سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

عملیات فریب بلینکن؛

چرا نمی‌توان تلاش آمریکا برای آتش‌بس را باور کرد؟

پس از شعله‌ور‌تر شدن آتش جنگ و افزایش وحشی‌گری رژیم‌صهیونیستی بعد از دور اول مذاکرات، میزان بی‌فایدگی مسیری به نام «مذاکرات» آشکار شد.

 در روز ۳۱۹ جنگ غزه، آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی، بنیامین نتانیاهو با پیشنهاد تبادل موافقت کرده و حماس را به پذیرش این پیشنهاد دعوت می‌کند. درحالی‌که اسامه حمدان، یکی از رهبران جنبش مقاومت اسلامی (حماس) اعلام کرد صحبت از پیشنهاد جدید نشان‌دهنده ناکامی واشنگتن در مجبور کردن نتانیاهو به پذیرش پیشنهاد جو بایدن، رئیس‌جمهور آمریکا است و تاکید کرد این جنبش خواسته‌های خود را که شامل توقف جنگ، خروج از غزه و رفع محاصره است، تغییر نخواهد داد. در میدان نبرد، گردان‌های قسام شاخه نظامی حماس از عملیات‌های جدید علیه اشغالگران در رفح خبر دادند و اعلام کردند سه تانک مرکاوا، یک نفربر و یک بولدوزر نظامی در منطقه تل سلطان در رفح را هدف قرار داده‌اند. همچنین، سرایا القدس شاخه نظامی جهاد اسلامی تصاویری از یک عملیات مشترک با قسام برای هدف قرار دادن دو تانک در منطقه الشجاعیه در شرق شهر غزه منتشر کرد.

عملیات‌های انفجار روز یکشنبه و دوشنبه در تل‌آویو به‌ویژه مورد اول، همچنان تاثیر خود را بر رژیم‌صهیونیستی دارد؛ به‌طوری‌که فرمانده پلیس تل‌آویو اعلام کرد پلیس هیچ اطلاعی از سابقه جنایی یا قومی عامل انفجار دیروز نداشته و اینکه این عامل قصد انجام عملیاتی بزرگ‌تر را داشته است. گردان‌های قسام همراه با سرایا القدس مسئولیت این عملیات را برعهده گرفته‌اند. همچنین، نیرو‌های اشغالگر دیروز دو کشتار جمعی در خان یونس و اردوگاه الشاطی مرتکب شدند که درنتیجه آن بیش از ۳۵ فلسطینی در حملات هوایی رژیم‌صهیونیستی به مناطق مختلف غزه شهید شدند. 

علیه وقت‌کشی به نفع اشغالگران
حماس اظهارات بایدن و بلینکن را گمراه‌کننده قلمداد کرده و واشنگتن را متهم می‌کند که برای جنگ رژیم‌صهیونیستی علیه غزه زمان می‌خرد. به گزارش میدل ایست آی، حماس به دلیل انحراف پیشنهاد آتش‌بس اخیر آمریکا از چهارچوب توافق اعلام‌شده توسط جو بایدن در ماه مه، از پذیرش آن خودداری کرده است.

پیشنهاد جدید که هفته گذشته در قطر مورد بحث قرار گرفت، با آنچه حماس قبلا پذیرفته بود متفاوت است و شامل خواسته‌های جدید نتانیاهو است که برای این گروه غیرقابل قبول است. بنابراین، حماس از پذیرش آن خودداری کرده و در مذاکرات بعدی که قرار است در هفته جاری در قاهره برگزار شود، شرکت نخواهد کرد. روز سه‌شنبه حماس اعلام کرد به پیشنهاد ۲ ژوئیه که قبلا پذیرفته بود، متعهد است و بر این مبنا تنها برای بحث در مورد مکانیسم‌های اجرایی طرح ۲ ژوئیه به میز مذاکره خواهد آمد و درباره پیشنهاد‌های جدید بحث نخواهد کرد. این گروه پیشنهاد جدید را به‌عنوان «بازگشت» از طرح‌های قبلی مورد حمایت آمریکا و «تسلیم شدن آمریکا در برابر شرایط جدید نتانیاهو و طرح‌های جنایتکارانه او علیه نوار غزه» توصیف کرد. 

