شما میتوانید خود را طلسم کنید چرا که ذهن تان هر آن چه را میگویید به عنوان واقعیت میپذیرد. ذهن مثبت یا منفی را مورد تصدیق و تایید قرار نمیدهد و صرفا آن چه توسط شما تغذیه میشود را اجرایی میکند.
به نقل از Goodmen project، با گفتن چیزهای منفی به خود بزرگترین مانع خود برای موفقیت تان میشوید. در ادامه به باورهایی میپردازیم که شما را از زندگیای که میخواهید باز میدارند:
۱-من وقت ندارم
شما زمان کافی در اختیار دارید تا هر کاری را که میخواهید انجام دهید. زمانی برای تماشای تلویزیون، خوردن وعدههای غذایی، خواب و انجام کارهایی که برای تان مهم هستند. اگر میگویید چیزی را میخواهید، اما در تلاش هستید تا آن را در برنامه خود قرار دهید شاید به اندازه کافی آن چیز را نمیخواهید. حرف شما بی ربط است! اعمال شما نیت تان را از بین میبرد. زمانی که صبح از خواب بیدار میشوید بلافاصله گوشی تلفن همراه تان را چک نکنید. همن چنین، از فاصلههای کوتاه ۱۵ یا ۲۰ دقیقهای در طول روز استفاده کرده و از آن برای پیگیری امیال و اشتیاق خود استفاده نمایید. برخی از افراد با همان مقدار وقت آزاد شما راهی برای دنبال کردن رویاهای خود پیدا کرده اند. شما یک استثنای منحصر به فرد نیستید.
۲-من منابع لازم را در اختیار ندارم
اگر در یک خانواده میلیونر از طبقه بالا به دنیا آمده اید از مزایای برخوردار هستید که یک بچه فقیر از آن برخوردار نیست. این یک واقعیت است که به دلیلی که ذکر شد برخی از افراد راحتتر از شما کاری که خواسته اند را انجام داده اند، اما شما در این باره چه خواهید کرد؟ آیا صرفا تسلیم میشوید؟ و یا غرق خیال پردازی خواهید شد؟ واقعیت آن است که موفق شدن را مدیون خود خواهید بود. استعداد و مزیت مهم است، اما نه، نصف آن چیزی که فکر میکنید اهمیت دارند. نظم و انضباط میتوانند شما را در مسیر همراهی کنند. رقیب شما بچه پولداری از مدرسه عالی نیست. رقیب شما خودتان هستید. سعی کنید امروز بهتر از دیروز باشید. صرفا بدین خاطر این که مسیر پیش رو دشوار است هرگز تسلیم نشوید.
۳-من به اندازه کافی خوب نیستم
دنیا خشن و بی رحم است. در طول زندگی مردم سعی میکنند از مزیت استفاده کنند و شما را پایین بیاورند تا خود را به اوج برسانند. پس چگونه منطقی است که از خود متنفر باشیم؟ در آن صورت به آنان کمک خواهید کرد تا به شما ضربه بزنند. بخش عمدهای از چیزی که شما را از دستیابی به رویاهای تان باز میدارد این است که باورهای منفی درباره خود را به عنوان واقعیت میپذیرید. در آن صورت شما از همان ابتدا خود را در معرض آسیب قرار میدهید. از خود بپرسید که چرا فکر میکنید به اندازه کافی خوب نیستید. این ادعا را با شواهد مورد پشتیبانی قرار دهید. آیا شواهدی بر خلاف آن وجود دارد که شاید شما این گونهای که میباشید خوب هستید؟ با درک این که خودبیزاری شما از کجا نشئت میگیرد میتوانید مقابله با آن را اغاز کنید. به خود بگویید که شایسته هستید و قدرت رسیدن به رویاهای تان را دارید. طلسمهای مثبت درست مانند طلسمهای منفی عمل میکنند.
۴-من کلاهبردار هستم
همه ما گاهی از سندروم ایمپوستر رنج میبریم که یک پدیده روانی است که در آن افراد نمیتوانند موفقیتهای شان را بپذیرند. در صورت دچار شدن به آن سندرم بر خلاف آن چه شواهد بیرونی نشان میدهد که فرد با رقابت و تلاش به موفقیت رسیده خود فرد تصور میکند که لیاقت موفقیت را ندارد و فریبکار است. فقط با ادامه دادن میتوانید بر این احساس غلبه کنید. به انجام کار و به یادگیری ادامه دهید.
۵-من از موفقیت میترسم
بسیاری از افراد از دوران کودکی شرطی شده اند که "حریص" نباشند. اگر ما به عنوان عضوی از طبقه کارگر بزرگ شویم ثروتمند شدن ممکن است باعث شود احساس کنیم که به طبقه خود خیانت کرده ایم. ما میترسیم که در آن صورت خانواده مان با دیده تحقیر به ما نگاه کرده و یا کاملا ما را طرد و انکار کنند.
