سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

تغییر مسئولان و کارگزاران تلاشی برای بقا از سوی یزید بود

مرگ معاویه برای بنی امیه به منزله پایان دوران اقتدار محسوب می‌شد و نبود شخصیتی سیاس همچون او بین فرزندانش، موجب استمرار خلافت اموی یزید شد.

محمد عبیات پژوهشگر تاریخ اسلام می‌گوید: خلافت ۲۰ ساله معاویه گرچه دورانی پر فراز و نشیب بود، اما با توجه به سیاست بسیار سخت گیرانه و سراسر خدعه معاویه برای امویان دوران طلایی محسوب می‌شود.

او افزود: معاویه بر این باور بود که گزینش خلیفه باید در میان بنی‌امیه باقی بماند و بدین منظور یزید را به ولایت‌عهدی برگزید گرچه که «ابن زیاد بن ابیه» موضع متفاوتی داشت. زیاد باور داشت که یزید آدم سستی است و به شکار بیش از خلافت علاقه دارد و برای خلیفه شدن مناسب نیست و از سوی دیگر گروه مخالف معاویه، همچنان نیرومند بودند.

آقای عبیات در خصوص مرگ معاویه در سال ۶۰ هجری گفت: این مرگ دقیقا در زمانی رخ داد که انتقادات به امویان از سوی مخالفان به اوج رسیده بود و یزید با چالش‌هایی جدی در شهر‌های مختلف رو به رو بود در عین حال مروایان مدعیان خلافت بودند و به عنوان رقیبان او همواره در کمین خلافت نشسته بودند.

عاملان، کارگزاران و مسئولان و روسای یزید در شهر‌های مختلف، عملا علاقه‌ای به ادامه مسیر با شخصیتی همچون یزید را نداشتند و فعالیت‌های او را در تراز امویان نمی‌دانست.  

یزید با توصیه مشاوران و هیات انتصابات خود همچون سرجون بن منصور رومی، در راستای بقاء خود و استقرار شهر‌ها به نفعش به تغییرات گسترده دست زد.

بنابر روایت، نخستین تغییر از مدینه و مکه آغاز شد، او ولید بن عتبه بن ابو سفیان فرماندار مدینه را تغییر داد و عمرو بن سعید را به جای او منصوب کرد و مکه را نیز پس از یحیی بن حکیم بن صفوان بن امیه فرماندار مکه به او واگذار کرد.

در کوفه نعمان بن بشیر انصاری را عزل و با مشورت مستقیم سرجون، عبیدالله بن زیاد را حفظ سمت فرمانداری بصره به فرمانداری کوفه نیز گمارد.

ابن اعثم کوفی می‌نویسد:، چون نامه‌ها نزد یزید بن معاویه بسیار شدند، غلام پدرش ـ که نامش سِرجون بود ـ را خواست و به وى گفت: اى سرجون! در باره کوفه چه نظر دارى؟ مسلم بن عقیل، وارد کوفه شده و شیعیان با حسین بن على، بیعت کرده اند. سرجون به یزید گفت: اگر نظر بدهم، مى پذیرى؟ یزید گفت: بگو تا بشنوم. سرجون گفت: به نظرم نامه اى براى عبید اللّه بن زیاد ـ که امیر بصره است  بنویس و کوفه را نیز در قلمرو حکومت او قرار ده تا او وارد کوفه شود و عهده دار حلّ مشکل گردد. یزید گفت: به جانم سوگند که این، درست است.

در خراسان و سیستان سلم بن زیاد بن ابیه، برادر عبیدالله بن زیاد را حاکم کرد که بخش‌های زیادی از سرزمین‌های تازه فتح شده اسلامی را شامل می‌شد.  

اقدامات یزید در عزل و نصب‌های مسئولان، نه تنها یک فرار به جلو برای ایجاد استقرار دلخواه محسوب می‌شود، بلکه تلاشی برای بقاء تلقی می‌گردد، تلاشی که هیچگاه به نتیجه مطلوب نرسید.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.