طرح آتش‌بس قبلی توسط بایدن به‌عنوان «پیشنهاد رژیم‌صهیونیستی» پشتیبانی شد و بعدا در ماه ژوئن توسط شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید. این طرح شامل یک برنامه سه‌مرحله‌ای برای پایان دادن به جنگ رژیم‌صهیونیستی علیه غزه، عقب‌نشینی کامل نیرو‌های صهیونیستی از نوار غزه و آزادی تمامی اسرای صهیونیست در ازای آزادی زندانیان فلسطینی بود. با این حال، نتانیاهو از تعهداتی که رژیم در این پیشنهاد داده بود عقب‌نشینی کرده و در هفته‌های اخیر خواسته‌های سختگیرانه جدیدی ارائه کرده است. مواضع به‌روزرسانی‌شده او توسط منتقدان به‌عنوان تلاشی برای جلوگیری از توافق و ادامه جنگ به‌منظور جلوگیری از فروپاشی دولتش توصیف شده است. مذاکره‌کنندگان ارشد صهیونیستی، ازجمله دیوید بارنئا مدیر موساد، رونن بار رئیس شاباک و سرتیپ نیتزان آلون که مسئول پیدا کردن اسراست، به نتانیاهو گفته‌اند «توافقی براساس مواضع فعلی او امکان‌پذیر نیست.»

توافق؛ یک نیاز صهیونیستی 
مذاکرات با فروپاشی مواجه شده و نشانه‌هایی از شعله‌ور شدن منطقه به چشم می‌خورد. ابتدا باید دانست گفت‌وگوها، به‌ویژه در آخرین دور آن که حماس آن را تحریم کرد، براساس نیاز‌های رژیم طراحی شده است. پس از ترور اسماعیل هنیه، بنیامین نتانیاهو به سرعت عکسی از خود به همراه هیات مذاکره‌کننده صهیونیستی منتشر و تاکید کرد مشورت‌ها برای بحث در مورد این معامله در حال انجام است. رسانه‌های نزدیک به او نیز از منابعی نقل کردند که ادعا داشتند ترور هنیه تاثیر منفی بر مذاکرات جاری نخواهد گذاشت و بلکه با از میان برداشتن یک مانع، مذاکرات را آسان‌تر خواهد کرد. درواقع، دور جدیدی از مذاکرات آغاز شد که در آن نتانیاهو به دنبال دستیابی به سه هدف اساسی است.

اول، مساله مربوط به خانواده‌های اسیران صهیونیستی که بلافاصله پس از ترور هنیه به اعتراض بازگشتند. نتانیاهو می‌خواهد به آنها امید بدهد که انجام معامله نزدیک است تا از افزایش تنش‌های مردمی جلوگیری کرده و از کاهش احتمالی اقبال به خودش در نظرسنجی‌ها جلوگیری کند. این نظرسنجی‌ها بسته به میزان تاثیرگذاری سخنرانی‌های پرطنین نتانیاهو تغییر می‌کنند؛ مانند سخنرانی در کنگره آمریکا، هدف‌گیری ضاحیه جنوبی و ترور هنیه در تهران. 

دوم، آرام کردن وضعیت اضطراب عمومی که پیش‌بینی‌ها درباره واکنش حزب‌الله و ایران به وجود آورده‌اند. جامعه رژیم‌صهیونیستی در حالت هیستری به سر می‌برد بنابراین مسیر مذاکره جدید به‌عنوان مسکنی برای این تنش‌ها عمل می‌کند. 

سوم، مهار افزایش تنش‌های منطقه‌ای و دادن امید واهی به جبهه‌های مقاومت به امکان دستیابی به پایان این جنگ که ممکن است آنها را از واکنش و گسترش جبهه‌های نبرد بازدارد. نتانیاهو معتقد است دادن زمان برای مذاکره درباره پایان جنگ بهتر از تشدید آن است؛ این اقدام تلاشی برای اطمینان دادن به جامعه رژیم‌صهیونیستی است که «پادشاه رژیم‌صهیونیستی» به خوبی می‌داند چه کار می‌کند. 

تفاوت زمین و آسمان با توافق‌های پیشین 
پیشنهاد جدید آمریکا و سرسختی رژیم‌صهیونیستی قبل از آن، یک چرخش در تمامی پیشنهاد‌های قبلی بوده است. این دور از مذاکرات اگر با آنچه مقاومت در دوم ژوئیه گذشته پذیرفت و پیشرفتی که در ششم مه به دست آمد، مقایسه شود، به‌عنوان یک شکست واقعی در نظر گرفته می‌شود. می‌توان به‌صورت خلاصه تغییرات اصلی که بین آنچه مقاومت پذیرفته و آنچه در دور اخیر مذاکرات به دست آمده را این موارد دانست.

