سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

دانستنی‌های قضایی؛

در چه مواردی، زن حق طلاق دارد؟

به استناد ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی، گرچه حق طلاق به صورت یک حق طبیعی برای مرد است، ولی به صورت یک حق قراردادی و تفویضی می‌تواند به زن واگذار شود.

از آنجایی که همراه در جامعه این مسئله رایج است که برای طلاق دادن یا گرفتن، حق با مرد است و این موضوع همواره زوج‌ها را دچار چالش‌های زیادی کرده است، اما مواردی هم وجود دارد که در طلاق حق با زن است.

وکیل پایه یک دادگستری در این باره می‌گوید: اصولا بر طبق شرع مقدس اسلام و قوانین موضوعه در نظام جمهوری اسلامی ایران طلاق به خواست و اراده زوج انجام می‌شود و این موضوع بعضا مورد انتقاد برخی از افراد و اشخاص قرار گرفته که چرا این حق مختص مردان است و آیا این امر موجب تضییع حقوق زنان نیست؟

حسینی می‌افزاید: درپاسخ به این پرسش باید گفت دلیل بر این که حق طلاق دادن با مرد است، خطابات قرآن است. خداوند در آیات متعدد مردان را مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌فرماید: «إنْ طلقتم النساء، اذا طلقّتم النساء، طلقتموهن.» در این آیات خطاب به مردان است، همان طور که در ازدواج خطاب به مردان است، مثل «اذا نکحتم المؤمنات، فانکحوا ماطاب لکم، فانکحو هن باذن اهلهن.»

او ادامه می‌دهد: از این آیات برداشت می‌شود که حق طلاق از آن کسی است که موقع ازدواج، به دنبال طرف مقابل می‌رفت و به اصطلاح به خواستگاری می‌رفت. فقها نیز از عبارت «الطلاق بید من اخذ بالساق؛ طلاق به دست کسی است که در ابتدای ازدواج دست زن را گرفت (با او ازدواج کرد)» نیز به حق طلاق از سوی زوج اشاره می‌کنند.

این وکیل می‌گوید: از جهت قانون طبیعت نیز چنین است که از ابتدای خلقت همیشه بر اساس فطرت خدادادی، مردان به دنبال ازدواج با زنان و به خواستگاری آنان می‌رفتند. به تعبیر دیگر: مردان طالب و زنان مطلوب بودند، از این رو حق طلاق به کسی داده می‌شود که به دنبال عقد ازدواج رفته است. به هر نحو یکی از دعاوی مهم و پیچیده در حوزه حقوق خانواده، طلاق است. پیچیدگی این نوع دعوا از این جهت است که قانون‌گذار ما برای حفظ کیان خانواده شرایط طولانی و سختی را برای صدور حکم طلاق زوجین در نظر گرفته است. یکی از این تشریفات موکول شدن صدور حکم طلاق به صدور گواهی عدم امکان سازش است. گواهی عدم امکان سازش بعد از این‌که داوران زوجین در دادگاه رای بر عدم تفاهم میان زوجین دادند، صادرخواهد شد.

حسینی تاکید می‌کند: از نظر فقهی و قانونی زنان در موارد متعددی می‌توانند درخواست طلاق را به دادگاه ارائه کند.

به استناد ماده ۱۱۱۹ قانون مدنی، گرچه حق طلاق به صورت یک حق طبیعی برای مرد است، ولی به صورت یک حق قراردادی و تفویضی می‌تواند به زن واگذار شود. یعنی زن می‌تواند وکالت در طلاق را از مرد بگیرد و با مراجعه به دادگاه خانواده و صدور گواهی عدم امکان سازش اقدام به جاری کردن صیغه طلاق کند.

معمولا این موضوع در دفاتر اسناد رسمی صورت می‌گیرد که مرد با انعقاد عقد وکالت، به زن وکالت می‌دهد که حق طلاق را که مختص مرد است اعمال کند و توسط وکیل دادگستری از دادگاه تقاضای طلاق را کند.

علاوه بر اعطای وکالت طلاق از سوی مرد به زن، قانونگذار در مواردی این اختیار را به زن داده است که تقاضای طلاق کند. در ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی آمده است:

در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد، وی می‌تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود، دادگاه می‌تواند زوج را اجبار به طلاق کند و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می‌شود.

