همجنسگرایی به عقیده روانشناسان از تربیت نشات میگیرد. از نظر سید کمیل حسینی پژوهشگر حوزه خانواده «همجنس خواهی با هویت جنسی ارتباط دارد. هیچکس از نظر هورمون، ژنتیک و اندام همجنسگرا به دنیا نمیآید. همه این افراد میگویند که از نظر جسمی سالم هستیم. پس جسمانی نیست. بیشتر تربیتی-اجتماعی است.» در این گزارش قرار است به نقش خانواده در هویتیابی جنسی فرزندان اشاره کنیم.
ترنس سکسشوال کیست؟
در ابتدا کمی درباره ترنس سکسشوال میگویم.
یکی از دستاوردهای نظام سرمایهداری جدا کردن هویت از جنسیت است که منجر به گرایشات جنسی مختلف میشود. آدمها یا هویت مردانه دارند یا زنانه. از نظر ژنتیک در یک X و Y تفاوت دارند و از نظر هورمون هم در تستستورون و استروژن. اما برخی دچار اختلالاتی میشوند. مثلا فرد در هویتیابی دخترانه یا پسرانهاش دچار مشکل میشود. یا از نظر هویتی مشکل ندارد، اما گرایش نادرستی دارد.
والدین هویت را تغییر میدهند!
ریشه اولیه و اصلی تربیت ما در خانواده شکل میگیرد. شاید برایتان عجیب باشد که بگویم گاهی پدرومادرها بنا به میل و سلیقهشان هویت جنسی بچه را تعیین میکنند. کمیل حسینی در اینباره میگوید: «مثلا دختری در خانوادهای زندگی میکند که مادر همیشه از سوی پدر تحقیر میشود. بیاهمیتی پدر به دختر، پدر معتاد، پدری که دست بزن دارد و… باعث میشود این دختر از جنس زن بدش بیاید. هویتش را انکار کند. این دخترها به دنبال این هستند که وجهه پسرانهشان را تقویت کنند.»
برعکس این اتفاق هم میافتد. پدری که در خانه جایگاه مقتدرانه ندارد، ضعیف است و… باعث میشود پسر وجهه مردانه را یاد نگیرد. همچنین، والدین پرخاشگر و افسرده، طلاقهای عاطفی یا رسمی، مادر و پدری که خودشان هم دچار این اختلال هستند، آسیبهای جنسی در دوران کودکی باعث ایجاد اختلال در هویت جنسی فرزندان میشود.
والدین دیگری که منجر به اختلال هویت میشوند؛ خانوادههای دختر دوست یا پسردوستاند. مثلا شخصی بعد از تولدِ چند دختر، پسر میخواسته، اما بچه بعدیش هم دختر میشود. دائم این ماجرا را برای دخترانش تعریف میکند و به آنها حس بدی میدهد. علاوهبر اینها استفاده از لباسهای دخترانه برای پسر، بلند کردن موی پسر و… هویت آنها را تحت تاثیر قرار میدهد.
فاطمه رنجبر، متخصص اعصاب، روان و فلوشیپ میگوید: «گاهی خانوادهها سعی میکنند دخترشان را مثل پسرها تربیت کنند. حتی لباسهای پسرانه تن او کنند. یا بازیهای پسرانه با او کنند. یا بالعکس، خانوادههای دختردار آنها را مثل پسر تربیت میکنند. والدین اغلب در نوجوانی پی به این مشکل میبرند که حل آن دشوار است.»
در همین راستا کمیل حسینی میگوید: «فرض کنید دختری هیکل درشت، قوی و صدای متفاوتی دارد. دائم اطرافیان به او میگویند که تو دختر نیستی. این باعث میشود که آن دختر به خودش شک کند. فکر کند که واقعا پسر است.» اینها مواردی در خانواده است که باعث اختلال هویت میشود. در گزارشهایی که انتها لینک میشود درباره نقش پدر و مادر در هویت فرزندان علیالخصوص دختران گفتهایم.
محیط و نقشپذیری جنسیتی
نقشپذیری جنسیتی تا حد خیلی زیادی تابع محیط است. یعنی پسر از پدر، دختر از مادر الگو میگیرد. اگر فرزند به هر علتی ارتباط عاطفی مناسبی با والد همجنس خودش نداشته باشد، با والد غیرهمجنس همذات پنداری میکند. به کارهای آن جنس علاقمند میشود.
