سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

یک سال بعد از وقایع ۱۴۰۱ سلبریتی‌های فراری چطور سقوط کردند؟

پدیده سلبریتیسم بیشتر از هر چیز و هر کس به خود این شخصیت‌های معروف صدمه زد؛ چراکه آن‌ها را بیشتر از جایگاه تخصصی‌شان در هنر یا ورزش بالا کشید.

مشکل خیلی از چهره‌های مشهور ایرانی این است که تمام شدن را بلد نیستند. اساسا یکی از مشکلات عمده‌ای که ما در کشورمان داریم همین است و قضیه محدود به هنرمندان یا چهره‌های مشهور ورزشی و رسانه‌ای نمی‌شود. گاهی در میان سیاستمداران یا اندیشمندان و حتی فعالان بزرگ اقتصادی هم این را می‌بینیم که تمام شدن را بلد نیستند و وقتی فصل آن فرا رسید، ترجیح می‌دهند خودشان را به لجن بکشند، اما باقی بمانند. میگل ده اونانومو، فیلسوف و ادیب اسپانیایی در کتاب «درد جاودانگی» می‌نویسد که وقتی کودک بود و از زبان معلمان کاتولیک اوصاف جهنم را می‌شنید، ته دلش شاد می‌شد که حتی اگر شده در جهنم، بالاخره فانی نیست و جاودانه می‌ماند.

در میان مشاهیر و قدرتمندان ایرانی هم گاهی به وجود این دست درون‌مایه‌های روحی و روانی برمی‌خوریم و یکی از مظاهر اعلای آن چهره‌های مشهوری هستند که اصطلاحا به آن‌ها گفته می‌شود سلبریتی. هر کس پا در این وادی می‌گذارد باید بداند که یک روز ممکن است تمام شود. باید بداند که تا ابد قرار نیست روی فرش قرمز و میان چک‌چک شاتر عکاسان راه برود. آن چهره مشهور باید بداند تا همیشه در بر همین پاشنه نمی‌چرخد که با پدیدار شدن سه‌رخ او از روزنه باز آن، جماعتی به هوا بپرند و هورا بکشند.

او باید روزی که قرار است از زمین بلند شود به اینکه قرار است روزی دیگر فرود بیاید هم فکر کرده باشد. تا قبل از اینکه شبکه‌های اجتماعی و مجازی وارد ایران شوند و اصطلاح سلبریتی معنا پیدا کند هر هنرمند و فوتبالیست و خواننده‌ای یک روز مطرح می‌شد و روزی دیگر کسی دیگر جایش را می‌گرفت، اما پدیده سلبریتیسم بیشتر از هر چیز و هر کس به خود این شخصیت‌های معروف صدمه زد؛ چراکه آن‌ها را بیشتر از جایگاه تخصصی‌شان در هنر یا ورزش بالا کشید و در ذهن و روان‌شان توقعاتی نسبت به شأن اجتماعی‌شان پدید آورد که نمی‌توانست پایدار باشد.

آن‌ها بعد از این فوران دفعی و غافلگیرکننده وقتی فواره سرنگون شد و به دوره تمام شدن رسیدند، دیگر آدم‌هایی نبودند که بتوانند به‌طور طبیعی یک پایان بی‌حاشیه و محترمانه را بپذیرند و به هر دری زدند، به هر دریچه‌ای متوسل شدند و هر دایره‌ای نواختند تا جاودانه بمانند. شکست‌های پی‌درپی آن‌ها در این در و بی‌در زدن‌ها باعث می‌شد که از لحاظ روحی بیشتر فرو بپاشند و رفتار‌های دیوانه‌وارتری انجام بدهند و مرتب جایگاه جاودانه‌شان در جهنم را بیشتر به قعر فرو می‌بردند.

آن‌ها حالا شبیه به خالدین نار شده‌اند. چیزی که در متون مقدس ابراهیمی از آن به‌عنوان باقیان ابدی جهنم یاد شده؛ «همه را به ترتیب خدا می‌بخشد و همه از سوختن در دوزخ معاف می‌شوند به جز لجبازان» این تمثیل در شرح وضعیت کسانی که برای باقی ماندن در کانون توجه از هیچ حرکتی فرو نگذاشتند و در تیزاب نابودی تمام سوابق مفید خودشان هرچه بیشتر فرو رفتند، بسیار گویاست.

باید به هر کدام از آن‌ها گفت تو گذشته‌ات را به حراج گذاشتی تا به بهای تبدیل شدن به یک آدم دیگر که کاملا بی‌ارزش است، اما در فضای مجازی هنوز روی دور باقی مانده، خودپسندی متورمت را تسکین بدهی. تو کسوت خودت در ورزش یا هنر را به لیدر (یا همان بوقچی) بودن در فضای مجازی فروختی و نمی‌فهمی که همین را هم داری می‌بازی. وقتی از «تمام شدن» فرار کنی «نابود» می‌شوی؛ چراکه همه حاضر نیستند با تو به جهنم بیایند و برای ابد در آنجا بمانند.

