روزهایی که بر ما میگذرد، تداعیگر سالروز رحلت مرجع انقلابی و خدوم، زنده یاد آیتالله العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی است. هم از اینروی و در نکوداشت یاد و خاطره آن بزرگ، جلوههایی از سیره سیاسی و اجتماعی وی را در آیینه خاطرات اطرافیان و مراودانش بازخواندهایم. امید آنکه علاقمندان را مفید و مقبولآید.
همدوره و همدرس رهبری
زنده یاد آیتالله العظمی سیدمحمدعلی علوی گرگانی، در صف نخست حامیان نظام اسلامی و رهبر معظم انقلاب در حوزه علمیه قم قرار گرفته بود. سابقه او با حضرت آیتالله العظمی خامنهای اما، به دوران جوانی بازمیگشت. چنانکه آیتالله سید محمدرضا علم الهدی از اصحاب آن مرجع فقید، چنین گفته است:
«آیتالله العظمی علوی گرگانی همدوره و همدرس رهبر معظم انقلاب اسلامی بودند و آقا هم به ایشان التفات خاصی داشتند. در آن ۱۱ روزی که مقام معظم رهبری به قم آمدند، وقتی آیتالله علوی گرگانی میخواستند مجدداً به دیدار ایشان بروند، رهبری فرموده بودند: در این شلوغی امکان دیدار به شایستگی فراهم نمیشود، بعد از این سفر، یک بار از تهران برای دیدار با شما خواهم آمد... این دیدار انجام شد و ایشان با رهبری، چند ساعتی گفتگو و خاطرات گذشته را مرور کردند.»
رهبری فصل الخطاب ماست
شناخت دیرین آیتالله علوی گرگانی از رهبر معظم انقلاب اما، موجب گشته بود که وی در بزنگاههای مهم ربع قرن اخیر، همگان را به اطاعت از ایشان فراخوانَد و به ویژه جوانان و دانشجویان را، متوجه این مهم نماید. حجتالاسلام محمدرضا طالبی از اعضای دفتر آن مرحوم، اظهار داشته است:
«در طول این ۱۰ سال که در محضرشان بودم، در اکثر دیدارها، بهخصوص دیدار با دانشجویان ــ که فراوان هم به دیدارشان میآمدند ــ درباره نقش ولایت فقیه و انقلاب اسلامی صحبت و به مسئولان دانشگاهها نیز توصیه میکردند که جوانان دانشگاهی را با مبانی ولایتفقیه بیشتر آشنا کنید. همواره مردم و مسئولان را هم دعوت میکردند که از مقام معظم رهبری پیروی کنید. جناحها و احزاب سیاسی که به دیدارشان میآمدند و مسائلی را مطرح میکردند، ایشان همه را به مقام معظمرهبری ارجاع میدادند و میفرمودند: ایشان فصلالخطاب است و هر مشکل و گرفتاری هست به دست مقام معظم رهبری قابل حل شدن است.»
این موضوع به شکلی مبسوطتر و باذکر پارهای مصادیق، مورد اذعان حجتالاسلام والمسلمین محمود حسینزاده خراسانی از اطرافیان آیتالله علوی نیز قرار گرفته است:
«گاهی در کشور شرایطی پیش میآمد که نیاز بود ایشان در آن مقطع بیانیهای صادر کنند. البته براساس روایت شریفه: اذا ظهرت البدع فعلی العالم ان یظهر علمه، این یک وظیفه شرعی است که بر عهده علما گذاشته شده است. آیتالله العظمی علوی سعی میکردند تا از بزرگان دیگر ــ که از ایشان اسن هستند ــ پیشی نگیرند و صبر میفرمودند تا در آغاز، مراجع دیگر واکنش نشان دهند.
