سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

نگاهی به زیست شاعرانه و میراث ادبی محمدحسین شهریار

شهریار در شعرش پروایی از کاربرد اصطلاحات عامیانه ندارد و تصاویر زیبای کلامی را با جملات محاوره‌ای درمی‌آمیزد و از اینکه ادیبان سطح شعرش را نازل بپندارند نمی‌هراسد.

امروز سالروز درگذشت بزرگمردی از ادبای این سرزمین است که در شعر و سخن بیانی شیرین داشت، تا جایی که بعضی اشعارش به ضرب‌المثل‌هایی در زبان فارسی تبدیل شده است. ۲۷ شهریور ماه روز درگذشت سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار روز شعر و ادب فارسی نامیده شده است. 

سیدمحمدحسین بهجت تبریزی سال ۱۲۸۵ شمسی به دنیا آمد. کودکی‌اش را بیشتر در روستا‌های تبریز به ویژه روستای آبا و اجدادی‌اش خشکناب گذراند؛ همان روستایی که در منظومه «حیدربابایه سلام» دقیق و زیبا توصیفش کرده است. در ۱۵سالگی به تهران رفت و در دارالفنون به تحصیل در رشته پزشکی مشغول شد ولی پیش از آنکه تمام کند آن را رها کرد و به استخدام بانک درآمد. خواندن زندگی او و آنچه درباره‌اش نوشته و گفته‌اند نشان می‌دهد آدم عجیبی بوده است. از نوجوانی شروع کرده به نوشتن شعر و برای نخستین مجموعه شعرش هم ملک‌الشعرای بهار و سعید نفیسی دست به قلم شده بودند تا مقدمه بنویسند. درست است که او را با مطلع «علی‌ای همای رحمت» بیشتر می‌شناسند، اما منظومه «حیدربابایه سلام» او که به زبان آذری سروده شده، آوازه شهرت او را به بیرون از مرز‌ها برد و به بیش از ۸۰ زبان زنده دنیا ترجمه شد، هر چند هنوز ترجمه کاملاً دقیق و درخوری به فارسی از این منظومه منتشر نشده است. 

یک نام‌گذاری مناقشه‌برانگیز
از همان سالی که با رایزنی نماینده مردم تبریز در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی، سالروز درگذشت شهریار در تقویم به عنوان روز ملی شعر و ادب فارسی نام‌گذاری شد، این نام‌گذاری همواره مناقشه‌برانگیز بوده است. رسانه‌ها و مخاطبانشان دو دهه است عادت کرده‌اند در این روز در موافقت و مخالفت با این تصمیم سخن بگویند.

علی‌اصغر شعردوست، پژوهشگر و شاعری که پیشنهاددهنده نام‌گذاری سالروز درگذشت استاد شهریار به نام روز شعر و ادب پارسی است درباره اینکه چرا روز وفات استاد شهریار به عنوان روز شعر و ادب انتخاب شد بار‌ها با رسانه‌ها صحبت کرده، او گفته است: «من به معاصرت توجه داشتم؛ به عبارتی برای توجه بایسته به شعر و شاعران امروز باید شاعر مورد نظر مناسبتی با دوران ما می‌داشت، از سوی دیگر همگاهی این مناسبت با هر کدام از شعرای متقدم گذشته بحث‌برانگیز بود، همان پیش‌بینی که پس از تصویب این موضوع در انتقاد‌ها مطرح بود. عده‌ای معتقد بودند مناسبت شعر و ادب فارسی باید پیوند با حکیم ابوالقاسم فردوسی داشته باشد و عده‌ای از منتقدان به تناسب آن به حافظ یا سعدی اعتقاد داشتند، به همین ترتیب برخی به همگاهی روز شعر و ادب با مولوی معتقد بودند و هر کدام استدلال‌هایی داشتند که به فرض پیشنهاد هر کدام باز هم باب مجادله و مباحثه باز بود. اما به دلایل گفته شده و بسیاری دلایل دیگر به شاعر بزرگی از شاعران هم‌روزگار نظر داشتم و در میان شاعران و بزرگان شعر معاصر کشور استاد سید محمدحسین شهریار، به گواهی بسیاری منتقدان و محققان برجسته و به تصریح همگنانش، همچنین تأیید ذوق عمومی، درخشان‌ترین چهره شعر معاصر ایران است». 

دلخوری آقای شاعر
درباره شهریار، مشی و شعر او بسیار گفته و نوشته‌اند. حتی پس از شهریور ۱۳۲۰ که غزل‌های او در مطبوعات منتشر می‌شد و با اقبال عمومی همراه بود، اما حرف سنجیده و مبتنی بر اصول نقد شعر درباره او و شعرش بسیار کم بوده است. داستان‌های واقعی یا تخیلی درباره او و عشق او در گوشه و کنار در روزنامه‌های همان زمان منتشر می‌شد که البته همین افسانه‌پردازی‌ها سبب شناخت بیشتر او به مردمان زمانه‌اش و نشر و گسترش شعرش شد البته خود شهریار از برخی روزنامه‌ها گله‌مند بود که به جای اینکه در راستای آثار و نقش او در فرهنگ و ادب کشور بنویسند به زندگی شخصی و حریم خصوصی او می‌پردازند. 