یک نگاهی بیندازیم به سرنوشت تعدادی از این چهره‌های مشهور که مهندسی فضای مجازی و سیاستگذاری‌های دولت قبل باعث شد بیشتر از حد و اندازه خودشان و به‌عنوان تریبون‌های سیاسی و اجتماعی مطرح شوند و چند سال بعد که محبوبیت آن دولت افول کرد، این‌ها هم از جایگاه جدیدی که استحقاقش را از ابتدا نداشتند سقوط کردند. آن‌ها از ابتدا هم مرجعیت اجتماعی و سیاسی عظیمی که فضای مجازی توهمش را بهشان داده بود نداشتند و بازیچه و ابزار سیاستمداران در دوره‌ای خاص بودند؛ حال آنکه فکر می‌کردند همه این وضعیت حاصل تلاش یا استعداد خودشان است.

بخش عمده‌ای از این چهره‌های مشهور یا اصطلاحا سلبریتی‌ها از نظر روحی و روانی تاب چنین سقوطی را نداشتند و عده‌ای که از بقیه بی‌تاب‌تر بودند، حاضر شدند به جهنم بروند، اما در کانون توجهات مجازی باقی بمانند. آن‌ها در یک سال اخیر چنان خودشان را از بین بردند که وضعیت‌شان از گذشته هم رقت‌انگیزتر است. هر قدر اوضاع‌شان به لحاظ پایگاه و جایگاه اجتماعی بدتر می‌شود برای نجات خودشان طوری دست و پا می‌زنند که باز هم بدتر شود و دارند حتی کف زمین قهقرا را می‌شکافند تا از آن هم فروتر بروند.

مقیم آلمان و دلخوش به دعوا‌های ایران
چند سالی بود که حاشیه و اظهارنظر‌های گاه و بیگاهش در شبکه‌های اجتماعی برایش محلی برای اعتبار و شهرت شده بود تا فیلم و کارهایش. فضای مجازی فرصت خوبی بود برای اینکه عمده فعالیت مهناز افشار بیش از آنکه در سینما باشد، متمرکز بر پست‌های توییتری باشد. حاشیه‌ها رهایش نمی‌کردند و خودش هم بدش نمی‌آمد که به آن‌ها دامن بزند؛ مثل ازدواج و طلاقش از یاسین رامین فرزند محمدعلی رامین، مشاور مطبوعاتی احمدی‌نژاد یا حتی جنجال‌هایی که رسانه‌های زرد از دل توییت‌های او بیرون می‌آوردند.

او سال ۱۳۹۴ دخترش را در آلمان به دنیا آورد و سال ۱۳۹۸ هم برای همیشه به این کشور مهاجرت کرد. با این حال خیلی پیش‌تر از آن پیش‌بینی می‌شد، مسیری که افشار انتخاب کرده به اقامت در آلمان منجر خواهد شد و قصدی برای بازگشت در سینمای ایران ندارد. آخرین باری که افشار در سینمای ایران جلوی دوربین رفت، سال ۱۳۹۷ و حضور در فیلم‌سینمایی «قسم» به کارگردانی محسن تنابنده بود. آخرین کاری هم که با بازی او منتشر شده، فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره و تینا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی است که نسخه قاچاق فیلم در فضای مجازی پخش شد. فیلم ضعیفی که با انتقادات فراوانی همراه بود و فقط به‌خاطر حاشیه‌سازی‌هایی همچون ادعای توقیف فیلم بر سرزبان‌ها افتاده بود.

افشار اوایل مهاجرت با وجود اینکه همچنان نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی داخل ایران در شبکه‌های اجتماعی نظر می‌داد، اما تلاش می‌کرد که ملاحظات کاراکتر سینمایی خود را هم حفظ کند؛ در برنامه استعدادیابی به‌عنوان «پرشیاز گات تلنت» به‌عنوان داور حاضر شد و برنامه حدود یک سالی از شبکه‌های ماهواره‌ای پخش شد. مسیر فراموشی دوران کاری این بازیگر شروع شده بود و اگر اتفاقاتی در داخل ایران رخ نمی‌داد که او بخواهد درموردش نظری بدهد، اسمی از او در رویداد یا اثر هنری برده نمی‌شد.

