه، نوآوری‌های فراوانی دارد.

شهریار در سرودن انواع گونه‌های شعر فارسی مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی نیز تبحر داشته‌است. اما بیشتر از دیگر گونه‌ها، در غزل شُهره بود و از جمله غزل‌های معروف او می‌توان به «علی‌ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به امام علی (ع) ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به خواجه حافظ داشته است.

چرا روز درگذشت شهریار، روز پاسداشت زبان فارسی است؟

«علی‌اصغر شعردوست» سیاستمدار و محقق ایرانی که سوابقی، چون سفیر ایران در تاجیکستان، نماینده مردم تبریز، اسکو و آذرشهر در دورهٔ ششم مجلس شورای اسلامی و اولین دبیر شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور را در کارنامه خود دارد و نیز پیشنهاددهنده‌ی نامگذاری زادروز شهریار به نام روز شعر و ادب فارسی است، اظهار کرد: «تا زمان طرح و تصویب این پیشنهاد، ما هیچ روزی را به عنوان روز شعر و ادب در تقویم کشور نداشتیم، در حالی‌که نزد ما ایرانیان شعر همواره عالی‌ترین و ناب‌ترین صورتی بوده است که در هنر کمال مجال بروز می‌یابد.»

وی گفت: «کمتر ملتی را می‏‌توان در جهان یافت که این همه به شعر پرداخته و گنجینه‌ای غنی و ارزشمند به این عظمت داشته باشد. منزلت شعر نزد ایرانیان به اندازه‌ای است که به‌رغم ساختار وهمی شعر، ارزشمندترین مفاهیم دینی، هنری و تاریخی ما به شعر گفته شده است. به عبارتی در همه ادوار تاریخ، با شعر نوشت و خواند داشته و زندگی کرده‏‌ایم.»

این سیاستمدار و محقق ایرانی درباره انگیزه اولیه نامگذاری روز درگذشت شهریار به عنوان روز شعر و ادب فارسی، گفت: «در مورد این‌که چرا استاد شهریار و روز وفات آن شاعر حکیم را پیشنهاد کرده‌ام؛ در تاریخ ادبیات هر سرزمین، شاعران و نویسندگان کم‌شماری هستند که، چون ستون‌های استوار، آسمان آن سرزمین را بر سر انبوه شاعران و نویسندگان دیگر نگاه می‏‌دارند. چنین نوابغی هر چند سده، یک‌بار ظهور می‏‌کنند. تاریخ ادبیات یک ملت برای ظهور چنین نوادری به ادوار مختلف تقسیم می‏‌شود. شاعرانی، چون فردوسی، نظامی، خاقانی، مولوی، حافظ، سعدی و صائب از ارکان شعر ما به شمار می‏‌روند و در پیدایی ادوار مهم ادبی نقش اساسی دارند. اما در این انتخاب و پیشنهاد، من به معاصرت توجه داشتم.»

شعردوست ادامه داد: «به عبارتی، برای توجه لازم به شعر باید شاعر موردنظر مناسبتی با دوران ما می‌داشت. از سوی دیگر، همگاهی این مناسبت با هر کدام از شعرای متقدم گذشته بحث برانگیز بود، همان پیش‌بینی که بعد از تصویب این موضوع در انتقاد‌ها مطرح بود. عده‌ای معتقد بودند مناسبت شعر و ادب فارسی باید پیوند با حکیم ابوالقاسم فردوسی داشته باشد و عده‌ای از منتقدان به تناسب آن به حافظ یا سعدی اعتقاد داشتند. به همین ترتیب، برخی به همگاهی روز شعر و ادب با مولوی معتقد بودند و هرکدام استدلال‌هایی داشتند که به فرض پیشنهاد هر کدام، باز هم جای مجادله و مباحثه باز بود. اما به دلایل گفته‌شده و بسیاری دلایل دیگر به شاعر بزرگی از شاعران هم‌روزگار نظر داشتم و در میان شاعران و بزرگان شعر معاصر کشور، «استاد سیّد محمّدحسین شهریار» به گواهی بسیاری از منتقدان و محققان برجسته، درخشان‌ترین چهره شعر معاصر ایران است.»

