بیش از چهار ماه است که جنگ در غزه ادامه دارد، ولی هیچ یک از محافل و چهرههای سیاسی هیچ واکنشی نسبت به آن نداشته و هیچ فعالیت عملی برای توقف این نسل کشی انجام نداده اند. در این میان بازار ادعاهای پوچ در عالم سیاست داغ است و غربیها ایران و جبهههای مقاومت را متهم میکنند که در پشت پرده این جنگ هستند. ادعاهایی که تا به امروز هیچ مدرک و استدلالی برای آن پیدا نشده است.
در این میان باشگاه خبرنگاران جوان مصاحبهای ترتیب داده با اندرو میتروویکا، فعال سیاسی کانادایی که در ذیل مشروح آن از نظرتان میگذرد.
این سکوت چند ماهه در مقابل نسل کشی غزه چه معنایی میتواند داشته باشد؟
اندرو میتروویکا: سیاستمداران عاشق صحبت کردن هستند. این بخش بزرگی از کار است. آنها در مجالس قانونگذاری صحبت میکنند. در کمیتهها صحبت میکنند. با رای دهندگان حرف میزنند. با خبرنگاران صحبت میکنند. اگر خوش شانس باشند، از آنها خواسته میشود در تلویزیون، رادیو یا دیگر پلتفرمهای محبوب هم صحبت کنند.
سیاستمداران مشتاق توجه هستند. این برای آنها نوعی اعتبار سنجی است یعنی شما مهم هستید شما فردی هستید که چیزهای مهمی برای گفتن دارید. مورد توجه قرار گرفته اید مردم به حرفهای شما گوش میدهند.سیاستمداران میدانند که هر چه کارشان بزرگتر باشد، هنگام صحبت با مخاطبان - هر چند کوچک یا بزرگ - باید مراقبت بیشتری انجام دهند. این به ویژه اگر وزیر کابینه یا "رهبر" باشید، صادق است. اما این را نمیدانند که زیاد صحبت کردن هم میتواند خطرناک باشد.بنابراین، اغلب اوقات، آنچه سیاستمداران در حین صحبت میگویند فراموش شدنی است یا بدتر از آن بی معنی است. آنها باید به نکات صحبت خود پایبند باشند. آنها کلیشه را دوست دارند.
با این حال، لحظاتی وجود دارد که سیاستمداران بیش از حد راحت میشوند. از خود راضی میشوند. آنها میلغزند و چیزی صریح و آشکار میگویند که چه کسی هستند و در واقع به چه چیزی فکر میکنند و اعتقاد دارند. اینجا همان جایی است که پای آنها میلغزد و داشته هایشان به باد فنا میرود.خوشبختانه، دو سیاستمدار در هفته گذشته، صداقت تازهای را نسبت به سختی استاندارد لفاظی انتخاب کردند. یکی کانادایی است. دیگری آمریکایی است. احتمالاً اولین سیاستمدار را نمیشناسید. دومی، ولی کاملاً شناخته شده است. هر دو به شکلی عجیب درباره آنچه در غزه اتفاق میافتد صحبت کردند.
نام اولین سیاستمدار سلینا رابینسون است. او تا همین چند وقت پیش وزیر آموزش و پرورش در دولت استانی "سوسیالیست" بریتیش کلمبیای کانادا بود.در ۳۰ ژانویه، رابینسون به عنوان بخشی از پانل سیاستمداران یهودی که توسط یک گروه مدافع طرفدار اسرائیل سازماندهی شده بود، در زوم صحبت میکرد. او در جمع برخی از هوادارانش صحبت میکرد.
در یک حرکت قابل توجه، رابینسون نه تنها تاریخ را بازنویسی کرد، بلکه یک داستان نژادپرستانه آشنا را نیز به فروش رساند. او گفت که قبل از تولد مهندسی شده اسرائیل، فلسطین "تکهای از خاک بود که هیچ چیزی روی آن نبود". دروغی که میتواند قسم بخورم حتی خودش هم آن را باور نکرد. این داستان سیاستمداران امروز است و دلیل سکوت آنها در این روزهای سخت همین است. واقعیت را میدانند، ولی به نفعشان است که کتمانش کنند.