۱. محور فیلادلفیا
 اشغالگر از خروج نیرو‌های خود از محور فیلادلفیا خودداری کرد، علی‌رغم اینکه این نقطه به درخواست و فشار مصر مطرح شده بود. سپس اشغالگر پیشنهاد کاهش تعداد نیرو‌های خود در این منطقه را ارائه داد. نتانیاهو برخلاف اراده ستاد ارتش رژیم عمل می‌کند. ستادی که تمایل به خروج از محور را به دلایل مختلف دارد؛ ازجمله اینکه نیاز عملیاتی واقعی برای باقی ماندن نیرو‌ها در این منطقه وجود ندارد. علاوه‌بر این، این نیرو‌ها ممکن است با استهلاک غیرقابل‌تحملی مواجه شوند و عملیات نیز نتایج عمده‌ای جز کشف تعدادی از تونل‌های تجاری قدیمی و از کار افتاده به همراه نداشته است. رئیس ستاد ارتش رژیم‌صهیونیستی (هالوی) این دیدگاه را با این عبارت بیان کرد: «محور فیلادلفیا نباید مانعی برای آزادی ۳۰ گروگان در مرحله اول باشد.» این اظهارات پس از ارزیابی جامع وضعیت در محور جنوب نوار غزه و با مشارکت فرماندهان ارشد بیان شد. 

۲. بازگشت به جنگ پس از پایان مرحله اول
 هیات صهیونیستی در این دور مذاکرات، آتش‌بسی موقت را در مرحله اول پیشنهاد کرد، به‌طوری‌که مساله آتش‌بس دائمی در مرحله دوم با محدوده زمانی مشخص و به صورت مشروط مورد بحث قرار گیرد. اگر مقاومت با درخواست‌های رژیم‌صهیونیستی موافقت نکند، ارتش به جنگ و انجام عملیات نظامی بازمی‌گردد. 

موضوع حتی فراتر رفت، زیرا روزنامه «اسرائیل هیوم» گزارش داد یکی از شروط نتانیاهو برای پذیرش معامله، تعهد کتبی از سوی دولت آمریکاست که اجازه بازگشت رژیم‌صهیونیستی به جنگ پس از پایان مرحله اول توافق را می‌دهد. مقاومت به‌شدت این شرط را رد و تاکید کرد این شرط با اصول بایدن که او پیشنهاد کرده بود مغایرت دارد، اصولی که پایان دائمی جنگ را هدف داشت نه‌فقط مرحله‌ای موقت. 

۳. محور نتساریم
 پس از اینکه اشغالگر در دور‌های قبلی مذاکرات موافقت خود را با خروج از محور نتساریم اعلام کرده بود، این بار با اعلام مخالفت با خروج از محور، فرمولی را مطرح کرد که شامل ایجاد یک مانع تحت نظارت نیرو‌های بین‌المللی برای بازرسی حرکت شهروندان و نظارت بر عبور و مرور آنها از جنوب به شمال و بالعکس است. نتانیاهو این شرط را برخلاف دیدگاه فرماندهان ارتش خود در مورد این محور قرار می‌دهد، محوری که مقاومت آن را از یک منطقه کنترل عملیاتی که به اشغالگر امکان می‌داد تا در ۱۵ دقیقه به عمق شهر غزه حمله کنند، به یک نقطه ضعف جدی تبدیل کرده که او را مجبور به خروج سریع از آن کرده است. هزینه ماندن در این محور روزانه ۱۰ زخمی بر اثر حملات خمپاره‌ای می‌تواند داشته باشد. اشغالگری که قصد داشت با کنترل این محور از بازگشت پناهندگان جلوگیری کند، اکنون تحت فشار گروه‌های مقاومت ترجیح می‌دهد از آنجا خارج شود. 

۴. اسیران 
مذاکرات در ماه ژوئیه به نقطه تلاقی مهمی بین طرفین رسید که شامل توافق بر سر آزادی ۳۳ اسیر صهیونیستی (زنده و مرده) از دسته‌های زنان، کودکان، سالخوردگان و سربازان زن بود. تعداد اسیرانی که رژیم باید در ازای هر اسیر صهیونیستی آزاد کند نیز تعیین شد. با این حال، هیات صهیونیستی در مذاکرات دوحه با تغییر نظر، شرایط جدیدی را مطرح کرد که شامل این می‌شود که تمامی ۳۳ اسیر باید زنده باشند و همه اسیران فلسطینی آزاد شده باید به خارج از فلسطین منتقل شوند. همچنین شرطی برای عدم آزادی ۱۰۰ اسیر از ارشدترین اعضای مقاومت وجود دارد. 