ریشه زبان فارسی

زبان فارسی یکی از گویش‌های قوم پارس بوده است که به جنوب غربی فلات ایران کوچ کرده بودند. با قدرت گرفتن خاندان هخامنشی از این قوم، زبان فارسی (در آن زمان پارسی باستان) به عنوان زبان رسمی و اداری در سرزمین‌های امپراطوری هخامنشی گسترش پیدا کرد. زبان فارسی یا پارسی باستان در ابتدا دستور زبان پیچیده با حالت‌های صرف گوناگون بود. با این‌حال، با آموختن غیر پارسی‌زبان‌ها، رفته‌رفته دستور زبان فارسی ساده‌تر شد. از این گسترش زبان در سرزمین‌های غیر فارسی‌زبان، به عنوان دلیلی برای ساده شدن این زبان یاد می‌شود. در اواخر دوره هخامنشیان، زبان فارسی یا پارسی باستان به شکل اولیه‌ای از پارسی میانه درآمده بود.

در زمان روی کار آمدن سلسله اشکانیان، فارسی یا پارسی، تأثیراتی از زبان پارتی (گویش رسمی اشکانیان) گرفت، اما در دوران ساسانیان، این زبان که در آن زمان پارسی میانه بود، زبان اول و رسمی ایران بود. تقریباً تمام سرزمین‌های قلمرو ساسانیان به این زبان صحبت می‌کردند. نوشته‌های اولین پادشاهان سلسله ساسانی در قرن سوم بعد از میلاد به سه زبان ثبت شده‌اند: پارتی، پارسی میانه و یونانی. زبان پادشاهان اشکانی پارتی بود. قلمرو اشکانی از شمال خراسان شروع شد و بر تمام ایران گسترش پیدا کرد.

پارسی میانه در زمان ساسانیان بیشتر استفاده می‌شد. این سلسله از ایالت فارس شروع شد و آنان با شکست حکومت اشکانیان، تیسفون را به عنوان پایتخت حکومت خود انتخاب کردند. در این دوره‌ی زمانی، در شمال ایران زبان پارتی و در جنوب ایران پارسی میانه صحبت می‌شد. در دوره‌ی حکومت ۴۰۰ ساله‌ی ساسانیان، در زبان فارسی تغییرات اساسی به وجود آمد. زبان پارتی به‌طور کلی از رواج افتاد و از قرن چهارم حکومت ساسانیان به بعد، تمام کتیبه‌های بر جای‌مانده به زبان پارسی نوشته شده‌اند.

پراکندگی زبان فارسی در ایران و جهان

کشور‌هایی که بیشترین جمعیت فارسی‌زبان جهان را دارند، ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان هستند. البته فارسی در کشور‌هایی غیر از ایران، به نام‌های دَری، پارسی و تاجیکی گفته می‌شود. بعد از این کشورها، بحرین، پاکستان، هند، عراق، ترکیه و چین در رده‌های بعدی جمعیت فارسی زبان هستند.

فارسی در کشور بحرین، به نام عجمی یا لارستانی شناخته می‌شود. در هندوستان تا قبل از استعمار انگلیس بر این کشور، فارسی نیز یکی از زبان‌های رسمی بوده است. شاعران و نویسندگان هندی‌تبار زیادی با زبان فارسی به خلق اثر پرداخته‌اند. جمعیت فارسی‌زبان مادرزادی در ایران، بر اساس سرشماری رسمی انجام شده در سال ۱۳۷۵ (۱۹۹۶ میلادی)، ۷۳ تا ۷۵ درصد جمعیت کل ایران را تشکیل می‌دهد و ۸۲ تا ۸۳ درصد مردم، فارسی صحبت می‌کنند. از لحاظ جمعیتی، حدود ۲۰ میلیون نفر در افغانستان، ۵ میلیون نفر در تاجیکستان و ۷ میلیون نفر در ازبکستان جزو فارسی‌زبانان جهان محسوب می‌شوند.

