ششمین جلسه نقد و بررسی آثار بخش مسابقه و مرور صحنهای چهلودومین جشنواره تئاتر فجر، در تالار مشاهیر تئاتر شهر با حضور عوامل تولید نمایشهای روز ششم جشنواره، عرفان پهلوانی و محمدحسن خدایی (منتقدان تئاتر ایران) و سایر علاقهمندان برگزار شد و سه نمایش «دللرزه»، «انگشتر و چاه» و «آوینیون»؛ مورد تحلیل قرار گرفتند.
«دللرزه»؛ داستان نمایش، کاملاً مستند نیست
در اولین بخش از این جلسه، نمایش «دللرزه» از استان یزد، به نویسندگی سید علی موسویان و کارگردانی مجتبی لالهزاری مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
بخشهای مختلف نمایشنامه دللرزه با بهرهگیری از خردهروایتها و خردهرویدادهایی شکل گرفته است که در واقعیت پیرامون من روی دادهاند. عرفان پهلوانی، منتقد این بخش از جلسه، با اعلام این مطلب که در آثار ایدئولوژیک، همیشه خطر گرایش به شعارزدگی وجود دارد، اظهار داشت: نمایش «دللرزه» اگرچه بر پایه درونمایهای ایدئولوژیک شکل گرفته است، ولی کارگردانی نمایش توانسته است که این خطر را تا حد زیادی کاهش دهد.
وی در ادامه نقد خود با اشاره به پیشرفت روزافزون فناوریهای تصویری در سینما، تلویزیون و فضای مجازی، درباره امکان تولید این نمایش در قالبی کاملاً تصویری، نظر کارگردان را جویا شد.
وی با تأیید این موضوع، از تمایل خود به انجام این کار گفت، ولی شرایط ویژه و کمبود امکانات تخصصی تولید تصویری در استانهای دیگر را دلیل تولید این داستان، در قالب نمایشی دانست.
در ادامه، لالهزاری، کارگردان این نمایش نیز با اشاره به این نکته که داستان نمایش، کاملاً مستند نیست، افزود: بخشهای مختلف نمایشنامه با بهرهگیری از خردهروایتها و خردهرویدادهایی شکل گرفته است که در واقعیت پیرامون من روی دادهاند و درنهایت در شکلی منسجم، ساختاری دراماتیک یافته است.
اصفهان را برای روایت نمایش خود انتخاب کردم
در بخش دوم جلسه، نمایش «انگشتر و چاه» از استان اصفهان، به نویسندگی و کارگردانی احسان جانمی، مورد بررسی منتقدان قرار گرفت.
محمدحسن خدایی، منتقد این نمایش، با نگاهی به ویژگیهای آثار اقلیمی و فولکلور، درباره این نمایش افزود: ساختار ادبی نمایشنامه، ادبیاتی شاعرانه آمیخته با رئالیسم جادویی را دربرمیگیرد. نمایش، درونمایهای اجتماعی دارد و موقعیت زندگی مردم در چرخه تولید را نشان میدهد و هنگامیکه به هر دلیلی، این چرخه دچار نوسان و مشکل میشود، زیست روزمره مردم به هم میخورد. روایت داستان نمایش، نشانگر این توانایی و جایگاه هنرمند است که هنرمند میتواند مشکلات اقلیمی و اجتماعی را در قالبهای گوناگون داستانی و هنری نشان دهد.
جانمی، کارگردان نمایش نیز در تبیین بیشتر نمایش خود، با ساده برشمردن داستان این اثر گفت: نمایش من که از داستانی ساده برخوردار است، درباره مردمی است که فقط میخواهند زندگی کنند و اگر بتوانند زندگی کنند، در همین زندگی ساده خود حتی میتوانند به قهرمان تبدیل شوند. داستان این نمایش وابستگی به هیچ جای خاصی در جهان و یا ایران ندارد، ولی من استان خودم، اصفهان را برای روایت نمایش خود انتخاب کردم.
وی در توضیح بیشتر طراحی صحنه نمایشش، بهرهگیری از المانهای طبیعی و اقلیمی منطقه را حائز اهمیت دانست و بهکارگیری ریگهای بیابانی در صحنه را بهعنوان تمهیدی برای تفکیک فضاهای مختلف نمایش دانست که از وظایف اصلی کارگردان نمایش است.
در سومین بخش جلسه، نمایش «آوینیون» از استان تهران، به نویسندگی و کارگردانی حسن معینی مورد بررسی قرار گرفت.
محمدحسن خدایی، منتقد این نمایش، با اشاره به این نکته که همه آثار درام در دو گروه عمده جای میگیرند؛ گروهی که مخاطب آن، به موضوع تئاتر فکر میکند و گروهی که در آن، مخاطب به خود تئاتر فکر میکند، افزود: نمایش «آوینیون»، حول محور زنوشوهری روایت میشود که قصد دارند تا از راه اغواگری زن، بیشتر به کارگردان نزدیک شوند. «آوینیون»، شیوه بحرانی تولید تئاتر در ایران را به تصویر میکشد و با روایت خود، بحرانی دیگر را به بحران تولید تئاتر میافزاید.
خدایی اجرای این نمایش را نیازمند فضایی نامتعارفتر دانست تا بهمنظور اصلی خود برسد. او حتی حضور تعدادی تماشاگر خاص را نیز برای بهبود اجرای این نمایش، لازم و ضروری دانست.
معینی، کارگردان نمایش نیز با بیان پیشینه نگارش و جزئیات نمایشنامه خود گفت: داستان نمایش من، داستانی بهروز شده از نمایشنامه «مکبث» ویلیام شکسپیر است که بر اساس نظریات تئاتری یانکات به شیوه اجرایی تبدیل شده است. بر اساس این نظریات، میتوان دریافت که چطور میتوان بسیاری از ایدهها را به اجرا تبدیل کرد.