مذاکرات ژنرال بختیار با همتایانش در اسرائیل بسیار موفقیتآمیز بود. پس از ملاقاتهای متعدد که بین موساد و ساواک صورت گرفت در نهایت سران دو کشور وظیفه پیشبرد روابط دوجانبه را بهعهده این سازمانها نهادند. بر این اساس در سال بعد در بهار ۱۳۳۷ از طرف موساد فردی به نام مئیر عزری، برای تعمیق این روابط به تهران فرستاده شد که باید او را بهعنوان اولین سفیر اسرائیل در تهران مورد توجه قرار داد. درعین حال باید توجه داشت که وی اولین مأمور موساد در ایران نیز نبوده است.
مئیر عزری می گفت: «روزی که پا به تهران نهادم، خوشآمد گرم دکتر دوریل آغازگر خوبی برایم بود. چنانچه خواهم گفت در زمینه کار تازهام توانست یاری فراوانی به من بدهد. نامبرده از روز نخست در پارک هتل تهران جای گرفته بود و در دفتری ناچیز در یک چاردیواری با نام «شرکت بازرگانی نمک» با یک ایرانی بهنام «م. والانژاد» همکاری میکرد. ساختمان دو و نیم اتاق این دفتر، نبشی در میدان توپخانه و رویی در فردوسی داشت. خانم جوان فرانسوی، همسر سرهنگ مهدی رحیمی افسر سازمان اطلاعات و امنیت ایران، تنها کارمند این دفتربود.»
سفیر جدید با اینکه دکتر زوی دوریل (Zvi Duriel) [رئیس آژانس یهود]را فردی بسیار کارگشا برای خود معرفی میکند، اما باز هم بهدلیل شرایط حساس و مأموریت ویژه اطلاعاتیاش نمیتواند کارهایش را با او در یک دفتر پیش ببرد؛ لذا با همکاری چند نفر از صهیونیستهای مقیم ایران دفتر خود را در پوشش شرکت «شرم» که متعلق به یکی از آنهاست در خیابان لالهزار برپا میکند. صندوق پستی شماره ۶۰۵ این دفتر نیز برای پوشش نامهنگاریهای وی مورد استفاده قرار میگیرد. مأموریت اصلی این سفیر در دو حوزه اقتصادی و امنیتی است و تعاملات سیاسی بهدلیل نگرانی مقامات ایرانی از واکنشهای مردم، علما و دیگر کشورهای اسلامی، کمتر در دستورکار قرار میگیرد؛ لذا حتی سفر مقامات سیاسی اسرائیل به ایران یا سفر مقامات ایرانی به اسرائیل از چشم رسانهها دور نگه داشته میشود. براساس طرح بنگوریون که «پیمان کشورهای کمربندی» نامیده میشود، اسرائیل باید برای حفاظت از خود در پشت دشمنان عرب و همسایههای خود با ملتهای غیرعرب منطقه ارتباطات وثیقی برقرار کرده و به کمک آنها عربها را دور بزند. کشورهای کلیدی در این طرح عبارت بودند از ترکیه، ایران و اتیوپی؛ لذا سفیر فرستاده شده به تهران میبایست در راستای سلطه کامل بر ایران و کنترل رفتارهای این کشور در محیط خاورمیانه در جهت حمایت حداکثری از اسرائیل گام بردارد.
بیشتربخوانید
بیوگرافی مئیر عزری
فرستاده اسرائیل به ایران یک یهودیزاده اصفهانی بود که به قول خود پس از گذشت سالهای بسیار هنوز سر سوزنی از وابستگیاش به جامعه یهودیان اصفهان کم نشده بود. ربی مئیر عزری (Rabi Meir Ezri) در ۱۱اسفند سال۱۳۰۰ هجری شمسی برابر با پوریم سال ۵۶۸۴ عبری به دنیا آمده بود. پدرش صیون عزری از اولین دانشجویان مدرسه آلیانس اصفهان بود که در سال ۱۲۷۹هجری شمسی یا ۱۹۰۱میلادی تأسیس شده بود.