«گرنوت ویندفور» استاد بازنشسته دانشکده مطالعات خاورمیانه دانشگاه میشیگان آمریکا، در کتاب «زبان‌های ایرانی» که در سال ۲۰۰۹ منتشر کرده است، به جمعیت افرادی که زبان مادری آنها فارسی است و یا به عنوان زبان دوم به آن تسلط دارند، اشاره می‌کند. در این کتاب جمعیت فارسی‌زبان‌ها در کل جهان حدود ۱۱۰ میلیون نفر گزارش شده است.

زبان فارسی در افغانستان

فارسی در افغانستان در نوشتار رسمی اداری با عنوان فارسی دَری شناخته می‌شود، اما مردم افغانستان زبان گفتاری خود را فارسی یا پارسی می‌دانند. زبان‌های اصلی کشور افغانستان دو زبان فارسی دری و پشتو هستند. با این‌که برخی افراد در افغانستان فارسی و فارسی دری را مستقل از هم می‌دانند، اما در کشور ایران تفاوت‌های این دو زبان به اندازه‌ای نیست که آنها را از هم مستقل بدانند. به هر حال، فارسی در یک از مهم‌ترین گویش‌های زبان فارسی است. نام دیگر فارسی دَری را می‌توان گویش هزارگی نامید. هزاره‌ها در افغانستان فرهنگی مشابه دیگر اقوام فارسی‌زبان دارند. اگرچه کلمات عربی، ترکی و مغولی وارد فارسی دَری یا هزارگی شده است، اما تنها ۲۰ درصد از کل واژه‌های این گویش را تشکیل می‌دهند. همچنین لهجه هزارگی شامل برخی ویژگی‌های دستور زبان فارسی است که از قرن چهارم و پنجم هجری بدون تغییر مانده است. خود گویش هزارگی صرف‌نظر از لهجه آن، از فارسی غزنه و خراسان شرقی به‌وجود آمده است.

زبان فارسی در تاجیکستان

مردم تاجیکستان نزدیکی تاریخی، فرهنگی و زبانی با فارسی‌زبان‌های ایرانی دارند. حتی تاجیک‌های کشور چین هم به فارسی شرقی صحبت می‌کنند. زبان تاجیکی یا فارسی تاجیکی که فارسی فرارودی یا ماوراءالنهری هم گفته می‌شود، زبان رایج در ازبکستان و تاجیکستان است. مجلس تاجیکستان در سال ۱۹۹۹ میلادی یا ۱۳۷۸ خورشیدی، واژه فارسی را از زبان فارسی تاجیکی حذف کرد و زبان رسمی کشور تاجیکستان را تاجیکی اعلام کرد.

زبان فارسی تاجیکی یا همان زبان تاجیکی، با الفبای سیریلیک نوشته می‌شود. یکی از دلایل دور شدن فارسی تاجیکی از فارسی، همین تغییر رسم‌الخط آن است. البته این تغییر خط در زمان شوروی اتفاق افتاد. سیر تغییر خط فارسی تاجیکی ابتدا به لاتین و سپس به سیریلیک بود. به دلیل تفاوت نوشتار نیز ارتباط مردم تاجیک با دیگر فارسی‌زبانان دیگر ممکن نبود.

بعد از فروپاشی شوروی و استقلال تاجیکستان که در سال ۱۹۹۱ میلادی (۱۳۷۰ خورشیدی) اتفاق افتاد، مردم و دولت تاجیکستان خواستار تغییر الفبای تاجیکی به الفبای فارسی شدند، اما تاکنون این اتفاق نیفتاده است. به گفته مقامات کشور تاجیکستان، تغییر خط در حال حاضر به نفع کشور نیست و هزینه زیادی را دربر خواهد داشت.