۵. گذرگاه رفح
 اشغالگر تمامی پیشنهاد‌های واسطه‌ها در مورد گذرگاه رفح را رد کرده است. نتانیاهو خواستار حضور نیرو‌های امنیتی عرب یا بین‌المللی برای مدیریت گذرگاه از سمت فلسطین با نظارت مستقیم رژیم‌صهیونیستی، یا بازگرداندن تشکیلات خودگردان فلسطین به مدیریت گذرگاه با نظارت رژیم (مستقیم یا غیرمستقیم) شده است.

حماس متعهدانه به شروط قبلی عمل کرده 
اولین مرحله توافقات زمانی بود که حماس با پیشنهاد واسطه‌ها در ششم می‌گذشته موافقت کرد که رژیم‌صهیونیستی با حمله به رفح به آن پاسخ داد. دومین مرحله زمانی بود که حماس به سرعت و به‌صورت مثبت نسبت به سخنرانی بایدن واکنش نشان داد که در آن اصول خود برای پایان جنگ را اعلام کرد. این اصول توسط رژیم‌صهیونیستی نادیده گرفته شد و به صورت مثبت با آنها برخورد نکرد. مرحله سوم در دوم ژوئیه گذشته بود که حماس پس از یک دور مذاکرات تفصیلی با پیشنهاد آمریکایی-قطری-مصری موافقت کرد و تمامی شکاف‌های موجود را پشت سر گذاشت؛ به‌ویژه موارد مرتبط با بند‌های هشتم و چهاردهم. رژیم‌صهیونیستی به این مثبت‌اندیشی با ده‌ها قتل‌عام و ترور هنیه پاسخ داد که این موضوع حماس را وادار کرد تا در استراتژی مذاکراتی خود که عمدتا بر انعطاف‌پذیری سیاسی متکی بود، تجدید نظر کند.

تا جایی که حماس چند روز قبل از جلسه دوحه بیانیه‌ای صادر و تاکید کرد روند مذاکرات به تمام جزئیات پرداخته و زمان اجرا فرا رسیده است. می‌توان از پاسخ حماس به مسیر مذاکرات جدید این‌گونه برداشت کرد که آنها معتقدند روند مذاکرات به مرحله بی‌فایده‌ای رسیده و ادامه آن منطقی نیست. حماس با تمامی درخواست‌های واسطه‌های قبلی (در حدی که از خطوط قرمز چهارگانه تجاوز نکند) موافقت کرده است، پس چرا باید دوباره مذاکره کند؟ حماس همچنین تاکید می‌کند زمان اجرا فرا رسیده و نیازی به مذاکره و بحث مجدد نیست، زیرا این کار تنها به نفع نتانیاهو است و نه کسی دیگر.

مخالفت حماس منطقی است
پس از پایان جلسات دوحه و با توجه به اختلاف عظیم در بند‌های مذکور، مشخص است که پاسخ حماس به مسیر مذاکرات جدید یک گام درست و منطقی بوده و آنها در این موضوع حق داشته‌اند. دلایل آن به این شرح است.

۱. اعتقاد حماس و همچنین اعتقاد همه، این است که شروط جدید نتانیاهو تمام تلاش‌های قبلی مذاکرات را نابود کرده و نشان‌دهنده یک چرخش از تمامی مثبت‌گرایی‌ها و انعطاف‌پذیری‌هایی است که این گروه نشان داده است. ادامه مذاکرات به شکل فعلی تنها به معنای زمان بیشتری برای ادامه نسل‌کشی است و هشت ماه (از دسامبر تا آگوست) برای رسیدن به توافق بیش از حد کافی است؛ البته اگر نتانیاهو در هدف خود صادق بود و او به‌طور طبیعی دروغ می‌گوید. 

۲. ترور هنیه و کشتاری که در مدرسه «تابعین» رخ داد، به‌طور قطعی نشان‌دهنده نیت‌های نتانیاهو است که به سمت ادامه جنگ و عدم دستیابی به توافق پیش می‌رود، حتی اگر مقاومت تمامی امتیازات را بدهد. 