این مدرسه بهوسیله «انجمن آلیانس جهانی اسرائیلی» (Alliance Israélite Universelle) و با اذن ناصرالدینشاه برپا شده بود. اجازه تأسیس این مدرسه درجریان اولین سفر ناصرالدینشاه بهاروپا درسال۱۸۷۳بهوسیله آدولف کرمیو (Adolphe Crémieux) با ارائه شرح مبسوطی از وضعیت یهودیان ایران گرفته شد. دراین مدارس زبانهای فارسی و فرانسه تدریس میشد و آموزش تورات، آیینهای دینی یهود و زبان عبری نیز بهوسیله پیشوایان یهود انجام میگرفت. صیون عزری در اداره دارایی اصفهان وبعدها بهعنوان مترجم و معلم زبان فرانسه به کار میپرداخت و در عتیقهشناسی نیز مهارت قابل توجهی داشت.
صیون در سال۱۹۲۵ به اسرائیل سفر میکند و با بسیاری از سردمداران آینده اسرائیل از آن دوره از نزدیک آشنا میشود. سیر رشد ثروت روزافزون صیون عزری با تأسیس نخستین کارخانه ریسندگی نوین در اصفهان بهنام نختاب چند برابر میشود. صیون همچنین نمایندگی کرن کمیت، صندوق ملی اسرائیل (Jewish National Fund)، در ایران را نیز بهعهدهمیگیرد.
ربی مئیر عزری
مئیر نیز در مدرسه آلیانس و سپس در کالج انگلیسی ادب این شهر تحصیل میکند. او همچنین در سالهای۱۳۲۰، ۱۳۲۱ در دانشکده بازرگانی نیز به تحصیل میپردازد. مئیر در جوانی، درحالیکه پدرش نیز به کار «فرستادن یهودیان ایرانی و لهستانی به اسرائیل» مشغول بود، به جنبش خلوتص (HeHalutz) روی آورد. خلوتص، جنبش پیشاهنگی جوانان یهودی در زمینه تعمیق فرهنگ یهودی، آموزش زبان عبری و مهاجرت به اسرائیل فعالیت میکرد. وی همچنین با شلمو هیلل - نماینده آژانس یهود- کمیته مهاجرت را راه میاندازند.
مئیر در سال ۱۳۲۶ دبیری این جنبش در ایران را برعهده دارد. در این زمان یهودیان ایرانی، عراقی، افغانی و لهستانی از ایران با کمک انجمنهای یهودی ایران ازجمله خلوتص به اسرائیل فرستاده میشوند. پیچیدگیهای این مهاجرتها و شیوه کار یهودیان، مسألهای بسیار قابلتوجه است. آنها در سالن اجتماعات گورستان یهودیان تهران مأمنی را برای اسکان موقت یهودیانی که از نقاط مختلف به تهران میآمدند، فراهم کرده بودند. ازسوی دیگر با تأسیس یک دفتر هواپیمایی و ارتباطگیری با مقامات بالای شرکت هواپیمایی ایرانین ایرویز (Iranian Airways) از جمله غلامحسین ابتهاج توانستند بهای بلیطها را تاحد زیادی کاهش داده و بسیاری از افراد را که دارای مشکلاتی بودند، با عنایت سفارشکنندگان والامقام بهسوی اسرائیل روانه کنند.