تا اینکه با اتفاقات پاییز ۱۴۰۱، دوباره نام او و چندتن از همقطارانش مطرح شد که با بالا گرفتن این التهابات فکر می‌کرد فرصت مجددی برای لیدری جامعه و برگشتن به کانون توجهات پیدا کرده، در یکی از تجمعات براندازان در اروپا شرکت کرد، اما با فحش و ناسزای آن‌ها مجبور شد از معرکه خارج شود. از اینجا رانده و از آنجا مانده. در مرحله بعد مهناز افشار به همراه چند چهره هم‌سرنوشت خودش، از اوایل امسال سعی کرد روی موج اعتراضات اجتماعی داخل ایران سوار شود و یک نمایش سیاسی با نام «خانه امن» در چند شهر آمریکا روی صحنه بردند. اما چند صباحی بعد از چند اجرا، «خانه امن» هم با شکست مواجه شد و به دلیل فروش نرفتن بلیت‌ها در سالن تیلس‌سنتر نیویورک، اجرایشان لغو شد.


بیشتربخوانید


با «منوتو» ورشکسته چه می‌کنی؟

احسان کرمی بعد از پایان ضبط مجموعه «شبکه مخفی زنان» با بهانه اجرای نمایش «پازل» که کار مشترکی با برزو ارجمند بود، ایران را به قصد آمریکا ترک کرد. این مجری سابق تلویزیون اگرچه به مناسبت‌هایی در رویداد‌های سینمایی در ایران حضور داشت، اما از سال ۱۳۹۷ به خاطر تحصیل همسرش در آمریکا، بین ایران و این کشور در رفت‌وآمد بود. مجموعه کنش‌های احسان کرمی و برزو ارجمند با همدیگر گره خورده بود. مثلا در خردادماه ۱۴۰۱، پس از وقوع حادثه قطار مشهد - یزد در صفحه اینستاگرام‌شان استوری گذاشتند و این حادثه را تسلیت گفتند، اما طولی نکشید که فیلمی از رقص او و برزو ارجمند در عروسی ساسی مانکن منتشر شد که حواشی بسیاری را برای آن‌ها به همراه داشت.

کرمی بعد اتفاقات پاییز ۱۴۰۱، از اولین افرادی بود که مسیر تازه‌ای را برای نقد و اعتراض شروع کرد و بیش از آنکه متکی به انتقاد برای اصلاح وضع موجود باشد، مبتنی‌بر حذف و براندازی ساختار‌های سیاسی کشور بود. سه‌شنبه ۱۹ مهرماه ۱۴۰۱ اولین حضور او در شبکه منوتو مورد توجه قرار گرفت و گفته شد که او به استخدام این شبکه درآمده است. کرمی در بخشی از برنامه «Omid A. M» با صراحت تاکید کرد که به دنبال تحریک عمومی سلبریتی‌هایی است که موضع خاموش یا رویکردی خاکستری نسبت به اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ اتخاذ کردند.

او همچنین گفت از طریق فضای مجازی پیگیر چهره‌های هنری داخل ایران است تا زیر بیانیه‌ای با دو محور امضا کنند؛ یکی حمایت از پوشش اختیاری و دیگری متوقف کردن آن چیزی که توهین به جامعه هنری و ورزشی تعبیر می‌کرد. با تمام تلاش‌های کرمی، این بیانیه به ۱۰ امضا هم نرسید. کرمی در خارج از مرز‌های ایران بود، اما کارویژه رسانه‌ای خود را روی پررنگ کردن دوقطبی‌ها و دعوا‌های داخل ایران گذاشته بود.

او در شبکه منوتو صراحتا  از مهران مدیری، هدیه تهرانی، گلشیفته فراهانی و کتایون ریاحی به صورت غیرعلنی از چهره‌هایی تمجید کرد که محرک رخداد‌های پاییز ۱۴۰۱ بودند و از داریوش ارجمند، مهران رجبی و رامبد جوان و پرویز پرستویی به صراحت انتقاد کرد. او حتی در این برنامه با انتقاد از رامبد جوان گفت: «رامبد اشتباهاتی بسیار سنگین را مرتکب شده است.» هیچ‌گاه به صورت رسمی اعلام نشد که احسان کرمی به استخدام شبکه منوتو درآمده یا نه، اما چندصباحی با آن‌ها همراهی کرد و حالا که این شبکه در آستانه تعطیلی است، می‌توان گفت یکی از پایگاه‌هایی که برای اجرا در آن امیدوار بود را از دست رفته می‌بیند. او در چندماه اخیر در تیم نمایش شکست‌خورده «خانه امن» قرار گرفت و فعلا در جمع بازندگان قمار سیاسی یک سال اخیر قرار دارد.