معظلی به نام والدین تک جنسیتی که سوغات به رسمیت شناختن ازدواج همجنسگرایان است، در غرب به وجود آمده. یعنی والدین کودک یک جنس هستند؛ بنابراین دختر و پسر، مادر یا پدری نمیبیند که از او الگو برداری کند. در این شرایط به گفته کمیل حسینی «غریزه جنسی به کانون درست که خانواده است هدایت نمیشود. مثلا پسری مردانگی را یاد نمیگیرد، کمال مردانگی را در دیگری میبیند و به او گرایش پیدا میکند.»
پذیرش این موضوع؛ ظلم به فرزند
همچنین کمیل حسینی درباره تجویزی که بعضی افراد مبنی بر پذیرش این افراد میکنند، میگوید: «پذیرش برای چنین افرادی در واقع ظلم به آنهاست. یک ضربه سنگین روانی و جسمی به آنها میزند.» تفاوت دیدگاه ما با دیدگاه غربیها در همین است. ما معتقد به درمان هستیم و آنها پذیرش.
با یک مثال ساده آسیب این پذیرش را برایتان بیان میکنیم. فرض کنید فردی به افسردگی یا سرطان مبتلا شده است. این موضوع را با شما مطرح میکند. اما شما به جای آنکه او را نزد پزشک ببرید و تشویق به درمانش کنید و همچنین انگیزه کافی به او بدهید تا این دوره را با موفقیت بگذراند. به او بگویید «خودت را بپذیر تو همینطوری هستی. همیشه باید با سرطان یا افسردگی زندگی کنی.» این جواب قطعا برای شما خندهدار است. پذیرش اختلال همجنسگرایی هم دقیقا مانند همین موضوع است. در صورتی که به عقیده بسیاری از روانشناسان این همجنس خواهی را اختلال روانی بسیار سختتری حتی از افسردگی است.
والدین حواستان را جمع کنید
به همین خاطر شما والدین باید حواستان به نشانههای اختلال هویت جنسی که اغلب مواقع در همان سنین کم بروز میکند، باشد. از نظر کارشناسان تربیتی مثلا اگر فرزندتان تمایل به بازی با جنس مخالف یا به بازیهای آنها تمایل دارد؛ مثلا هرروز میخواهد در کوچه با پسرها فوتبال بازی کند. پسری که لباسهای دخترانه میپوشد. لاک میزند. گوشواره میاندازد.
دختری که به پوشش پسرانه تمایل دارد. تمام اینها حتی در همان سنین کم، نشانه اختلال هویت است که حتما باید توسط مشاور متدین ومجرب درمان شود. حسینی میگوید: «هر چقدر سن فرد کمتر باشد، پروسه درمان راحتتر است. ما مراجعهکننده ۴ساله داشتیم که به راحتی درمان شده است.»
شناخت؛ برای درمان نه پذیرش
متوجه خطری که بیخ گوش ماست باشیم. در غرب هم از همان اوایل ازدواج همجنسگرایان نرمال نبود. خانواده در آنجا ارزش و قداست داشت. ولی به خاطر بازیهای رسانهای، امروزه بسیاری از کشورها این موضوع را به رسمیت شناختهاند. اولین کار برای عادیسازی گناه قبحزدایی از آن است. بعد پذیرش اتفاق میافتد.
با توجه به اینکه ما خواه ناخواه از خوراک رسانهای غرب استفاده میکنیم باید حواسمان باشد که این اختلال به عنوان یک مسئله طبیعی در کشور ما پذیرفته نشود. در واقع این اختلال باید شناخته شود، اما برای درمان نه پذیرش.
اهمیت پیگیری جنبش تعهد به خانواده
اینجاست که پیگیری جنبش جهانی تعهد به خانواده که رئیس جمهور شهید ما، در مجمع عمومی سازمان ملل متحد مطرح کرد، تا با روایتهای ساختگی از زوجیت مقابله شود و خانواده طبیعی حفظ شود، اهمیت پیدا میکند.
منبع: فارس