در اینگونه موارد میفرمودند: حواس ما باید به بزرگان حوزه باشد... بهخصوص در مسائل اجتماعی که نیاز به ورود فقیه مبسوط الید یعنی مقام معظم رهبری بود، ایشان بسیار دقت داشتند. مثلاً در خصوص افزایش قیمت بنزین در سال ۱۳۹۸، پس از اینکه رهبری معظم نظرشان را اظهار کردند، با اینکه ایشان در ابتدا بیانیهای اعتراضی داده بودند، اما در ادامه سکوت کردند! بعد از رحلت مرحوم آقا، بخشی از بیاناتشان در این موضوع منتشر شد که به نظرم جالب آمد. ایشان در آن سخنان میفرمایند: همه اجراییات ولایت فقیه، به دست مبارک آقاست. ما افتخار میکنیم که ایشان رهبری داشته باشند و در رأس امور باشند.
هرکس هم از ما سؤال میکند، میگوییم تابع نظر رهبری باشید. اگرچه من خودم هم فقیه هستم، اما اجراییات به دست مبارک ایشان است. هرچه ایشان مصلحت دید. حرکتی باید بشود، بشود. اگر قیام باید بشود، بشود. فرمودند: فعلاً آرام باشید، گفتیم: چشم. الان هم بحمدالله، مملکت به همین منوال دارد پیش میرود. در همین قضیه بنزین، ما آمدیم اطلاعیه دادیم، رهبری فرمود:، چون سه قوه تصمیم گرفتند، من پشتیبانی میکنم.
ما هم گفتیم: سمعاً و طاعه، دیگر اعتراض نکردیم. ما گفتیم: فصلالخطاب ایشان است، هرچه آقا بگویند. نه تنها من، دیگران هم همینطور بودند. مراجع دیگر هم سکوت کردند، معنایش این است که فصلالخطاب را خود آقا قرار دادهاند. ما هم یک نظر داشتیم و دادیم، اشکال ندارد. مردم هم چقدر خوشحال شدند و تشکر کردند. گفتیم: لااقل مردم را در این جریان تنها نگذاریم. مردم هم چقدر خوشحال شدند، از اینکه به یادشان هستیم. هم دل آنها را بهدست آوردیم، هم اطاعت از فرمایش رهبری کردیم.»
مسئولان باید به احکام اسلامی شرعی و نیازهای مردم، توجه کامل داشته باشد
حجتالاسلام والمسلمین سیدعلی طاهری گرگانی از اقوام آیتالله و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، در ادوار هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی بوده است. آنچه وی از منش سیاسی و اجتماعی آن عالم عامل به خاطر سپرده است، میتواند آیینهای از سیره و حساسیتهای آن فقیه آگاه باشد و ممشای ایشان را، شفافتر نماید:
«در دورههای هشتم و نهم مجلس شورای اسلامی که توفیق خدمتگزاری به مردم را داشتم، هنگامی که خدمت ایشان میرسیدم، ایشان به مسائل حوزه کاری بنده، توجه فراوانی نشان میدادند. به طور ویژه، چون من در کمیسیون فرهنگی بودم، درباره مسائل این حوزه بیشتر صحبت میشد و ایشان دغدغههایشان را مطرح میکردند که چه مسائلی و در کجاها باید پیگیری بشوند.
ایشان این مسائل را به عنوان دغدغههای دینی و ملی مدنظر داشتند. این موضوع فقط محدود به ما هم نمیشد، بلکه گاهی که خدمت ایشان مشرف میشدیم، میفرمودند: فلان وزیر یا حتی رئیسجمهور آمده بود و من این سفارشها را به او هم کردم... معلوم میشد که ایشان تقید داشتند، تا دغدغههای مردم را به گوش مسئولان برسانند. گاهی که در مورد بعضی از مسئولان، احساس میکردند که با رهبر معظم انقلاب اسلامی زاویه دارند، در جلسات خصوصی به آنها تذکر میدادند: شما باید در کلیت کارهایتان، تابع، ولی فقیه باشید... این غیر از مواضع کلی ایشان بود که رسانهای میشد.
ایشان غیر از اینکه در حمایت از جایگاه ولایت فقیه بسیار تقید داشتند، از شخص رهبر معظم انقلاب نیز به طور قاطع پشتیبانی میکردند. این امری است که در رفتار آن بزرگوار، به شکل واضح دیده میشد. عرض کردم که بنده، در کمیسیون فرهنگی مجلس عضویت داشتم و آیتالله علوی میپرسیدند که در آنجا چه مسائلی مطرح شدهاند و من هم عرض میکردم. اگر نکتهای به نظرشان میرسید، مطرح میکردند که برای ما بسیار قابل استفاده بود.