بازنده قمار سیاست
چه چیزی بدتر از این است که ۸۰ میلیون ایرانی تو را با این جمله بشناسند که ۸۰ میلیون ایرانی فدای یک تار موی پسرم. حمید فرخ‌نژاد که متولد ۱۳۴۸ است، وقتی ۲۱ ساله بود با نقشی فرعی و کوتاه در فیلم «در کوچه‌های عشق» از خسرو سینایی به سینما آمد. حدود یک دهه طول کشید تا او بتواند فیلم بعدی‌اش را بازی کند؛ «عروس آتش» که خودش در آن نویسنده هم بود و نقش اول را داشت. سال ۱۳۷۹ او یک فیلم جنگی ساخت به نام «سفر سرخ» که سال‌ها در توقیف ماند، اما در ابتدای دهه ۸۰ با بازی در ارتفاع پست به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا موقعیت خودش را به‌عنوان یک بازیگر در سینما تثبیت کرد.

او در طول این سال‌ها بازیگر ۴۴ فیلم سینمایی، چهار سریال تلویزیونی و چهار سریال در شبکه نمایش خانگی بود و بعد از اینکه دستمزد میلیاردی‌اش برای بازی در فیلم چهل‌وپنجم را هم گرفت، گذاشت و از ایران فرار کرد. به او هنوز پیشنهاد‌هایی برای بازی در فیلم‌ها و سریال‌ها ارائه می‌شد، اما گذشته از اینکه ویژگی‌های اصلی‌اش از چهره و فیزیک و حرکات بدن و لحن کم‌کم داشت تکراری می‌شد، به لحاظ اعتبار و جایگاه اجتماعی هم شدیدا سقوط کرده بود.

رفتار‌های متناقض و منفعت‌طلبانه فرخ‌نژاد از او چهره‌ای پول‌پرست و سودجو در افکار عمومی ساخته بود و همین برایش سنگین بود. چنین وضعیتی می‌تواند کسی را که ۳۰ سال برای دیده شدن و قرار گرفتن در کانون توجهات دویده، چنان از لحاظ روانی فرو بپاشد که هر رفتاری از او سر بزند. غوغای زن، زندگی، آزادی در فرخ‌نژاد این توهم را ایجاد کرد که فرصتی مجدد برای برگشتن به کانون توجهات پیدا کرده است. او از ایران رفت و یک پست اینستاگرامی علیه مقامات کشور منتشر کرد. بعد به جرگه مرتجع‌ترین دشمنان حاکمیت پیوست و با رضا پهلوی دمخور شد.

بعد از آن هم یک نمایشنامه نوشت و روی صحنه برد به اسم «خانه امن» که کاری شبه‌سیاسی و سطح پایین بود. بعد از اینکه این تئاتر را مدتی در شهر‌های مختلف غربی چرخاندند و روی صحنه بردند، یک روز اعلام شد اجرای آن که قرار بود بیست‌و‌یکم اکتبر در سالن تیلس‌سنتر نیویورک روی صحنه برود، به دلیل فروش نرفتن بلیت‌ها، لغو شد. این بود عاقبت قمار کسی که ۳۰ سال برای دیده شدن در سینمای ایران دویده بود، اما همه‌چیز را پای مقداری لایک و کامنت اینستاگرامی باخت.

رقص برره‌ای با لباس عزا
برزو ارجمند که متولد ۱۳۵۴ است و در آستانه ۵۰ سالگی قرار گرفته، به سبب روابط خانوادگی‌اش خیلی زود به سینما و تلویزیون پا گذاشت. او فرزند مرحوم انوشیروان ارجمند بود و عمویش داریوش و عموزاده‌اش امیر یل ارجمند هم هنرپیشه هستند. برزو با اینکه از رانت و موقعیت ممتازی برای ورود به عرصه بازیگری برخوردار بود توانست در ۲۰ سالگی برای اولین بار جلوی دوربین برود و طی ۲۶ سال فعالیت در ده‌ها فیلم و سریال بازی کند، هیچ‌گاه نتوانست جایگاه یک ستاره را به دست بیاورد. او همیشه مثل یک آب ولرم و اندک بود که در بخشی از صحنه‌ها و سکانس‌ها جاری می‌شد و چالشی با ذهن هیچ مخاطبی ایجاد نکرد.

دهم خرداد ماه سال ۱۴۰۱ بود که لو رفتن حرکت ریاکارانه‌ای از جانب برزو ارجمند و احسان کرمی، رسوایی شدیدی برای آن‌ها به بار آورد و موجی را در افکار عمومی علیه‌شان بلند کرد. آن‌ها با رفتن در ژست اپوزیسیون منتقد، در واکنش به ریزش ساختمان متروپل آبادان از اجرای سرود سلام فرمانده در ورزشگاه آزادی انتقاد کردند. گفتند مردم عزادارند و کسی نباید شادی کند. مدتی نکشید عکس‌های این دو نفر در عروسی ساسی مانکن منتشر شد که مشغول رقص و شادمانی بودند. همان‌طور که قابل پیش‌بینی بود چنین رسوایی فجیعی می‌تواند افرادی که به لحاظ شخصیتی چندان قوی نیستند را دچار فروپاشی روانی کند و به سمت تصمیمات ویران کننده‌تری در قبال خودشان سوق دهد.