به نظر شما واکنش سیاستمداران به سخنانی از این دست که تلاش میکنند حقیقت را کتمان کنند چیست؟
اندرو میتروویکا: حتی گروه طرفدار اسرائیل که رابینسون را به گفتگو دعوت کرده بود، کم و بیش او را رها کرده و به خبرنگار سیبیسی گفته است: «نظرات وزیر رابینسون... نظر سازمان ما را منعکس نمیکند».
زمانی که «دوستان» صمیمیتان شما را از خود دور کردند، در اینجاست که متوجه میشوید بیش از حد صحبت کردهاید. بازتاب این دروغها تا حدی بود که رابینسون مجبور شد در شبکه X عذرخواهی کند. رابینسون نوشت: من از حرفی که زدم پشیمانم و بدون قید و شرط عذرخواهی میکنم.
رئیس رابینسون، نخست وزیر بریتیش کلمبیا نیز گفت که صحبتهای وزیر اشتباه بود و حرفهایش با واقعیتهای تاریخی تطبیق نداشته است.
اما دومین سیاستمدار پرحرف، نانسی پلوسی، رئیس سابق مجلس نمایندگان ایالات متحده و بانوی بزرگ دموکراتهای کنگره است. او در ۲۹ ژانویه در استودیوهای همیشه مورد توافق دفتر CNN در واشنگتن صحبتهای پرحاشیه خود را انجام داد.او در ابتدای سخنرانی خود از مقامات قضایی و اجرایی آمریکا خواست حتما کارهای افرادی را در میانه صحبتهای جو بایدن او را قاتل فلسطینیها نامیدند پیگیری کنند و آنها را به دادگاه بکشانند تا درباره گفتارهای خود توضیحات لازم را ارائه دهند.
پلوسی چنان صحبت کرد که ظاهرا نشان میداد هر گونه آتش بسی نمیتواند درد و رنجی از مردم فلسطین بکاهد چراکه آنها نیز باید تاوان کارهای تاریخی خود را بپردازند همان دروغهای همیشگی، ولی این بار با رنگ و لعابی متفاوت.او سپس ثابت کرد که در پشت هر سخنران برجستهای که پرچم آمریکا را به تن دارد، یک نظریه پرداز توطئه مانند الکس جونز نهفته است که متقاعد شده است که میهن مملو از ستون نویسان پنجم است که به عنوان شهروندانی که از حقوق قانونی خود برای به چالش کشیدن رئیس جمهور فعلی استفاده میکنند، غرق شده است.
پلوسی در این سخنرانی ادعاهای قبلی خود را دوباره تکرار کرد: «من فکر میکنم برخی از این معترضان خودجوش، ارگانیک و صادق هستند. من فکر میکنم برخی به روسیه متصل هستند.»
او با این سخنرانی نشان داد که حزب و سیاست در آمریکا و تمامی کشورهای متصل و متحد با این کشور فقط در کلام است و اصل قضیه همان دروغهاییست که اینها با آن خود را مشغول کرده اند.
-به طور کلی تحلیل شما از روند جنگ در غزه چیست؟ بسیاری از غربیها تلاش دارند نشان دهند ایران و حزب الله در پشت زمینه این جنگ قرار دارند.
اندرو میتروویکا: از ۷ اکتبر، آمریکا و اسراییل تلاش کرده است تا حمله حماس را یک اقدام تجاوزکارانه نشان دهد. پس از حمله ۲۸ ژانویه در اردن، برخی از اعضای جمهوری خواه کنگره این موضع را تکرار کردند.لیندسی گراهام، سناتور کارولینای جنوبی، هیچ سخنی درباره حمله مستقیم ایالات متحده به خود ایران نگفت. همکاران جمهوریخواه او تام کاتن از آرکانزاس و جان کورنین از تگزاس تماس او را تایید کردند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق، که نامزد احتمالی جمهوریخواهان برای انتخابات ریاستجمهوری در ماه نوامبر است، موضعی نسبتاً انزواگرایانه اتخاذ کرد و تأکید کرد که اگر او مسئولیت دولت را بر عهده داشت، حمله اردن انجام نمیشد.