ما در صحن علنی مجلس هم، مسائلی را پیگیری میکردیم که من کلیت آنها را خدمتشان عرض میکردم و ایشان تأکید میکردند: مجلس باید به احکام اسلامی و شرعی، توجه کامل داشته باشد و علاوه بر این، پاسخ به نیازهای مردم را در اولویت قرار بدهد... در سالیان اخیر و بهخصوص در دولت قبلی به وضعیت معیشتی مردم توجه کافی نمیشد. ایشان در دیدار اغلب مسئولان با ایشان، این دغدغهها را مطرح میکردند و میفرمودند: شما در قبال این مسائل مسئول هستید و مردمی که به ما مراجعه میکنند، واقعاً مشکل دارند... همانطور که اشاره کردم، تأکید بر حل مشکلات معیشتی مردم، یکی از تقیدات ایشان بود. دراینباره به مسئولان تذکر میدادند و از آنان مطالبه میکردند.»
شما بزرگشده سر سفره آقا امام زمان (عج) هستید!
حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی علوی گرگانی، فرزند و همراه دائمی آیتالله علوی گرگانی است. او که معمولاً در جریان ملاقاتهای پدر با مسئولان سیاسی و اقتصادی کشور بوده، از دغدغههای ایشان در این حوزهها چنین گزارشی داده است:
«همیشه به ما فرزندانشان میفرمودند: شما بزرگشده سر سفره آقا امام زمان (عج) هستید!... ما را منع میکردند که تا جایی که میتوانید، وارد کارهایی از قبیل نمایندگی مجلس و این نوع مناصب نشوید، چون دیگران به اندازه کافی هستند و ما که طلبه و روحانی هستیم، تا بتوانیم باید کار روحانیتمان را پیش ببریم؛ لذا اگر بتوانیم درس بخوانیم که چه بهتر، اگر بتوانیم منبر برویم، یا درس بدهیم، یا تألیفات داشته باشیم، یا امام جماعت باشیم، ترجیح دارد که به این امور بپردازیم؛ لذا همواره به مسئولان هم، درباره مردمداری و رسیدگی به امور مردم تذکر میدادند. چون خودشان اهل روستا بودند و کشاورزان زیاد به ایشان مراجعه داشتند، خیلی درباره کار آنها تذکر میدادند.
حتی یکبار پول گندمکارها را دیر داده بودند و حاج آقا تلفن زدند و باعث شدند که دولت، پول کشاورزها را زودتر بدهد! ایشان در چند مورد، نامههایی خصوصی که در رسانهها منتشر نشدند، برای رؤسای جمهور فرستادند و در مورد مسائلی تذکر دادند. اگر یادتان باشد، ابوی در مسئله افزایش قیمت بنزین اطلاعیه دادند. همینطور در مورد ربای بانکها، در ۱۳ یا ۱۵ مورد تذکر دادند که در فضای مجازی هم پخش شد. مدیرعامل یکی از بانکهای بزرگ کشور، همراه با معاونینشان به دیدن مرحوم والد آمدند.
بیشتر تذکرات ابوی، در این زمینه بود که بعضی از پولهایی که از مردم میگیرید، باعث میشود که آنها در فشار باشند، برای ما نامههای مختلفی میآید که شکایت دارند و بعضی از این پولها، شائبه ربا هم دارد و گرفتن آنها حرام است!... آنها وقتی رفتند، مسئول روابط عمومیشان به ما زنگ زد که این صحبتها را روی سایت نگذارید، چون به ضرر ما بانکیها تمام میشود! حاج آقا فرمودند: من آنچه را که حق بوده گفتهام و باید در سایت هم گذاشته شود، تا مردم اطلاع داشته باشند که ما این حرفها را به مسئولان میزنیم، ولی گاهی کسانی که به دیدار ایشان میآمدند، آنچه را که به نفع خودشان بود، در جامعه پخش میکردند و چیزهایی را که به نفعشان نبود، نمیگفتند.»