بعد از به راه افتادن غوغای زن، زندگی، آزادی در نیمسال دوم ۱۴۰۱، برزو ارجمند هم به جمع چند سلبریتی فراری از کشور پیوست تا با هجمه به حاکمیت، آن اعتبار از دست رفته را جبران کند. این بار، اما باز هم قضیه بدتر شد. نه‌تن‌ها تئاتری که ارجمند در آن به همراه فرخ‌نژاد و کرمی و مهناز افشار حضور داشت با شکست مطلق در گیشه مواجه شد، رقص برزو ارجمند با لباس سیاه عزا سوژه جدیدی علیه او در فضای مجازی دست‌وپا کرد.

او همان‌طور‌که وقتی در ایران کار می‌کرد هیچ‌گاه نتوانست ستاره شود، حتی در بین شکست‌خوردگان غوغای ززآ هم ستاره نیست و به رفتارهایش پرداخته نمی‌شود، مگر برای تمسخر. البته برزو ارجمند در این زمینه هم چندان خوش‌شانس نیست و کاربران مجازی برای تمسخر مایلند که بیشتر سراغ چهره‌های دیگر بروند. چهره‌هایی که در ذهن آن‌ها اهمیت بیشتری از این آب ولرم اندک دارند.

منبع: فرهیختگان

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴۴
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۵:۴۲ ۱۷ ارديبهشت ۱۴۰۳
اتفاقا دارن هرشب استوری میذارن تو امریکا از این مهمونی به اون مهمونی پولارم از ایران بردن،ما اینجا نه تفریح داریم و نه پول
ناشناس
۰۰:۳۹ ۲۳ دی ۱۴۰۲
اطفا حمایت بفرماییومدیران قبل وحال به ۲موضوع معترف شوند ۱ _ اشتباه درمبحث تحدیدجمعیت ۲_ قصور وترک فعل خود برای ناترازی سوخت بنزین از ناکارآمدی وعدم تولید خودروهای باپایه گازی وفساد در سیستم خودروسازان وایجاد انحصار با عدم واردات خودروهای برقی وتولید باپایه گازسوز است والان از همه مهمتر مشکل کم آبی وخشکسالی کشور است که با طرحهای کم اثر وکوتاه مدت، بر طرف نمیشود لذا پیشنهاد میشود برای سیراب شدن ایران بزرگ وبدون چشمداشت ، بی نتیجه به حکومت طالبان، و ویابارش برف وباران با اقدام عملی برای جلوگیری از خشکیدن دریای خزر و نیز امکان توسعه حمل ونقل دریایی بین خلیج فارس ودریای خزر،خبرمسرت بخش پیگیری طرح احداث ایرانرود را به ملت بدهند . ضمنا از همه ایرانیان تمنا دارم ازطرح ابر پروژه احداث ایرانرود ازخلیج فارس به خزر برای تمدن سازی نوین ایرانیان بآدرس زیر farsnews.ir/my/c/219241 لطفا حمایت بفرمایند ‌
ناشناس
۰۷:۲۵ ۲۱ دی ۱۴۰۲
ایران قوی درعرصه های مختلف امیرکبیرها و سمیعی ها کاظمی ها وسلیمانیها وباکریها و ومصدق ها ....نیاز داریم مثل عرصه اقتصاد ؛ صنعت وبویژه آب
اما در کشور باید به ۲موضوع معترف بود ۱ _ اشتباه درمبحث تحدید وکاهش بد جمعیت ۲_ قصور وترک فعل خود برای ناترازی عرصه های آب کشور و سوخت بنزین و همچنین از ناکارآمدی وعدم تولید خودروهای برقی ویا باپایه گازی و همچنین نفوذ فساد زای در سیستم خودروسازان وایجاد انحصار با عدم واردات خودروهای برقی و هیبریدی است والان از همه مهمتر مشکل کم آبی وخشکسالی کشور است که ریشه مملکت را می خشکاند واین مشکل قطعا با طرحهای کم اثر وکوتاه مدت، بر طرف نمیشود لذا پیشنهاد میشود برای سیراب شدن ایران بزرگ وبدون چشمداشت ، بی نتیجه به حکومت طالبان، وترکیه و ویابارش برف وباران با اقدام عملی برای جلوگیری از خشکیدن دریای خزر و نیز امکان توسعه حمل ونقل دریایی بین دریای عمان وخلیج فارس ودریای خزر،خبرمسرت بخش پیگیری طرح احداث ایرانرود واردات گسترده وبدون تعرفه خودروهای برقی را به ملت بدهند