جمهوری خواهان مستقر مانند گراهام، کورنین و کاتن ممکن است دیگر منعکس کننده روحیه عمومی در میان رده و دستههایی نباشند که اکنون پایگاه محکم ترامپ را تشکیل میدهند و تلاش میکنند موضع حزب را در سیاست خارجی تغییر دهند. در واقع، جمعیت عظیمی از مردم آمریکا و سیاستمداران این کشور از گسترش درگیریهای ایالات متحده در خارج از کشور بیزارند و ترجیح میدهند منابع مالی را در داخل کشور استفاده کنند، به عنوان مثال، برای تقویت مرزهای جنوبی و توقف هجوم مهاجران و پناهجویان بودجههای هنگفتی نیاز است، ولی فعلاً در اولویت نیست و این برای سیاستمداران بسیار دردآور است.
اما این تنها هسته اصلی پایگاه ترامپ نیست که این موضع ضد تنش را پذیرفته است. با توجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق آمریکاییها نگران هستند که کشورشان به جنگ کشیده شود - طبق یک نظرسنجی اخیر، حدود ۸۴ درصد لفاظیهای جنگ طلبانه ترامپ را رد کرده اند.
دموکراتها در کنگره که شاید فشار فزاینده را احساس میکردند، به حمله اردن واکنش نشان دادند و خواستار پاسخی قوی، اما «متناسب» شدند، که عبارتی است از حملهای سنجیده به اهداف شبهنظامیان طرفدار ایران، اما بدون ضربه مستقیم به ایران. چنین مواضعی توسط چاک شومر رهبر اکثریت سنا از نیویورک و سناتورهای بن کاردین از مریلند و جک رید از رود آیلند بیان شد.
این، اما همه ماجرا نیست. آنچه امروز آمریکا و اسرائیل را در رده اول در قبال کشورهایی، چون ایران ترسانده ریشه انقلاب در این کشورهاست. شما میبینید در کشورهایی که در یک دهه اخیر پای آمریکا در آشوبهای داخلی آن در میان بوده و به اصطلاح تحولی سیاسی یا به قولی بهاری عربی در آن رخ داده است حتی برای یک سال هم نتیجه مطلوب به همراه نداشته است. آمریکا نتوانسته نه در داخل کشور خود و در نه در هیچ یک از کشورهایی که در وارد آن شده است سیاستی یک دست ایجاد کند، اما کشورهایی مانند ایران بیش از چهار دهه است براساس یک دکترین پابرجا هستند و بر یک مدار میچرخند این اصالت حرکت انقلابی برای غربیها خطرناک و دلهره آور است.
اندرو میتروویکا نویسنده و مدرس روزنامه نگاری است. او گزارشگر تحقیقی برای سازمانها و نشریات خبری مختلف از جمله CBC، CTV، مجله شنبه شب، ریدرز دایجست، مجله Walrus و Globe and Mail بوده است، جایی که او یکی از اعضای واحد تحقیق روزنامه بود. او برنده جوایز متعدد ملی و بین المللی برای کارهای تحقیقاتی خود شده است. اندرو هشت بار برنده جایزه روزنامه نگاران انجمن کانادایی برای گزارشگری تحقیقی است. پرفروشترین افشاگری او از سرویس جاسوسی کانادا، ورود مخفیانه، در سال ۲۰۰۲ منتشر شد و جایزه آرتور الیس را برای بهترین اثر غیرداستانی دریافت کرد. در حال حاضر، اندرو در چندین برنامه کارشناسی ارشد روزنامه نگاری در کالج شریدان در اوکویل تدریس میکند.