مرجعی که همواره در دسترس مردم بود
آنان که با فضای دینی و فرهنگی قم آشنا هستند، از این مطلعند که آیتالله فقید، از در دسترسترین مراجع تقلید این شهر قلمداد میشد و همواره در ساعتی معین، با مراجعان و مردمِ سراسر کشور دیدارهای حضوری داشت. این امر، بسا افراد را به وی علاقمند و مجذوب نمود. آیتالله علی نظری منفرد از خطبای نامور این شهر، در این فقره معتقد است:
«مهمترین موضوع در اینباره این است که درب خانه ایشان به روی همه باز بود. حتی در ایام تدریس هم، غروبها پس از آنکه اقامه جماعت میکردند، مردم میآمدند و مطالبی را که میخواستند رودررو با ایشان مطرح کنند، در میان میگذاشتند. عالم باید اینگونه باشد. آنچه را که یافته و بهدست آورده، با روی گشاده به دیگران منتقل کند. در حدیثی از آقا امیرالمؤمنین (ع) هست: العلم ودیعه الله فیالارض و العلماء امناء علیه، علم ودیعه الهی است و علما هم، امینهایی بر این ودیعه الهی هستند و باید این امانت را حفظ کنند و به مردم برسانند و من این خصوصیت را، در وجود مبارک ایشان میدیدم. ایشان علاقه زیادی به مسلک روحانیت داشتند و تمام فرزندانشان روحانی هستند و این خود نشانه تعهد و علاقه ایشان، به این لباس مقدس بود. اطلاع دارم که آقازادههای محترم ایشان هم، در ایام تبلیغ به شهرهای مختلف میروند و به ابلاغ معارف الهی میپردازند و به توصیههای پدر در این زمینه عمل میکنند. در مسائل اجتماعی و سیاسی نیز ایشان به عنوان یک شخصیت مطرح در میان مراجع موجود، در مواقعی که میبایست موضعگیری کنند و وظیفه خود میدانستند که مطلبی را بیان کنند و ارشاداتی داشته باشند، این کار را انجام میدادند و اذهان مردم را روشن میکردند.»
زندگی او با مردم عادی یکسان بود
ساده زیستی آن فقیه والا، مدخلی دیگر به شناخت شخصیت و سیره وی محسوب میشود. منزل، دفتر، آمد و شد و تمامی جلوههای حیات آیتالله، نشان از زیستی به سان مردم عادی داشت. او در شرایطی که بخشی از جامعه شرایط دشوار اقتصادی را تحمل میکرد، ترجیح میداد که در سطح آنان زندگی کند، تا تسکینی بر آلام ایشان باشد. علی فولادی محافظِ آن معلم اخلاق، در این باره روایتی به شرح ذیل دارد:
«مرحوم آقا همیشه روی زمین مینشستند و هر کسی هم که با ایشان دیدار داشت، روی زمین مینشست. یکمرتبه یکی از بالاترین مسئولان سیاسی کشور، قصد دیدار با ایشان را داشت که در ابتدا تیم تشریفات وی مراجعه و مقدمات کار را بررسی کردند و بعد از حضور اظهار داشتند که این شخصیت روی زمین نمینشیند و قصد آوردن صندلی به دفتر را داشتند! بنده به علت حساسیت موضوع، به محضر معظم له رفته و مسئله را با ایشان مطرح کردم. آقا فرمودند: آیا ایشان مشکل پا، یا نشستن دارند؟، گفتم: خیر، آقا فرمودند: پس برنامه ما به همان روال قبل میباشد، در صورتی که به این امر مایل نیستند، میتوانند دیدار را کنسل کنند!... وقتی بنده خدمت مسئول تشریفات آن شخصیت رفتم و مطلب را گفتم، ایشان بسیار ناراحت و کلافه شد و مطلب را با بقیه در میان گذاشت و آنها با سختی موضوع را قبول کردند و آن دیدار نیز، بازتاب بسیار زیادی داشت. داستانها و نکات بسیاری، از روح تواضع، انسانیت، خاکی بودن و سادهزیستی ایشان به ذهن بنده میآید. مرحوم آقا سعی داشتند تا زندگی شخصیشان، کاملاً با مردم عادی و جامعه یکی باشد، حتی وسیله ایاب و ذهاب ایشان در قم، ماشینی کاملاً ساده (یک آردی مدل پایین) بود. در سفرهای مشهد و گرگان نیز، مقید بودند که با ماشین به مسافرت و تبلیغ بروند و یک بار هم ــ که آخرین سفرشان به مشهد بود ــ با قطار به زیارت حضرت رضا (ع) مشرف شدند. وقتی پیشنهاد مسافرت با هواپیما به آقا داده میشد، میگفتند: آقای فولادی! وقتی مردم با این وسیلهها جابهجا میشوند، چرا ما باید با هواپیما یا ماشینهای آنچنانی این کار را بکنیم؟! دل امام زمان به درد خواهد آمد!.»