ناشناس
۱۸:۴۶ ۱۹ دی ۱۴۰۲
خائن و وطن فروش در جهنم هم خریدار ندارد همین که نوکری بیگانه را می کنند مجازات و بلایی بس عظیم است.این جماعت تا قیامت روی آرامش نخواهند دید..
کامی
۲۱:۵۵ ۱۷ دی ۱۴۰۲
دوتا جمله فراموش نشدنی توی متن بود که واقعا هر کدوم اندازه یه سری کتاب 18 جلدی حرف داشت. یکی اونکه به لجن میکشن یکی هم اونکه لجبازها تنها ساکنان جهنم هستند چون انسان خیلی حقیرتر از اونه که بخاد با خدا لجبازی کنه. فرض کنید من بیام یه روبات درست کنم بعد اون روبات بخاد با منی که سازنده اش هستم لجبازی کنه!!!من با خیلی از این مدل ادما مباحثه داشتم. همشون فقط بواسطه لجبازی سقوط کردن. یه بنده خدایی بود با اینکه جزو این قماش بود ولی هنوزم مقداری منطق تو وجودش باقی مونده بود. من یه بار باهاش 40 دقیقه بحث کردم و راهشو از همه طرف بستم. هرچی میگفت با 10 تا مثال و استدلال جواب میدادم. اخرش گفت میدونی چیه؟ حرف تو درست هم باشه من نمیخام قبول کنم.اونجا بود فهمیدم این بنده خدا تو بدترین مسیر افتاده و هیچ نجاتی نخواهدداشت. یه لحظه به خودم لرزیدم چون هیچ تضمینی نیست منم توی یکی از فتنه ها توی همین مسیر نیفتم و بدبخت دو عالم نشم
ناشناس
۱۹:۵۷ ۱۷ دی ۱۴۰۲
والا مرد آنقدر مشکلات دارند که زندگی اشون به چند تا بازیگر حرفهاشون گره نزدند که اونور آب چی میگند اگر واقعا به فکر مردم خودشون بودند اینجا بودند حرف می‌زدند نه فرارکنند بعد هم شما در حال بزرگ نمایی این ها هستید وگرنه اون سیم ظرفشویی اینها برای مردم مهم نیستند
ناشناس
۱۵:۲۱ ۱۷ دی ۱۴۰۲
خاک عالم بر سر شما بی‌وطن های بدبخت که نه ایرانی هستید نه اونجایی!!
کاش حداقل اون کشور شمارو به عنوان شهروندان خودش قبول کنه!!!!!
خسران دیده که میگن شمایید!
دیگه نمیتونید برگردین ایران،داغش به دلتون بمونه
ناشناس
۱۴:۰۵ ۱۷ دی ۱۴۰۲
چرا همش ناخواسته تبلیغ اینها رو میکنی yjc بخدا مردم اینهارو از یاد بردند.و متتظر دیدن عاقبت وطن فروشی این نامردها وطن فروش هستند
ناشناس
۱۵:۲۷ ۱۷ دی ۱۴۰۲
مردم اینها رو از یاد ببرند خخ
ناشناس
۱۳:۰۱ ۱۷ دی ۱۴۰۲
خائن میهن ندارد عاقبت/چون که هستند مردمانی بی صفت‌... از همین ایران شدند گردن کلفت/ان شکم فربه شده با نان مفت...پول پارو کرده اند بس بی تلاش/گنج بی رنج آمده مثل شباش...خورده اند اینجا بسی مال حرام/ زندگانی کرده اند با احتشام... تف به ذات بد سرشتان پلید ...مکر شیطان مفت آنها را خرید...آن کریمی لوده بی آبرو/ زود دیدی ذات خود را کرده رو...
ناشناس
۱۲:۲۸ ۱۷ دی ۱۴۰۲
اون ور آب خبری از پول در آوردن نیست .چنان سین جیمت میکنن که بابات بیاد جلو چشمات این خبرا نیست که تو اروپا وآمریکا پول پارو کنی بی‌در وپیکر تر از ایران هیچ جای دنیا نیست همه جا حساب وکتاب داره جز ایران
ناشناس
۱۹:۵۸ ۱۷ دی ۱۴۰۲