تبصره (الحاقی ۱۳۸۱/۴/۲۹ مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام) - عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر و حرج محسوب می‌شود:

ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت ۶ ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه.

اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلا وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است.

محکومیت قطعی زوج به حبس ۵ سال یا بیشتر.

ضرب و شتم یا هرگونه سو رفتار مستمر زوج که عرفا با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد.

ابتلای زوج به بیماری‌های صعب‌العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه صعب‌العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل کند.

موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود، حکم طلاق صادر کند.

موارد دیگری که زن می‌تواند به استناد آن از دادگاه تقاضای طلاق را کند درصورتی است که شروط ۱۲ گانه سند ازدواج به امضای مرد رسیده باشد و در صورت حادث شدن هرکدام از آن‌ها زوجه می‌تواند از دادگاه تقاضای طلاق را کند.

استنکاف شوهر از دادن نفقه زن به مدت ۶ ماه به هر عنوان و عدم امکان الزام او به تائید نفقه و همچنین در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را به مدت ۶ ماه وفا نکند و اجبارا ایفا هم ممکن نباشد.

در مورد شرط نپرداختن نفقه اولا مدت ۶ ماه بسیار مهم است و ثانیا باید حتما قبل از دادخواست طلاق از طرف زوجه، دادخواست مطالبه نفقه معوقه حداقل به مدت ۶ ماه ثبت شود و رای قطعی در این خصوص صادر شود و یا رای محکومیت کیفری زوج در خصوص پرداخت نفقه صادر شود و از همه مهمتر تقاضای صدور اجراییه هم شده باشد یعنی زن باید نفقه خودش را از مرد مطالبه کند و ثابت کند که مرد به وی ۲ ماه یا بیشتر نفقه نپرداخته و پس از اینکه مبلغ نفقه از سوی دادگاه تعیین شد درخواست اجرای این حکم و پرداخت از سوی مرد را از داگاه بخواهد و علی رغم گذشتن مهلت ۱۰ روز اجراییه و تشکیل پرونده اجراییی باز هم مرد، نفقه را پرداخت نکند. در این صورت است که زن می‌تواند تقاضای طلاق را مطرح کند.

قانونگذار در ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی این موضوع را مورد اشاره قرارداده «در صورتی که زن بتواند امتناع شوهر از پرداخت نفقه و یا عجز او را پرداخت در دادگاه ثابت کند. دادگاه شوهر را مجبور به طلاق زن می‌کند و چنانچه شوهر حکم را اجرا نکند خود دادگاه یا نماینده او اقدام به اجرای صیغه طلاق و امضای سند طلاق خواهد کرد.»

سو رفتار و یا سو معاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیر قابل تحمل کند.

مصادیق سو رفتار و سو معاشرت بسیار است و معمولا این موضوع عرفی بوده و در اقوام مختلف متفاوت می‌باشد و مهم این است که زن بتواند آن را ثابت کند مثلا فرض کنید در خصوص توهین یا تهدید و ضرب و جرح زوجه توسط زوج یا رابطه نامشروع رایی از دادگاه صادر شده باشد. رابطه جنسی نامتعارف هم شامل این بند عقدنامه می‌شود.

ابتلا زوج به امراض صعب العلاج به نحوی که دوام زناشویی برای زوجه مخاطره آمیز باشد.

بیماری‌هایی هم که معالجه آن‌ها سخت و بعضا غیرقابل درمان هم باشد مثل افسردگی حاد و بیماری روحی و روانی که موجبات ایجاد خطر برای زن را کند و نیز بیماری‌های مقاربتی مثل زگیل تناسلی و ایدز و غیره.

جنون زوج در مواردی که فسخ نکاح شرعا ممکن نباشد.

در واقع این جنون که غالبا اسکیزوفرنی است بر طبق مدارک و سوابق پزشکی باید به تایید پزشکی قانونی برسد و صرفا ارائه مدارک بیمارستانی و پزشکی کفایت نمی‌کند.

عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال زوج به شغلی که طبق نظر دادگاه صالح منافی با مصالح خانوادگی و حیثیت زوجه باشد.