نکته مهمتر دراینباره این است که براساس توافقی که در این بین انجام گرفت، پروازهای موردنظر برای پرواز بهسوی رُم و پاریس در مسیری انحرافی اول بهسوی حیفا یا پایگاه هوایی رامت داوید رفته و مسافران یهودی که خود هم از داستان بیخبر بودهاند را در آنجا پیاده میکردند. سازمان پیشاهنگی برای ارتباط با اسرائیل و عراق از یک سیستم بیسیم مخفیانه در سالهای ۱۳۲۷ استفاده میکرده است. این پیامها بهوسیله دفتر غزلهای سلیمان رمزنگاری شده بود. مئیر در سال۱۹۵۰ خود نیز به اسرائیل رفته، در آنجا در حزب مپای (Mapai) مشغول به کار میشود. همزمان که تلاش ویژه خود را برای طی کردن پلههای ترقی در حزب و دیگر بخشهای اسرائیل بهخصوص نخستوزیری طی میکند، نشریهای فارسیزبان بهنام «ستاره شرق» نیز پایهگذاری مینماید. این نشریه برای فارسیزبانان اسرائیل منتشر شده و تعدادی از شمارههای آن نیز به ایران فرستادهمیشود.
مأموریت علیه سرزمین مادری
در سال ۱۹۵۸ پس از هشت سال، مئیر عزری بهعنوان سفیر به ایران فرستاده میشود. مئیر بهدلیل آشنایی با فرهنگ و جامعه ایرانی بهسرعت در پست جدید موفقیتهایی بهدست میآورد، بهویژه آنکه دوستان قدیمی او این روزها همه در مناصب کشوری و لشگری پستهای مهمی را برعهده گرفتهاند. مئیر علاوهبر این، از زبانی چرب و دستی گشاده! برای برقراری ارتباطات شخصی و بهرهگرفتن از این دوستیها در زمانهای لازم برخورداربود. شیوه عملکرد مئیر عزری در منصب سفارت اسرائیل در ایران، بیشتر از آنکه رویهای دیپلماتیک داشته باشد، بهسان سازمانهای مافیایی است!
براین اساس شبکه ارتباطی مئیر با سران صهیونیستهای ایران، بهائیان و مقامات رژیم پهلوی بهگونهای است که هیچکس توان اندک انتقادی نسبت به یهودیان یا رژیم جعلی و غاصب اسرائیل در ایران نداشته و اگر چنین مسألهای نیز رخ میداده، بهسرعت با پاسخ خشن این باند مافیایی روبهرو میشده است. دراین راستا نمونهای از جنایت صهیونیستها در حق مردم ایران را که خود مئیر از آن یاد کرده است در ادامهمیآوریم.
مافیای صهیونیستی
ماجرا از این قرار است که بازرگانی یهودی شیرخشکهای فاسدی را وارد کشور میکند که منجر به بیماری بسیاری از کودکان بیگناه میشود. روزنامه کیهان با انتشار خبر این واقعه ازچنین اقداماتی انتقاد میکند وبازرگان یهودی را مورد انتقاد قرار میدهد.
در واکنش به انتشار این خبر، باند مافیایی صهیونیستها در ایران نگران عواقب افشاگری اندک این روزنامه علیه خود میشوند. چراکه این روزنامه پیش از این نیز سخنان نیشداری علیه آنها منتشر کرده بود. بر این اساس، اعضای این باند در سفارت اسرائیل دور هم جمع شده و به فکر مقابله با کیهان میافتند. مئیر خود در اینباره مینویسد: «در پی رایزنیهایی پرجنجال بر آن شدیم نخستین گام زورآزمایی را با درخواست پس گرفتن آبونمانها از روزنامه کیهان برداریم و با ندادن آگهیهای بازرگانی به آن روزنامه، تا دو سه ماه آینده نیروی خود را بیازماییم.»
ازسوی دیگر آنها با تقویت روزنامه اطلاعات ــ رقیب کیهان در آن زمان ــ سعی کردند با استفاده از اهرم مالی، کیهان را سر جای خودش بنشانند: «کم و بیش دو ماه گذشت تا روزی که یکی از بازرگانان همکیشمان که با ژاپنیها داد و ستدی گسترده داشت از سوی مصباحزاده [مدیرمسئول کیهان]پیامی برایمان آورد که نامبرده میخواهد دیداری با ما داشتهباشد.» سرانجام مدیرمسئول کیهان مجبورمیشود فرامرزی، سردبیر اینروزنامه را بهخاطر فشار بیامان مافیایصهیونیستی کنار بگذارد.
