همه چیز با یک تلفن آغاز شد، بانویی که پشت خط بود، سوالاتی را می پرسد، سلام ستاد دیه استان یزد؟بله بفرمایید، ببخشید همینجا زندانی آزاد می کنند؟
بله مادر جان بفرمایید در خدمتم.
من نذری کرده ام که باید هرچه سریعتر ادا شود و اینکه نذر کرده ام زندانی آزاد کنم، الان باید چه کار کنم؟
مادر جان چند راه برای مشارکت در آزادی زندانیان جرائم غیر عمد وجود دارد از جمله واریز مبلغ مورد نظر جهت آزادی به حساب ستاد دیه استان، پرداخت آنلاین، کد دستوری و یا اینکه اگر می خواهید می توانید در ستاد حضور پیدا کنید و از پرونده‌های مددجویان و علت بدهی آنها اطلاع پیدا کنید و ……
هنوز توضیحات تمام نشده نشانی را میپرسد و میگوید می‌آیم، خداحافظ.
کمتر از یک ساعت این بانوی یزدی در ستاد دیه استان حضور پیدا کرده و میگوید من یک ساعت قبل زنگ زدم برای آزادی زندانیان جرائم غیر عمد با چه کسی صحبت کرده ام؟
مسئول روابط عمومی و مسئول جذب کمک‌های ستاد دیه او را راهنمایی می کند و پرونده‌های مددجویان مشمول کمک ستاد، علت بدهی، مدت زمان زندانی بودن و تعداد فرزندان و مشخصات دیگر آنها را به او معرفی میکند.
بانوی یزدی اعلام کرد: چندی پیش مشکل بسیار بزرگی در کسب و کار و زندگی ما پیش آمد و مشکل از جایی آغاز شد که ما کالا‌های تولیدی خود را به مشتریان فروخته و در همان موقع اقدام به خرید مواد اولیه جهت راه اندازی یک کار دیگر نمودیم و بابت آن چک به فروشنده دادیم، به امید آن که با پاس شدن چک‌های مشتریان و اخذ وام آن مبلغ را تامین خواهیم کرد، اما روزگار آنجوری که ما فکر میکردیم پیش نرفته و مشتریانی که جنس از ما خرید کرده بودند موفق به پاس کردن چک خود نشده و در اخذ وام نیز دچار مشکل شدیم تا آنجایی که نتوانستیم چک خرید کالا را پاس کنیم.
بغض این بانو اینجا میترکد و اشک از چشمانش جاری میشود و ادامه میدهد: ما هیچ گاه در زندگی دچار اینگونه مشکلات نشده بودیم و از طرفی کسی که اجناس را از ما خریده بود آشنا بود و از ما مهلت میخواست تا مبلغ چک را تامین کند. بسیار روز‌های سختی را به چشم دیدیم تا جایی که یکی از روز‌ها بابت این چک از ما شکایت شد و تامین مبلغ توسط ما در آن لحظه به هیچ شکل مقدور نبود.
این مادر در ادامه میگوید: ثانیه‌ها و روز‌ها بسیار کند میگذشت و از طرفی نیز صبر شاکی تمام شده بود و او میگفت بابت خرید کالایی روی این مبلغ حساب کرده بوده و حال نیز او هم به مشکل برخورده است و تنها موضوعی که بسیار من را آزار میداد موضوع زندان بود و هر کسی از آشنایان پیشنهاداتی مانند قرض پول، نزول، و حتی فروش کلیه را به ما میدادند، اما در تمام این مدت حتی ثانیه ه‌ای به فکر گرفتن پول در قالب نزول نبودم، زیرا میدانستم که این موضوع خود آغاز گرفتاری جدید است و از طرفی این پول هیچگاه برکت نداشته و دود آن تا آخر عمر به چشمان خود و خانواده ام خواهد رفت.
چهارشنبه شب بود که دلم بسیار گرفته بود ناخوداگاه خود را در جمکران دیدم تا این موضوع را میگوید اشکهایش بیشتر روان شده و ادامه میدهد: همانجا امام زمان را قسم دادم تا گره از مشکل من باز کند و همانجا با او عهد بستم در صورت حل مشکل من مبلغی را به آزادی زندانیان جرائم غیر عمد اختصاص میدهم.
این بانوی یزدی که اصرار داشت نام و تصویرش به هیچ وجه فاش نشود گفت: عنایت ویژه امام زمان (عج) شامل حال ما شد و به شکل بسیار معجزه آسایی مشکلمان حل شد، ظرف مدت کمتر از ۵ روز هم خریدار که از ما جنس خریده بود چک خود را پاس کرد و هم مشکل وام حل شد و گره از این مشکل باز شد و من نیز در ادای نذرم تاخیر نکرده و تصمیم گرفته تا مبلغ ۱۵۰ میلیون تومان را به این کار خیر اختصاص دهم، زیرا با چشمان خود دیدم که زندان موضوعی است که میتواند برای هرکسی اتفاق بیفتد و هستند افرادی که به دلیل نواسانات بازارو یا ورشکستگی به زندان افتادند و تصمیم دارم تا در حد توان هر فصل تعدادی زندانی را از زندان آزاد کنم.
گفتنی است با کمک این بانوی یزدی زمینه آزادی ۴ زندانی جرائم غیر عمد از زندان‌های استان فراهم آمد.