همین ها پولشون از این جا جمع کردن. رفتن اونور وگرنه کی به اینها اونور بها میده
ناشناس
۱۱:۴۶ ۱۷ دی ۱۴۰۲
بی خیال بابا. یارو داره آنجا عشق و حال میکنه و پول در میاره. فرش قرمز اینجا را میخواد چیکار?
artemis
۱۳:۴۶ ۱۷ دی ۱۴۰۲
اگر بدونی که تو چه فضاحتی دارن زندگی می کنن این حرفو نمیزدی مگه آپارتمان گلشیفته و زری ابراهیمی ندیدی صد رحمت به کارتن خوابی یک اتاق کوچیک بهشون دادن تو حومه شهر پر سوسک و موش
ناشناس
۲۰:۰۷ ۱۷ دی ۱۴۰۲
خخ فرش قرمز کجابود
ناشناس
۱۱:۴۳ ۱۷ دی ۱۴۰۲
بخاطر ویزای آمریکا چکارها که اینا نکردن و...خودتان بهتر میدانید
ناشناس
۱۱:۳۶ ۱۷ دی ۱۴۰۲
وطن فروش و خائن هر جا باشه منزجر کننده ست. بی خاصیت های بدبخت
ناشناس
۱۱:۲۸ ۱۷ دی ۱۴۰۲
لطفأ با انتشار تصاویر و اخبارهای پوچ از چنین افرادهایی...
صفحات رسانه ای را اشغال و آشغال نکنید.
متشکریم.
ناشناس
۱۱:۲۱ ۱۷ دی ۱۴۰۲
لعنت بهشون مفت خورا
ناشناس
۱۱:۱۳ ۱۷ دی ۱۴۰۲
توبه کنین نظام قبول داره
ناشناس
۱۱:۲۶ ۱۷ دی ۱۴۰۲
توبه گرگ مرگ است.
artemis
۱۱:۱۱ ۱۷ دی ۱۴۰۲
تقصیر خود ما مردمه که اینارو گنده میکنیم اگر با آدم معروفا مثل بقیه مردم عادی رفتار کنیم اینطوری گنده نمیشن که جفتک بپرونن
فقط کافی همه پیج هاشون آنفالو کنن خود من از پارسال این کار و کردم و خوشحالم که دنبال کننده آدمهای بیسواد و بی اخلاق در عرصه هنر و ورزش نیستم.
ناشناس
۱۱:۰۸ ۱۷ دی ۱۴۰۲
عقده ای های روانپریش ، در دنیای افسرده خود احساس حقارت دارند و چاره ای جز جفتک اندازی ندارند .
ناشناس
۱۰:۵۵ ۱۷ دی ۱۴۰۲
خودتون مقصرید
یه سیکلی مسافرکش رو تا حد اسطوره و جادوگر بالا میبرید بعد میمونید چی کنید
ناشناس
۱۵:۲۸ ۱۷ دی ۱۴۰۲
این مدرک رو از کجات آوردی؟ باهاش باید افراد گنده شوند برای پیشرفت حالا بعضی‌ها لیاقت ندارن
فرزند ایران
۱۰:۵۱ ۱۷ دی ۱۴۰۲
کمترین مجازات این افراد سلب تابعیت ایران از آنهاست تا دیگه حق نداشته باشند پاشون رو توی این مملکت بذارند.
ناشناس
۱۰:۵۰ ۱۷ دی ۱۴۰۲
همچین سلبریتی وهنرمند هم نبودند با پارتی بازی و قوم و خویش بازی به نون نوایی رسیدند این هم نتیجه بیعدالتی و نفوذ بازی در پزیرش هنرمندان درپیتی دوزاری
ناشناس
۱۰:۴۷ ۱۷ دی ۱۴۰۲
درد وبلای هرچه سلبریتی آزاده ومرده کشورهای خارجی بخوره تو سر این عوضیهایی که عشق خارج کشتتشون
ناشناس
۱۰:۴۶ ۱۷ دی ۱۴۰۲
اینها همچون سگ پشیمان هستند و هرچه اون طرف آب چشم دوختند که انقلابی در ایران صورت بگیرد و اینها بیایند پُست و مقامی بگیرند ولی دیدند که نشد. حالا اونجا باید تو رستوران ها ظرفشویی کنند تا خرجی خودشان را در بیاورند .
ناشناس
۱۰:۴۱ ۱۷ دی ۱۴۰۲
اینها همه افسردگی درونی دارند به‌همین خاطر همین آن قاضی محترم ، آن مثلا هنرمند را به روانپزشک معرفی کرد .
ناشناس
۱۰:۰۹ ۱۷ دی ۱۴۰۲
در رسانه ملی ،
مهران رجبی = همه هنرمندان بزرگ و کوچک !!!!
ناشناس
۰۹:۵۶ ۱۷ دی ۱۴۰۲
این کثافت ها بعد مدتی با اظهار پشیمانی سوری باز خواهند گشت .وسیستم فرهنگی و صدا سیما با آغوش باز ازآنها استقبال خواهند کرد.در صورتیکه آنها را باید آنقدر بی ارزش کرد که بفهمند که جز مشتی فاسد چیزی نیستند.