مشتریان ویژه اسرائیل در ایران
از سوی دیگر کارشناسان کشاورزی اسرائیلی با دستور جناب سفیر تنها بر سر زمینهای سردمداران وفادار به اسرائیل حاضر شده و با ترفندهای فوقالعاده زیانبارشان سعی در افزایش بهرهوری این زمینها داشتند. براساس اعتراف مئیر، اولین کسانی که در ایران از چاههای بسیار عمیق برای برداشت آب استفاده کردند اسرائیلیها بودند.
این در حالیاست که مردمان ایران هزاران سال در این سرزمین با قناتها توانستهبودند پایداری منابع آب را حفظ کرده و بدون آنکه آسیبی به طبیعت بزنند، روزگار خود را نیز بگذرانند. اما کارشناسان کشاورزی اسرائیل که در مرحله اول زمینهای سردمداران حاضر میشدند، پس از اعلام طرح اصلاحات ارضی که با طراحی خود آنها تهیه شدهبود، با حفر چاههای عمیق فشار بیش از حد به سفرههای آبی آورده و موجبات نابودی روستاها و دشتهای کشور را پس از مدتی فراهم آوردند.
البته طرح اصلاحات ارضی، خود مبنای بزرگتری را برای نابودی کشاورزی ایران فراهم آورد. ازجمله مهمترین افرادی که کشاورزان اسرائیلی بهصورت ویژه اقدام به آبادسازی زمینهای آنها کردند، عبارتند از: سپهبد حاجعلی کیا، کیهان یغمایی، سناتور عماد تربتی، ملکتاج علم، شهاب خسروانی، امین مدنی، شمس پهلوی و دولتشاهی.
ازجمله خدمات کمنظیر! اسرائیلیها به ملت ایران تغییر کشت زمینهای کشاورزی است که با وعده سودهای هنگفت مثلا سراغ کشت پنبه بروند که معمولا نیز با شکست مواجه میشدند و علاوه بر این که زمینها قابلیتش را از دست میداد، نیاز کشور به محصولات اصلی تأمین نمیشد. نمونهای را که خود مئیر در خاطراتش ذکر کردهاست، در ادامه میآوریم. «.. یکی دیگر از زمینداران بزرگ خوزستان علی فیصلی از سرشناسان خرمشهر بود که از کارشناسان ما خواست زمینهایش را سراسر پنبهکاری کنیم. سال ۱۹۶۲، کارشناسان اسرائیلی در برپایی دهکدهای نمونه برای استانداری خوزستان در شاپور، پیمانی با دولت بستند. کارها همه به خوبی انجام شد، ولی به انگیزه آسانگیریهای کشاورزان بومی و خودداری از انجام دستورهای دریافتی، همه کاشتهها زیر آفتاب داغ سوخت و از میان رفت. یکی دیگر از بهترین کارشناسان اسرائیلی به نام یعقوب اهرنوف نیز که ۲۰۰ جریب زمین را برای پنبهکاری به دست گرفتهبود، به انگیزه کمبود تراکتور، نمک بیش از حد زمین و کاستی در ابزار سمپاشی نتوانست برنامه پیشبینی شدهاش را آنگونه که باید به پایان برساند...»
سفیری که سفیر نیست!
یکی از روزنامههای تهران درباره مئیر عزری چنین مینویسد و با جملات نغزی سعی میکند ژرفای اقدامات وی را بازنمایی کند: «سفیری که سفیر نیست، ولی همهجا هست. بهخاطر حفظ منافع بازرگانان کشورش با هر کسی دمخور است و با اعمال نفوذ میخواهد ایران را از بستن معاهداتی با شرکتهای آمریکایی بازدارد که مورد پشتیبانی دولت هستند و شرکتهای متبوع کشور خودش را جایگزین کند.»
منبع: روزنامه جام جم