این شرط نیز یکی از شروطی است که در صورت پذیرش از سوی مرد، درصورت صدور حکم دادگاه و منع اشتغال وی از ادامه آن شغل در صورت ترک نکردن آن شغل از سوی مرد، زن می‌تواند تقاضای طلاق را به دادگاه بدهد، یعنی باید ابتدا رای قطعی دادگاه به منع اشتغال مرد از شغل خاص که مخالف شئون اجتماعی زوج است صادر شود و در صورت عدم الزام مرد زن می‌تواند تقاضای طلاق را مطرح کند.

محکومیت شوهر به حکم قطعی به مجازات ۵ سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت منجر به ۵ سال بازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعا منتهی به ۵ سال یا بیشتر بازداشت شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد.

ابتلا زوج به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل آورد و ادامه زندگی برای زوجه دشوار باشد.

این شرط درتبصره ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی نیز ذکر شده است. موارد اعتیاد عبارتست از اعتیاد به مواد مخدر، الکل، قمار، خود ارضایی شدید و مستمر و یا عادت به دیدن فیلم‌های جنسی.
موضوع مهمی که باید توجه داشت این است که اعتیاد مرد در دادگاه باید ثابت شود و در صورت دادن مهلت توسط دادگاه و عدم ترک اعتیاد از سوی مرد، زن می‌تواند تقاضای طلاق را از دادگاه بکند.

زوج زندگی خانوادگی را بدون عذر موجه ترک کند. تشخیص ترک زندگی خانوادگی و تشخیص عذر موجه با دادگاه است و یا ۶ ماه متوالی بدون عذر موجه از نظر دادگاه غیبت کند.
در این خصوص شهادت شهود و انجام تحقیقات محلی از سوی دادگاه بسیار مهم است.

محکومیت قطعی زوج در اثر ارتکاب جرم و انجام هر گونه مجازات اعم از حد وتعزیر در اثر ارتکاب جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی وشئون زوجه باشد. تشخیص اینکه مجازات مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی است با توجه به وضع و موقعیت زوجه و عرف و موازین دیگر با دادگاه است.

در صورتیکه پس از گذشت ۵ سال زوجه از شوهر خود به جهت عقیم بودن و یا عوارض جسمی دیگر زوج صاحب فرزند نشود.

در اینجا هم نکته مهم و مبهمی وجود دارد و آن اینکه ملاک بچه دار نشدن به طریق طبیعی است و یا اینکه اگر با ivf «آی وی اف» و امثال روش‌های دیگر امکان فرزند آوری باشد نمی‌توان از این بند استفاده کرد. موضوع کمی اختلافی است و رویه بیشتر دادگاه‌ها بر این است که اگر زن مخالف آوردن فرزند به غیر روش طبیعی باشد و مرد هم به دلایل پزشکی قدرت باروری از طریق معمول زناشویی را نداشته باشد به استناد این بند رای طلاق صادر می‌کنند مشروط بر اینکه اولا ۵ سال گذشته باشد و ثانیا به تایید پزشکی قانونی هم برسد.

در صورتیکه زوج مفقود الاثر شود و ظرف ۶ ماه پس از مراجعه زوجه به دادگاه پیدا نشود.

زوج همسر دیگری بدون رضایت زوجه اختیار کند یا به تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت کند.

نکته مهم دارای اهمیت، این است که برخلاف عرف جامعه که ازدواج موقت یا اصطلاحا صیغه را مشمول نکاح نمی‌دانند رویه دادگاه‌های خانواده این است که ازدواج مجدد مرد چه به صورت دائم و چه به صورت موقت را مشمول این بند قرار می‌دهند و در صورت ازدواج موقت مرد نیز زن می‌تواند تقاضای طلاق را از دادگاه کند.