حالا پس از سال‌ها آرزوی آقای شاعر شاید محقق شود، چون برای نسل ما و نسل‌های پس از ما، داوری درباره شهریار آسان‌تر شده است؛ دیگر آن غبار دوستی‌ها و دشمنی‌های محفلی یا فرونشسته یا اندک شده است و اکنون ما هر گوشه‌ای از حافظه جمعی عصرمان را با نمونه‌هایی از شعر او آراسته می‌بینیم، از شعر‌هایی که در حوزه‌های بیکران محافل عرفانی و دینی در کنار سخنان امثال مولوی و عطار ورد زبان‌هاست مانند «علی‌ای همای رحمت ...» و مثنوی «شب و علی» تا غزل‌های عاشقانه‌ای که از فرط شهرت به صورت ضرب‌المثل درآمده است مانند «آمدی جانم به قربانت، ولی حالا چرا»، «تا هستم‌ای رفیق، ندانی که کیستم» و «امشب‌ای ماه به درد دل من تسکینی» و «یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم» تا منظومه‌های درخشانی از نوع «هذیان دل»، «دو مرغ بهشتی» و «افسانه شب» که ما را به این نتیجه می‌رساند که نمی‌توان دگرگونی‌های شعر ۱۰۰سال اخیر را بی‌توجه به اشعار شهریار مورد بررسی قرار داد. 

شهریار در شعرش پروایی از کاربرد اصطلاحات عامیانه ندارد و تصاویر زیبای کلامی را با جملات محاوره‌ای درمی‌آمیزد و از اینکه ادیبان سطح شعرش را نازل بپندارند نمی‌هراسد. این تلفیق شاعرانه از ویژگی‌های شعر شهریار است. شهریار معتقد به تحول و تجدید حیات در شعر ادبی بود و آثار این نوگرایی در بیشتر اشعارش دیده می‌شود. 

ضمن اینکه به لطف سریال «شهریار» ساخته کمال تبریزی شناخت عموم جامعه از شاعر معاصر بیشتر شد اگرچه همین سریال هم با حرف و حدیث‌هایی همراه بود و واکنش‌های فراوانی از سوی خانواده این شاعر در پی داشت. 

زیستی شاعرانه 
شهریار به گفته دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی شاعری تمام‌وقت است که همه زندگی‌اش در خدمت شعر بوده و شعر معاصر را به نقاط درخشانی رسانده است. 
شفیعی کدکنی در کتاب «با چراغ و آینه» درباره توجه تام و کامل شهریار به شعر نوشته است: «در میان دانه‌های درشت شعر قرن ما، بهار ۶۴سال زندگی کرد (یعنی ۲۰ سال کمتر از شهریار) و در همان ۶۴سال، نیمی از عمرش به سیاست و روزنامه‌نویسی و نمایندگی مجلس و تبعید و زندان و نیز استادی دانشگاه و تحقیق و تتبع گذشت که دستاورد‌های او در دو قلمرو سیاست و تحقیق خیره‌کننده و حیرت‌آور است. ایرج ۵۱سال زیست و بیشترین بخش عمرش به کار‌های جنبی سپری شد. اخوان ثالث نیز با مشغله‌هایی از نوع معلمی و یا کار در رادیو و تلویزیون بخشی از عمر شصت و دو ساله‌اش را پر کرد. سپهری میان نقاشی و شعر در نوسان بود؛ تنها شهریار بود که همه عمر هشتاد و چهار ساله‌اش را ـ به جز بخشی از سالیان مدرسه ـ تمام‌وقت در خدمت شعر زیست؛ حتی نیما هم در این امر به پای شهریار نمی‌رسد، زیرا مقداری از عمر خود را به معلمی و عضویت در اداره نگارش وزارت فرهنگ گذرانید و تا آخر عمر نیز بی‌ارتباط با آن اداره نبود.

با در نظر گرفتن طول عمر شهریار در قیاس با این بزرگان، این درجه از «تمام وقت شاعر بودن» که نصیب او شد، نصیب هیچ کدام از دانه‌های درشت شعر فارسی در قرن حاضر نشد. همین امر سبب شد او زلال خلوت رمانتیک خویش را هیچ گاه به واقعیت‌های بیرونی نیالاید و در جهان «خیالی» خویش به خلاقیت هنری بپردازد. به همین دلیل و به دلیل نمونه‌های درخشانی از هنرش، او را باید بزرگ‌ترین مظهر رمانتیسم در شعر فارسی به حساب آورد؛ گوینده «هذیان دل»، «دو مرغ بهشتی»، «افسانه شب»، «در جست‌وجوی پدر»، «سرود آبشار»، «ای وای مادرم»، «نقاش»، «سمفونی دریا» و چندین منظومه دیگر. اگر روزی بخواهند برای مکتب رمانتیسم در ادبیات فارسی نماینده کامل عیاری انتخاب کنند، تصور نمی‌کنم شاعری شایسته‌تر از شهریار بتوان یافت». 

منبع: روزنامه قدس

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.