ناشناس
۰۹:۵۶ ۱۷ دی ۱۴۰۲
یه مشت کثافت که به زباله دان تاریخ پیوستن عاقبت وطن فروشی اوارگی وبدبختی است
ناشناس
۰۹:۵۰ ۱۷ دی ۱۴۰۲
حتی پرداختن به این موضوع هم از سرشون زیادیه
یک ایران دوست
۰۹:۵۰ ۱۷ دی ۱۴۰۲
لطفاً میشه سلبریتی را روی همه کس نگذارید ، چون قداست دارد ، اینها یک مشت آرتیس فاسد و فاحشه و مزدور سینما و ورزش بودن ، قهرمانان ما حاج قاسم ها و حجحی ها هستند که شکر خدا از این قهرمانان کم هم نداریم و ایران مهد پرورش قهرمان هست.
ناشناس
۰۹:۳۹ ۱۷ دی ۱۴۰۲
درد تودرخود توست تو،انی. درمان تو خودتی نمی دانی. امام علی ع
ناشناس
۰۹:۳۲ ۱۷ دی ۱۴۰۲
عاقبت وطن فروشی
ناشناس
۰۹:۱۴ ۱۷ دی ۱۴۰۲
سیب زمینی ریشه ندار، آدم بی بته هم مثل سیب زمینی میمونه، برزو ارجمند، کرمی، فرخ نژاد و افشار ته مانده و تفاله هایی هستند که ارزش مصرفی آنها تموم شده و فقط به درد دور ریختن می‌خورند، تاریخ مصرف خائن جماعت خیلی زود تمام می‌شود، جماعتی لجن خور و لجن پراکن که هیچ چیز به جز منافع خودشان برایشان اهمیت ندارد، فاتحه این قشر زباله ها جایی خوانده شد که ایران رو فدای تار موی فرزن گوسفند تر از خودش کرد، و اسفناک تر جایی است که عده ای حمار دنبال رو این قشر بی هویت هستند
ناشناس
۰۹:۰۶ ۱۷ دی ۱۴۰۲
آخه اینها آدمند در موردشون مطلب میذارید؟ شما می خواهید اینها همچنان مطرح باشند؟ ول کنید اینهارو که کثافتند. ما وقت میذاریم خبر بخونیم نه اراجیف
ناشناس
۰۹:۰۵ ۱۷ دی ۱۴۰۲
نه 1 لیتری که 1 سی سی هم نیستن خود باخته ها
ناشناس
۰۹:۰۴ ۱۷ دی ۱۴۰۲
چاه کن ، ته چاهه...
ناشناس
۰۹:۰۰ ۱۷ دی ۱۴۰۲
سگ صفتان وطن فروش خاک برسرتون چنین آدمها
ناشناس
۰۸:۱۹ ۱۷ دی ۱۴۰۲
همشون گول کانالهای لندنی و لوسانجلسی را خوردند که
غرب را با ماله کشی و سفید نمایی بهشت و وطن ما را با سیاه
نمایی جهنم
و بعد گول استخبارات کشورها را خوردند که
بهتون اقامت میدهیم و در آینده ایران
پست و مقام
اگر در تشویش و ناامنی و آشوب
با ما همکاری کنید
آنها هم فکر کردند .بعد از مدتی کوتاه برمیگردند
ولی اینجور نشد
الان از همه طرف درمانده و رانده شده آند
جرات اعتراض هم ندارند
بهشون میگویند
دعوت تون نکردیم .برگردید
آیا بعد از ترک ایران .به جایی رسیده آند
همشون از سایت ها بخاطر دنبال کنندگان
پول میسازند و پیشمان .افسرده و ناامید به آینده
آرزوی برگشت دارند ولی خجالت میکشند
چونکه از وطن ما
مایه گذاشتند .برای منافع خودشان
و باعث کشته شدن هم وطن ها در آشوب شدند
و باید عذاب وجدان داشته باشند .با خودشان میگویند .چی نصیب مان شد
ناشناس
۰۸:۱۱ ۱۷ دی ۱۴۰۲
اون از مهناز افشار که زن یه آقازاده شد با پول شیرخشک فاسد وارداتی رفت اون طرف آب و الانم به اعتراف خودش افسردگی گرفته اون از احسان کرمی و برزو ارجمند و فرخ نژاد که هر کدوم اینجا موفق بودن ولی با پول همین ممکلت رفتن و الان اونجا کارشون به دلقک بازی روی استیج واسه چند ده نفر آدم رسیده اونم از اشکان خطیبی که کارش به خودکشی رسیده؛ عاقبت خیانت به وطن چیزی جز تباهی نیست