منبع: همشهری آنلاین

برچسب ها: حق طلاق ، حقوق زنان ، وکیل
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
عمار .
۰۸:۴۵ ۲۵ بهمن ۱۴۰۲
به نام خداوند جان و خرد : روی صحبتمان با قضات وکلای دادگستری دادگاه های خانواده کل ایران اسلامی عزیزمان است همه این موارد صحیح عادلانه قبول است که در قوانین دیده شده ولی در عصر جدید امروزه را هم در نظر بگیرید و احتمال خیانتکاری زن به شوهرش را هم در نظر بگیرید ریشه یابی دقیق کنید زنی که با تحریک خانواده غربگرای ضد ارزشیش و تشویق خانواده اش و دوستان آشنایانشانش می رود با مرد نامحرمی بساط روابط بل هوسانه برقرار می کند و شوهر بیچاره اش از این رابطه هیچ اطلاعی ندارد و زن دست پیش می گیرد که پس نیافتد و می رود به دادگاه خانواده و از شوهر بینوا بیچاره اش شکایت می کند و درخواست طلاق دارد و هزار دروغ دونگ کلک جفت جور می کند و به وکیل دوست خانوادگی شأن هم دست می شوند رشوه می دهند که وکیلش هم بیاید تمامی دروغهای آن زن خیانتکار را تأیید قانونی جلوه دهد و دنیا را بر سر آن شوهر آن مرد بینوا آن پدر فرزندان خراب کنند و خانواده را فروپاشی کنند به علت آن زن خبیث نابکار خیانتکار آیا دادگاه در این امور تیزبینانه ورود نمی کند با اهرمهای قدرتی که دارد تا بتواند دست آن زن نابکار خیانتکار را برای شوهرش و دادگاه عادل اسلامی خانوادگی رو کند و به مجازات کیفریش برساند و تمامی عامرین عاملین مشوقین حامیان فروپاشی خانواده را که در نزد خداوند جل جلاله مقدس است را دستگیر مجازات کیفریشان کند ؟!!! در این دوران گرانی بیماریهای متداول پدر فرزندان شوهر بینوا نمی تواند عادلانه نفقه خانواده اش را پرداخت کند چرا به شوهر می گذارید آنقدر بی رحمانیه بی وجدانانه لامذهبانه این زنان خیانتکار موذی با کمک همراهی وکیل دروغگوی رشوه گیرشان تحمتهای ناروا بزنند چرا آیات قرآن کریم در مورد حضرت خانواده ایوب نبی سلام الله علیه را مد نظر نمی گیرد که همسرش در اوج فقر فلاکت گرسنگی بیماری حضرت ایوب نبی سلام الله علیه که آنان را از شهر دیار خودشان هم کافران لامذهبان ظالمان ستمگران اخراجشان کرده بودند مورد نظر قرار نمی دهید که همسرش با وفاداری عشق به حضرت ایوب نبی سلام الله علیه بدون ذره ایی خیانت به وی با او سوخت ساخت تا معجزه صورت گرفت برایشان جوان شدند شاد شاداب با هم زندگی را ادامه دادند چرا تا زنی آمد با وکیلش تقاظای طلاق منفورانه غربگرایانه کرد دادگاه ها و قضات می روند سراغ قوانین مقررات اسلامی طلاق منفورانه خب حالا به دلایل بسیاری شوهر نتوانست خرج مخارج زندگی را بپردازد باید طلاقش را صادر کنید یا باید با اهرمهای قدرتی که در دست دادگاه های خانواده است کمک یاری رسانید شوهر بینوا را تا خانواده اش را حفظ کند اگر مسکن ندارند بهشان مسکن رایگان دهید اگر شغل دایم پایدار با حقوق خوب ندارد برایش تامیین کنید و یه حقوق دستمزد اولیه تا به سرکار رفتن شوهر یه مقرری برایشان برقرار کنید تا معیشتشان حفظ شود هرگز نباید خانواده را بخاطر فرزندان بی گناه بی زبان فروپاشی کنید حکم بر طلاق منفورانه دهید علتها را جستجو کنید و با خیانتکاران موذی دروغگوی اشد مجازات کیفری را اجرایی کنید همیشه حق باز متقاضی طلاق منفورانه از شوهرش نیست و همیشه حق با شوهر هم نیست باید تحقیقات موشکافانه توسط ابزارها و اهرمهای قدرت دادگاهای خانواده صورت پذیرد تا حق الناس گردنتان نیافتد تا باعث بانی فروپاشی خانواده این کانون مقدس نشوید مگر واقعا آن مرد آن شوهر آن پدر فرزندان مواردی مانند ضرب شتم همسر فرزندان را داشته باشد و یا اهل مصرف مواد