۳. تعویق جلسه واسطه‌ها در دوحه به مدت یک هفته، سپس انتشار بیانیه‌ای ضعیف پس از دو روز مذاکرات و سپس تعویق دور دوم در قاهره به مدت یک هفته و عدم پیشنهاد آتش‌بسی انسانی که به مسیر مذاکرات کمک کند، همه اینها ضعف واسطه‌گری آمریکا و ناتوانی آن در فشار به نتانیاهو را نشان می‌دهد. این موضوع نشان‌دهنده عدم توانایی در واسطه‌گری موثر یا تضمین توافق است. 

ارائه این شروط جدید تنها به معنای یک چیز است، و آن اینکه رژیم‌صهیونیستی به دنبال نابودی کامل حماس و مقاومت در نوار غزه است. این امر به معنای بازتصرف نوار غزه و تبدیل آن به محیطی مشابه کاملا با محیط کرانه باختری پس از عملیات دیوار محافظ است. این چیزی است که حماس و دیگران نمی‌توانند با آن موافقت کنند؛ زیرا هیچ‌کس به ملت فلسطین حق تفریط در حتی یک متر از سرزمین فلسطین تاریخی را نداده است. 

پس از شعله‌ور‌تر شدن آتش جنگ و افزایش وحشی‌گری رژیم‌صهیونیستی بعد از دور اول مذاکرات، میزان بی‌فایدگی مسیری به نام «مذاکرات» آشکار شد؛ زیرا این دور از مذاکرات -به‌ویژه- به هیچ پیشرفتی منجر نشد و نسبت به آنچه قبلا توافق شده بود، عقبگرد داشت. صحبت‌های آمریکا‌یی‌ها درباره هرگونه پیشرفت چیزی جز آتش بدون دود و طبل توخالی نیست. حماس درستی تصمیم خود به بایکوت مذاکرات را درک کرد و متوجه شد که موضع رژیم‌صهیونیستی تنها ایراد‌گیری از جزئیات نیست، بلکه اختلاف بر سر نکات اساسی است که نمی‌توان آنها را نادیده گرفت. این مسیر رژیم و حمایتی که آمریکا از آن می‌کند، سریع‌ترین نسخه برای شعله‌ور‌تر شدن منطقه و استمرار درگیری است. درگیری‌هایی که تنها مقصر آن رژیم‌صهیونیستی و ایالات‌متحده هستند. زمانی که آمریکا به رژیم‌صهیونیستی برای ادامه این مذاکرات می‌دهد، به قیمت خون، قتل‌عام، آوارگی و قحطی است که نمی‌توان به هیچ وجه در برابر آن سکوت کرد. جنگ غزه، خونین‌ترین جنگ در ۱۰۰ سال گذشته بوده؛ جایی که مذاکرات در آن تنها وسیله‌ای برای مدیریت جنگ است، نه پایان آن. 

بر همگان روشن است که تاثیرگذاری آمریکا در پرونده رژیم‌صهیونیستی چقدر زیاد است، و اینکه آمریکا در این مورد هیچ قدرتی ندارد؛ زیرا همه ابزار‌های اعمال اراده در برابر قدرت لابی صهیونیستی که از کیان رژیم‌صهیونیستی حمایت می‌کند و نفوذ گسترده‌ای در زندگی سیاسی آمریکا دارد، متوقف می‌شود. اما پیامد‌های شکست این مذاکرات محدود به جبهه غزه نخواهد بود، بلکه کل منطقه را به آتش خواهد کشید. اگر بخواهیم میزان تاثیر تشدید منطقه‌ای -در صورت وقوع- را بفهمیم، باید به تاثیر عملیات‌های گروه «انصارالله» (حوثی‌ها) بر اقتصاد جهانی نگاه کنیم و آن را ۱۰۰ برابر کنیم. این منطقه شامل مهم‌ترین منابع، معابر و تنگه‌های جهان است و شعله‌ور شدن آن به معنای شکستن شدید اقتصادی است که قابل جبران نیست. همه این موضوع را می‌دانند، از جمله آمریکا که بیشترین مخالفت با جنگ منطقه‌ای را دارد. با این حال، در برابر صحنه‌های قطع اعضا هیچ حرکتی نمی‌کند، تنها به خاطر چشم‌های رژیم‌صهیونیستی.

منبع: روزنامه فرهیختگان

برچسب ها: آتش بس غزه ، جنگ غزه
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.