سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اعتراف متهم:‌

می‌خواستم به معتادان کمک کنم، اما قاتل شدم

پسر جوانی که پس از ترک اعتیاد در یک کمپ مشغول به کار شده بود، در جریان درگیری با یک معتاد او را به قتل رساند.

چندی پیش مرگ مشکوک پسر جوانی در یک کمپ ترک اعتیاد در غرب تهران به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. وقتی تیم جنایی راهی محل شدند در تحقیقات اولیه مشخص شد پسر جوان برای ترک به کمپ ترک اعتیاد منتقل، اما با کارکنان کمپ درگیر شده و از سوی آن‌ها مورد شکنجه قرار گرفته است.

با برملا شدن این موضوع، تحقیقات از مسئولان کمپ آغاز و در بررسی‌ها انگشت اتهام به سمت پسری به نام نادر گرفته شد؛ پسر ۲۷ ساله‌ای که برای کار در کمپ و کمک‌رسانی به مسئولان کمپ مدتی بود به آنجا رفت‌وآمد داشت.

 نادر بازداشت شد و در تحقیقات اولیه به قتل ناخواسته پسر معتاد اعتراف کرد. به دستور بازپرس جنایی، متهم در اختیار کارآگاهان اداره آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در این‌باره ادامه دارد.

گفتگو با متهم

چه شد دست به قتل زدی؟

ناخواسته این اتفاق افتاد. چند روزی بود مقتول را برای ترک به کمپ آورده بودند، اما با ما همکاری نمی‌کرد و داروهایش را نمی‌خورد. او معتاد به شیشه و گل بود. من یاد گرفته بودم در این‌جور مواقع باید آرامش خودم را حفظ کنم، اما آن روز حالم خیلی بد بود. چند ساعت قبل از قتل به مادرم زنگ زدم، او از شهرستان به تهران آمده بود و خوشحال بودم که مادرم را بعد از مدت‌ها می‌بینم، اما مادرم گفت برایش کاری پیش آمده و به شهرستان برگشته است. خیلی ناراحت شدم که چرا مادرم حاضر نشده بعد از مدت‌ها مرا ببیند. مغزم کار نمی‌کرد، ناگهان وسوسه شدم و به سراغ مواد فروشی رفتم که همیشه از او گل می‌خریدم. مقداری مواد خریدم و مصرف کردم. بعد برگشتم کمپ و دوباره با جوان معتاد درگیر شدم و او را به باد کتک گرفتم. به خودم که آمدم دیدم مقتول خونین و بی‌حال روی زمین افتاده است.

از کی معتاد شدی؟

از وقتی شکست عشقی خوردم. من زندگی سختی داشتم. ۵ سالم بود که پدر و مادرم به خاطر اختلافات شدید از هم جدا شدند و هر کدام از آن‌ها بعد از مدتی ازدواج کردند. خانواده دختری که دوست داشتم وقتی فهمیدند پدر و مادرم از هم جدا شده‌اند و من فرزند طلاق هستم با ازدواج ما مخالفت کردند و من شکست عشقی سنگینی خوردم. بعد از این اتفاق برای اینکه بتوانم زندگی را تحمل کنم سراغ مواد رفتم.

چه شد ترک کردی؟

دیگر خسته شده بودم، با هر سختی بود ترک کردم. بعد تصمیم گرفتم ادامه تحصیل بدهم و برای خودم کسی شوم. مدرک کارشناسی روانشناسی گرفتم و یک‌سالی هم در رشته تربیت‌بدنی درس خواندم. تنیس را به صورت حرفه‌ای بازی می‌کردم و حتی در مسابقات هم شرکت کرده‌ام.

در کمپ ترک اعتیاد چه می‌کردی؟

وقتی خودم ترک کردم تصمیم گرفتم به کمپ بروم و به معتادان کمک کنم تا آن‌ها هم بتوانند ترک کنند، اما نمی‌دانستم خودم گرفتار چنین وضعیت تلخی می‌شوم.

برچسب ها: قاتل ، اعتیاد
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۷:۱۳ ۰۹ بهمن ۱۴۰۲
یکی باید به خودت کمک میکرد
ناشناس
۱۴:۰۵ ۰۸ بهمن ۱۴۰۲
معتادها هر چی کمتر زندگی افراد جامعه بهتر
ناشناس
۱۳:۴۳ ۰۸ بهمن ۱۴۰۲
دقیقا فکری که کرده بودم درست بود
طرف خودش از عمد میره کمپ که با خیال راحت تر بکشه
بیشتر کمپ ها توشون مواد میفروشن
حسین س
۱۲:۲۰ ۰۸ بهمن ۱۴۰۲
تو ترک نکردی بلکه خودت را گول زدی چون دنبال بهانه برای شروع کردن بودی . انشاله به سزای عملت میرسی
ناشناس
۰۸:۴۸ ۰۸ بهمن ۱۴۰۲
گل بدترین نوع مخدر است
ناشناس
۱۳:۴۴ ۰۸ بهمن ۱۴۰۲
اصلا مهم نیست برای ماها که با معتادان ارتباطی نداریم