ما علاوه بر عادتهای بد فیزیکی مثل سیگار کشیدن یا با صدای بلند حرف زدن، دارای برخی عادتهای ذهنی منفی نیز هستیم که در صورت عدم ترک آنان، ممکن است در زندگی روزمره با مشکلاتی جدی مواجه شویم. عادتهای ذهنی عموماً غیرارادی هستند، بنابراین در پسزمینه ذهن ما اتفاق میافتند و از اینرو میتوان آن را عادتهای ناخودآگاه نامید. این عادتها در قلمرو ناخودآگاه باقی میمانند تا اینکه ما نور آگاهی را بر آنها بتابانیم. به عبارت دیگر، ما از ذهن خودآگاه برای آگاهی و رهایی از این عادات استفاده میکنیم. در اینجا شش عادت ذهنی ناخودآگاه آورده شده است که با آگاهی از آنها میتوانیم سلامت روحی و جسمی خود را بهبود ببخشیم و در مسیر یک زندگی آرام و بدون اضطراب حرکت کنیم.
قضاوت کردن: ذهن ما به قضاوت عادت دارد و این کار را به صورت خودکار انجام میدهد. اما چگونه این عادت را ترک کنیم؟ راه حل این است که ابتدا از قضاوت ذهن خود آگاه شوید. وقتی متوجه شدید کسی را قضاوت میکنید، بلافاصله آن را رها کنید. نیازی به تحلیل بیشتر نیست. همین واقعیت که شما از قضاوت ذهن خود آگاه شدید برای تضعیف این عادت کافی است. به عنوان مثال، اگر ذهن شما میگوید: «ببین چقدر این فرد چاق شده است»، به جای تجزیه و تحلیل بیشتر این فکر، توجه داشته باشید که ذهن شما این فکر را ایجاد کرده است، بنابراین باید آن را کنار بگذارید. هر بار که متوجه شدید در حال قضاوت هستید، آن را کنار بگذارید، متوجه خواهید شد که خیلی زود این عادت را ترک کردهاید.
مقایسه خود با دیگران: ذهن شما با مقایسه و تضاد، یک واقعیت ذهنی ایجاد میکند؛ بنابراین مقایسه در هسته اصلی کارکرد ذهن است. از سنین پایین، در مقایسه خود با دیگران، این احساس را در خود تقویت میکنید. برای مثال، ممکن است به این نتیجه برسید که در مقایسه با دیگرانی که بلندتر از شما هستند، قد شما کوتاهتر است. چگونه از این عادت خلاص شویم؟ جواب همان روش آگاهی است. هر زمان که ذهن خود را در حال مقایسه میبینید، بر آن نور آگاهی بتابید و سپس به جای اینکه داستان ذهن را باور کنید که دیگران بهتر از شما هستند، آگاهانه توجه خود را به ویژگیهای مثبت در خود معطوف کنید. به خود یادآوری کنید که دارای ویژگیهای منحصر به فردی هستید که باید آنها را گرامی بدارید و با آنها کار کنید.
سرزنش دیگران: سرزنش دیگران راهی آسان برای فرار از مسئولیت است. ذهن از این تاکتیک برای محافظت از ما در برابر آسیبهای احتمالی استفاده میکند. ما اغلب گذشته خود را مقصر وضعیت فعلیمان میدانیم. مثلاً گاهی با خود میگوییم: «والدینم برای بزرگ کردن من درست عمل نکردند.»
وقتی دیگران را سرزنش میکنیم، در واقع قدرت خود را از دست میدهیم. انرژیای را که برای سرزنش دیگران هدر میدهیم، میتواند به شیوهای بهتر در جهت رشد خود و یافتن راه حل برای مشکلات موجود سرمایهگذاری شود. در این موقعیت هم بهترین راه برای ترک این عادت ناخودآگاه این است که آگاهی خود را به آن برسانید. وقتی متوجه شدید که کسی را سرزنش میکنید، بر این نکته تمرکز کنید که چگونه میتوانید از منابعی که در اختیار دارید برای ارائه راه حلها و رسیدن به خواستهها و ایدهآلهای خود استفاده کنید.
نفرت از دیگران: وقتی از کسی متنفر هستید مدام به او فکر، به نوعی برای آن شخص انرژی صرف و او را به زندگی خود جذب میکنید. برخی از افراد از انرژی نفرت یا انتقام در جهت ایجاد انگیزه برای خود استفاده میکنند، اما این در درازمدت معکوس عمل کرده و انرژی شما را هدر میدهد که میتواند در نهایت به سلامت و تندرستی شما آسیب برساند. یک راه ساده برای از بین بردن نفرت این است که نسبت به افرادی که باعث نفرت شما میشوند آگاه شوید. این شخص را به ذهن خود بیاورید و به جای تمرکز روی افکار منفی، آگاهانه احساساتی را که این فکر در بدن شما ایجاد میکند منحرف کنید. این تکنیک به این معنا نیست که بدون قید و شرط همه را دوست داشته باشید، بلکه به این مفهوم است که کینهای را که در دل دارید کنار میگذارید تا انرژی خود را برای سرمایهگذاری در سایر فعالیتهای سازنده به کار بگیرید.
راضی نگه داشتن سایرین: خشنود کردن مردم یکی دیگر از عادتهای ناخودآگاه است که ما از دوران کودکی خود به آن عادت کردهایم. بهترین راه برای جلوگیری از راضی نگه داشتن دیگران، پذیرش کامل خود است. شما باید خود را همانگونه که هستید بدون نیاز به تأیید خارجی بپذیرید. اگر مردم در مورد شما بد فکر میکنند، بگذارید این طور فکر کنند. بدانید که این طرز تفکر دیگران چیزی را در شما تغییر نمیدهد.
خودخوری: حرف زدن با خود بیشتر اوقات عملی غیرارادی است. وقتی آگاهانه به صحبتهای خود توجه کنید، متوجه خواهید شد که برخی از آنها بسیار منفی و تحقیر کننده هستند. ممکن است عادت داشته باشید هر زمان که احساس کردید کار اشتباهی انجام دادهاید، خودتان را سرزنش کنید. برخی از خودخوریهای ما اینگونه است: «این کارم خیلی احمقانه بود»، «میدانستم، آخرش این طور میشود»، «فکر میکردم که نمیتوانم انجامش بدهم»، «این هم یک روز خستهکننده دیگر!» و این فهرست ادامه دارد. هنگامی که از صحبتهای منفی خود آگاه شوید، میتوانید آنها را به سمت نکات مثبت یا نیرو بخش سوق دهید. برای مثال، هنگامی که میگویید «من خیلی احمقم»، آن را معکوس کنید و بگویید «من بسیار باهوشم!». هر کاری میتواند مثبت انجام شود، لازم نیست در این مورد زیاد فکر کنید.
منبع: جوان آنلاین