زبان فارسی در ازبکستان

زبان فارسی در ازبکستان، در شهر‌های سمرقند، بخارا، استان‌های خوارزم، سرخان دریا و قشقه دریا جایگاه تاریخی، فرهنگی و علمی خاصی دارد. در ازبکستان بیشتر نسخه‌های خطی و ادبیات قبل از حکومت شوروی، به فارسی نوشته شده‌اند. بعد از روی کار آمدن شوروی و رهبری شرف رشیدف در ازبکستان، صحبت کردن به زبان فارسی جریمه‌ای معادل پنج روبل روسیه داشت. صحبت کردن به تمام زبان‌ها به جز فارسی در این دوره مجاز بود. در موسسات آموزشی از جمله دانشگاه سمرقند که به دستور لنین تأسیس شده بود، به فارسی تدریس انجام می‌شد. بعد از فروپاشی شوروی زبان این دانشگاه به زبان ازبکی تغییر کرد.

زبان و ادب فارسی در هند

تاریخچه رواج زبان و ادبیات فارسی در هند طولانی است. هندی‌ها اولین‌بار در قرن سوم هجری با فارسی‌زبانان آشنا شدند. ابن‌حوقل در کتاب صوره‌الارض و اصطخری در کتاب المسالک و الممالک، عنوان می‌کنند که در آن زمان مردمِ «مُلتان» و «منصوره» به زبان عربی و سِندی صحبت می‌کردند و مردم «مُکران»، به فارسی با یکدیگر حرف می‌زدند. یکی از شاعران مشهور اهل سند، رابعه بنت کعب است که تمام اشعار وی به فارسی سروده شده است. از این موضوع می‌توان نتیجه گرفت که گویش مردم سند، فارسی بوده است. در هندوستان پیش‌از استعمار انگلیس، فارسی زبان دوم رسمی این کشور بود و زبان فرهنگی و علمی بود. فارسی در زمان گورکانیان زبان رسمی اول بود. بعد از ورود انگلستان به کشور هند در سال ۱۸۳۲، بعد از حدود ۷۰۰ سال حضور زبان فارسی در هندوستان به عنوان زبان رسمی، در سال ۱۸۳۶ زبان انگلیسی توسط چارلز تری ویلیان جایگزین فارسی به عنوان زبان دوم شد.

زبان فارسی در کشمیر

کشمیر و دره جامو از نظر آب‌وهوایی به ایران شباهت زیادی دارند و به همین دلیل کشمیر را ایران کوچک می‌نامند. تأثیر نفوذ هنر ایرانی را می‌توان در باغ‌ها و بنا‌ها و به‌خصوص قالی‌های کشمیر مشاهده کرد.

در دوره پیش‌از تیموریان ادبیات فارسی در کشمیر بسیار غنی و ارزشمند بود. ورود زبان فارسی به کشمیر و دره جامو، همزمان با ورود و گسترش اسلام در اوایل قرن هشتم بوده است. اگرچه از همان قرن اول هجری هم افراد مسلمان کمی در کشمیر زندگی می‌کردند. صوفیان برجسته‌ی ایرانی مانند سید شرف‌الدین بلبل‌شاه ترکستانی و میر سیدعلی همدانی و بسیاری از همراهان آنان در قرن هشتم در کشمیر زندگی می‌کرده‌اند و اسلام و زبان و ادب فارسی را در کشمیر و دره جامو گسترش داده‌اند.

با توجه به مطالب فوق، پاسداشت زبان و ادبیات فارسی به عنوان هویت ملی و تمدنی ایران‌زمین، دارای اهمیت جهانی است، زیرا که فرهنگ آریایی و تمدنی ایران‌زمین همچنان در کشور‌های منطقه و به‌ویژه حوزه تمدنی ایران وجود داشته و عامل ارتباط فرهنگی ما با آنها محسوب می‌شود؛ بنابراین کشورمان به عنوان سردمدار گرامی‌داشت زبان و ادبیات فارسی باید نسبت به حفظ و ترویج ارزش‌های زبان و ادبیات فارسی در داخل و خارج از کشور اقدامات وافی و کافی را در پیش گیرد.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.