چنین افرادی یاد گرفته اند که به همگان فرصت دهند و خود در صحنه قرار نگیرند. به آنان اموزش داده شده که خود را جلو نیاندازند و بیش از سهم خود نگیرند و دیگران را در اولویت قرار دهند. این ایدهها به قدری ریشه دوانده که افراد شانس موفقیت خود را تا زمانی که از تواناییهای شان آگاه شوند از بین میبرند. چگونه میتوانید پول، شهرت یا موفقیت را جذب کنید اگر عمیقا فکر کنید که این چیزها شما را به یک فرد بد تبدیل میکنند؟
۶-دیگران باید من را دوست داشته باشند
بیایید واضح بگوییم وقتی مردم ما را دوست دارند خوب است. ما نباید عمدا در زندگی تند و تیز پیش برویم و نباید به منفور بودن مان افتخار کنیم. با این وجود، اگر میخواهید همگان دوست تان داشته باشند و این انگیزه اصلی شما برای نحوه رفتارتان میباشد به احتمال زیاد شما فردی توسری خور و ساده لوح هستید. این بدان معناست که شما اصولی ندارید، خود را بیان نمیکنید و خواستهها و نیازهای خود را ابراز نمیکنید. این یعنی شما نامرئی هستید. هیچ کس چیز بدی در مورد شما نمیگوید، زیرا کسی متوجه حضورتان نمیشود. در مقابل، بهتر است جسور باشید و پای حرف و نظرات خود بایستید. بدانید که اگر کسی شما را دوست ندارد این پایان دنیا نیست. هدف شما باید این باشد که دایره کوچکی از عزیزان را ایجاد کنید که تا انتهای راه همراه تان باشند نه آن که دنبال صدها نفر باشید که با قدمهای شان از روی شما عبور کنند. اگر میخواهید تغییری در جهان ایجاد کنید باید ریسک دوقطبی شدن نظرات درباره خود را بپذیرید.
۷-من باید کامل باشم
کمال گرایی دشمن پیشرفت و به منزله به تعویق انداختن در لباسی مبدل است. شما در حاشیه نمینشینید تا زندگی را از دور نگاه کنید، زیرا میخواهید همه چیز عالی باشد. واقعیت آن است که اگر کمال گرا هستید صرفا از شکست و سخت کوشی میترسید و به دنبال بهانه هستید. در مقابل، برای خوب شدن و نزدیک شدن به کمال باید منظم بود و تمرین مجدانه داشت.
۸-من انگیزه ندارم
واقعیت آن است که انگیزه از عمل میآید و نه بالعکس. برای مثال، اگر برای نوشتن چیزی حوصله ندارید تلاش کنید و این کار را انجام دهید سپس مشاهده خواهید کرد که در حین نوشتن احساس انگیزه خواهید داشت. در آن صورت درها به روی شما باز خواهد شد و از نظرات محبت آمیز مخاطبان برخوردار شده و انگیزه در شما رشد خواهد کرد.
صادقانه ارزیابی کنید که آیا علاقه یا پروژه شما در دراز مدت برای تان خوب است یا خیر. اگر چنین است مانند یک شغل با آن رفتار کنید. شما هر روز از خواب بیدار میشوید، اما فکر نمیکنید که آیا به سر کار بروید یا خیر. شما فقط این کار را انجام میدهید و به سر کار میروید.
۹-من به کمک نیازی ندارم
این یک عبارت سمی است و بدترین مثال آن را میتوان در این جمله مشاهده کرد:"هیچ کس برای نجات شما نمیآید".
البته که این جمله مهمل است. اگر به اندازه کافی خوش شانس باشید که خانواده و دوستانی دلسوز داشته باشید کسی شما را در مقطعی نجات داده است. اگر تا به حال در خطر بوده اید قربانی جنایت یا حادثهای ناگوار شده اید یا دچار بیماری شدید شده اید کسی آمده تا شما را نجات دهد. اگر واقعاً کسی را ندارید که شما را نجات دهد مشکلات شدیدی دارید و میتوان گفت برای تان متاسف هستیم. با این وجود، این افسانه خطرناک باعث ایجاد این باور میشود که افراد میتوانند و باید به تنهایی زنده بمانند. واقعیت آن است که هیچ انسانی به مثابه جزیره نیست و همه ما به افراد دیگر نیاز داریم. اگر کسی در پایینترین نقطه به شما کمک کند میتواند زندگی شما را نجات دهد و این که کسی در پروژهای به شما کمک کند میتواند موفقیت تان را به میزان ده برابر افزایش دهد. از درخواست کمک نترسید خوشحال باشید که کسی میآید تا شما را نجات دهد. شما یکی از خوش شانسها هستید.
۱۰-اقدامی نکردن
شروع به اقدام کنید. از همین الان شروع کنید و مراقب نحوه صحبت خود با خودتان باشید. ببینید چند بار با باورهای مخرب و معیوب سر راه پیشرفت خود قرار میگیرید. بهترین راه اصلاح افکار و احساسات انجام عمل است. به خود ثابت کنید که چقدر میتوانید با کمک به انجام آن برسید انگیزه خود را هنگام مواجهه صحیح با آن ببینید و در مورد احساسات تان صادق باشید. اگر به جای این که بدترین دشمن خود باشید از خود حمایت کنید هیچ محدودیتی برای آن چه میتوانید به دست آورید وجود نخواهد داشت.
منبع: فرارو