مخدر عفیونی صنعتی خطرناک باشد و یا اهل مصرف مشروبات الکلی در حد اعتیاد باشد و یا واقعا مشکلات بیماریهای روانپریشی خاص داشته باشد اگر نه امکان دارد آن زن متقاضی طلاق خیانتکار این موارد را خودش داشته باشد و دست پیش گرفته که پس نیافتد و دروغ تحمت به شوهرش بسته تا به عشق با هوسبازیهایش برسد با شعار زن زندگی آزادی فاسدانه غربگرایانه هنجارشکنانه مبتذلانه براندازانه خانواده تمامی این موارد را دقیقاً خردمندانه عادلانه خداپسندانه باید قضات محترم در نظر بگیرند عصر جدید مثل دوران قدیم نیست عصر فضای مجازی آنتن ماهواره است و هزاران جرم گناه خیانتکاری موذیانه صورت می پذیرد مثلا زنی که شوهرش را از روز اول با عقل سلیم می دانسته که از لحاظ مالی فقیر است ولی با عشق با او ازدواج کرده و خانواده زن متمکن بودند گفتند اشکالی ندارد همین که دامادمان از سلامت عقل جسم جان ایمان برخوردار است کفایت می کند و خودمان کمکش می کنیم حال بعد از گذشت چندین چند سال زندگی مشترک و آوردن چند فرزند قد نیم قد کود نوجوان یهو زن زیر سرش بلند شده رفته با یه مرد غریبه که مخش را زده در کوچه بازار و در فضای مجازی و در یا در مدارس فرزندانش با مردی که کار گیر دزد ناموس آشنا شده و به سفارش آن مرد حرامزاده دزدناموس مخ کار گیر که با زن شوهردار رابطه مختلف برقرار کرده آمده دادگاه آن زن بی وجدان خیانتکار و هزارتا تحمت دروغ ناروا به شوهر بیچاره مومنش می بندد چرا که رفته مخفیانه عاشق مرد غریبه دزدناموس بی ناموس لامذهب غربگرا شده و برایش دیگر هیچ چیزی اهمیت ندارد باید دادگاه های خانواده آن زمانی را که از شوهرانشان تقاظای طلاق کرده اند را تحت تحقیقات پلیس مخفی اطلاعاتی قرار دهد تا که اگر حکایت خیانتکاری فساد فحشا وجود دارد آن زن شوهردار خیانتکار و آن دزدان ناموس بی وجدان لامذهب و آن وکیل رشوه گیر دروغگو و آن خانواده زن که مشوقش شدند در امر خیانت و طلاق را همه را دستگیر و بازجویی و به زندان بیافکند نه اینکه دنیا را بر سر آن شوهر آن پدر بدبخت بیچاره بخاطر آن زن ملعون و عوامل دیگر همدستانش خراب کند خانواده را فروپاشی کنند اینگونه زنان موذی از قبلش فرزندان را هم به طرف خود و خانواده خود جذب کرده اند و این شوهر پدر فرزندان را هم طرد کرده اند که باید به تمامی این جرمها و خیانتکاری های پستانه این گونه زنان رسیدگی شود به این دادگاه خانواده می گویند دادگاه خانواده عدالت گستر حقوق بشرانه اسلامی اسلام ناب محمدی ص نه دادگاهی که فقط گوشش به حرفهای دروغ زن و وکیل زن خیانتکار باشد و حکم طلاق را جاری کند هرچند دادگاه خانواده در این امور کوتاهی اشتباه کند خداوند جل جلاله از حق حقوق عادلانه منصفانه آن شوهر بینوا نخواهد گذشت و تقاص بدی از آن زن نابکار خیانتکار و خانواده فاسدش و وکیل رشوه گیر فاسدش و آن دزدان نوامیس مخ کارگیرش که زن فرزندانش را از او دور کردند خواهد گرفت در دنیا و آخرت قیامت خداوند جل جلاله شاهد ناظر دقیق همه اعمال رفتار کردار گفتار افکار جمیع انسانها و جنیان و حیواناتش است و او در روز قیامت همه را جمع می کند و بسیار دقیق عادل سریع الحساب است . والسلام و صلوات التماس دعا و التماس تفکر و اندیشه تدابیر خردمندانه عادلانه و منصفانه و بصیرانه و خداپسندانه . و من الله التوفیق .
ناشناس
۱۱:۵۰ ۲۵ بهمن ۱۴۰۲
یکی از منفورترین حلال ها در نزد خداوند طلاق است . ولی با این حال خداوند قرار دادند .گاهی ادامه ی یک زندگی درست نیست هر چند سال گذشته باشد یا هر تعداد فرزند داشته باشی . گاهی ادامه ی زندگی منحر به مشکلات بیشتر میشود : خیانت ، قتل و ......