روایتِ یک صدقه جاریه
و سرانجام زنده یاد آیتالله سید محمدعلی علوی گرگانی علاوه بر تصدی مرجعیت، از مبلغان پرکار دوره خود به شمار میآمد. او در سالیان متمادی و شبهای جمعه، به تهران میآمد و در مسجد و هیئتی به وعظ و ارشاد میپرداخت. این تکاپوی مبارک پیامدهای مهمی نیز داشت که در زمره آنها، ایجاد یک صندوق قرضالحسنه پرکار بود. در این باره بازخوانی روایت علیرضا حدادی از موانسان آن روحانی خدوم، مغتنم و به هنگام مینماید:
«در بهمن سال ۱۳۵۸ با همّت والای آیتالله علوی گرگانی و جمعی از خیرین و اعضای هیئت فاطمیه، این صندوق بنیان نهاده شد و مکان آن ابتدا در پارکینگ حاج آقای نجاری، واقع در خیابان شکوفه، کوچه بهبود شکل گرفت و سپس به خیابان ناصری (شهید آذرباد) نقل مکان شد. ابتدا صندوق، رسماً از دو باب مغازه شروع به فعالیت کرد که یک باب مغازه را مرحوم مغفور حاج علی مهدوی ــ که از ارادتمندان واقعی حاج آقا بودند ــ به صندوق اهدا کردند و یک باب هم از آن مردی یهودی (احمد احمدی) که بعداً مسلمان شد، بود. بعد از گذشت چند سال، یعنی در حدود سال ۱۳۶۴، آیتالله علوی ملک پشت مغازهها را که بالغ بر حدود ۲۰۰ متر بود، با درایت و اعتباری که داشتند، به مبلغ یکمیلیون و ۲۰۰هزار تومان از آقای درودیان خریداری نمودند که ما مدتها این ملک را اجاره میدادیم و کمکهزینهای برای صندوق بود.
بعدها آنها را بازسازی کردیم و به فضای صندوق ملحق شدند. منظور آنکه یکمیلیون و ۲۰۰ هزار تومانِ آن دوره، خیلی پول بود، اما آیتالله علوی با توکل به خدا، این کار بزرگ را انجام دادند و یادگاری بسیار نیک، از خود باقی نهادند. هماکنون تمام شش دانگ بنای این صندوق، حقوقی است و به نام هیچ شخص حقیقی نمیباشد. این نهاد ۴۳ سال است که فعالیت خیریه دارد و یکی از خوشنامترین صندوقهای قرضالحسنه تهران است و منشأ برکت برای نیازمندان و گرهگشای بسیاری از متقاضیان شده است.
همه این آثار و برکات، به نیت نیک و همّت والای آیتالله علوی و جمعی از نیکوکاران هیئت فاطمیه وابسته است. یک نکته بسیار مهم را نیز عرض کنم که در تمام این مدت، حضرت آیتالله علوی حتی یک بار هم برای خود و فرزندان و اقوام، از صندوق درخواست وام نکردند! ابتدا ایشان عضو هیئت امنای صندوق بودند و کمکم همه امور صندوق را، به اعضای هیئت فاطمیه سپردند.»
منبع: روزنامه جوان