سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

چرا انسان دچار غرور بی‌جا و یأس ناروا می‌شود؟

حجت‌الاسلام علوی تهرانی گفت: انسان به جهت بهره‌مندی از نعمت‌های دنیا دچار غرور بی‌جا، و به جهت از دست دادن آن دچار یأس و ناامیدی ناروا می‌شود.

 حجت‌الاسلام و المسلمین سید محمد باقر علوی تهرانی در خصوص انسان از نگاه قرآن، گفت: یکی از ویژگی‌های ضد ارزش در انسان، بی‌تابی است که در قرآن به جَزَع تعبیر شده است.

وی با استناد به آیه ۲۰ سوره معارج با این مضمون که «إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا، چون بدی به انسان برسد بی‌تابی می‌کند» عنوان کرد: جزوع بر وزن فعول و صیغه مبالغه است که شدت بی‌تابی را بیان می‌کند. جزع در مقابل سختی مطرح می‌شود. انسان وقتی با مصیبتی مواجه می‌شود جزع می‌کند. شروع به گریه می‌کند، اما صرف گریه کردن جزع نیست. بلکه شیون و زاری همراه با اعتراض به قضا و قدر، جزع است. جزع ناشی از جهل است و جهل نقطه تفریط نفس ناطقه است. انسان، چون غالباً نسبت به حکمت سختی‌ها غافل است، اعتراض می‌کند. چون نمی‌داند که این سختی چقدر می‌تواند او را در سیر تکاملی بالا ببرد.

حجت‌الاسلام و المسلمین علوی تهرانی با بیان اینکه فطرت انسان خداجو است. اظهار کرد: فطرت انسان در اثر دو امر یکی مواجه شدن با سختی‌ها و دیگری زهد شکوفا می‌شود. اگر فردی، کسی را از دست داد و برای او گریه کرد به معنای دور بودن از مراتب توحید نیست. امام صادق (ع) می‌فرمایند «زمانی‌که ابراهیم پسر پیامبر از دنیا رفت، پیامبر فرمودند: ابراهیم! ما برای تو محزونیم ولی صابر هستیم. قلبم می‌سوزد و اشک در چشمم جاری می‌شود، اما حرفی نمی‌زنم که خدا راضی نباشد».

این کارشناس دینی با بیان اینکه صفت نکوهیده دیگر در انسان این است که به جهت بهره‌مندی از نعمت‌های دنیا دچار غرور بی‌جا، و به جهت از دست دادن آن دچار یأس و ناامیدی ناروا می‌شود. ابراز کرد: در سوره فجر آیات ۱۵ و ۱۶ خداوند می‌فرماید «انسان زمانی‌که پروردگارش به جهت آزمایش او را اکرام می‌کند و به او نعمت می‌دهد، می‌گوید خدا مرا گرامی داشت. پس دچار غرور می‌شود و زمانی‌که در جهت آزمون و آزمایش برای او روزیش را تنگ می‌کنیم می‌گوید خدا من را خوار کرد». هر دو حالت بودن یا نبودن نعمت، امتحان است، اما انسان نسبت به این دو ماده امتحانی جهل دارد. پس غرور بی‌جا و یأس ناروا در اثر جهل است که حد تفریط قوه عاقله است. غرور، آرامش و سکون نفس به چیزی است که در زندگی آمده و به‌واسطه آن آرام می‌شود. آن چیز، مطابق هوای نفس است و با خواسته‌های درونی مطابق است و این توافق به‌واسطه‌ی خدعه‌ی شیطان ایجاد شده است.

وی با بیان اینکه مواردی که باعث غرور می‌شود بسیار است. گفت: ما به دو مورد اشاره می‌کنیم که یکی انسان گنه‌کار و رحمت الهی است، خداوند می‌فرماید «رَحمَتی وَسِعَت کُلَّ شَیء شیطان در بین همه‌ی صفات خدا، رحمت او را برجسته می‌کند تا انسان از این رحمت سو استفاده کند»، دیگری سیادت و اصل و نسب است، سیادت نسب پیامبر (ص) است، اما ممکن است فرد از آن سو استفاده کند. سیادت و نسب پیامبر (ص) یک واقعیت است در حالی که خداوند نسبت به پسر نوح فرموده «لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صَالِحٍ؛‌ای نوح! به یقین او از خاندان تو نیست، او دارای کرداری ناشایسته است». امام صادق (ع) می‌فرمایند؛ «این‌که من ولایت علی (ع) را داشته باشم برای من برتر از آن است که فرزند علی (ع) باشم. چون این ولایت واجب است، اما این نسب فضیلتی است که خدا به من داده است».

حجت‌الاسلام و المسلمین علوی تهرانی با بیان اینکه از اقسام غرور، غرور عالم، عابد، ذاکر و ثروتمند می‌باشد. اظهار کرد: قرآن کریم می‌فرماید «زندگی دنیا جز اسباب فریب نیست». در سوره لقمان آیه ۳۳ می‌فرماید «دنیا مغرورتان نکند و به خدا هم مغرور نشو». قرآن یک مرحله بالاتر می‌رود و می‌گوید «عده‌ای هستند وقتی مال دنیا به آنها می‌رسد دچار فَرَح می‌شوند». در سوره هود آیات ۹ و ۱۰ فرمود: «ما رحمتی را به بنده می‌دهیم و بعد از مدتی از او می‌گیریم، دچار ناامیدی و ناسپاسی می‌شود و دوباره نعمت را به او می‌چشانیم، می‌گوید که سختی‌ها از من دور شد و حالت مغرورانه‌ی شاد و خودستایانه می‌گیرد».

این کارشناس دینی ادامه داد: انسان موحد معتقد است حوادثی که در جهان پیرامون او پیش می‌آید، خداوند قبلاً مقدر کرده است لذا برای خودش در به‌دست آوردن آن نقشی قائل نیست. البته توجه کنید خدا سناریو نمی‌نویسد تا بشر در آن فیلم نقش بازی کند بلکه خداوند در علم خویش که قبل از خلقت است، نوشته که ما در چه زمانی چه‌کاری را انجام می‌دهیم، نه این‌که آن‌چه را آن‌جا نوشته، اجرا کنیم؛ لذا رفتار براساس اختیار بشر است و از او سر می‌زند و خداوند آن را قبلاً دانسته و نوشته است. انسان موحد، چون می‌داند همه چیز دست خداست، در به‌دست آوردن و از دست دادن نعمت، تکلیف‌مدار است ولی غیرموحد تکلیف ندارد، خودباختگی و خودشیفتگی دارد. در سوره حدید آیات ۲۲ و ۲۳ فرمود «هیچ سختی در زمین و در مورد شما نیست مگر این‌که در کتابی نوشتیم قبل از این‌که این حوادث پیش بیاید. این برای خدا آسان است. انسان باید در از دست دادن نعمات دنیا، دچار یأس و ناامیدی نشود و در رو آوردن نعمات در دنیا مغرور نشود».

منبع: مهر

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.