سیده ملیکا میراسکندری روانشناس شخصیت در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان گفت: قضاوت کردن به شکل طبیعی در ذات ما انسانها وجود دارد و در حقیقت یک مسئله بسیار مهم تلقی می شود ،زیرا ما از کودکی با مقایسه کردن، موارد بسیاری را یاد میگیریم.از این طریق میتوانیم اطلاعاتمان را درباره محیط اطراف خود و چرایی و چگونگی اتفاقات بالا ببریم و به بسیاری از سوالات ذهنی خود پاسخ دهیم.
او در ادامه بیان کرد:اما زمانی که قضاوت کردن نسبت به دیگران میرسد، در بسیاری از موارد جنبه منفی پیدا کرده و در نهایت با ایجاد حس منفی، ناخوشایند و چسباندن لکه ننگ به فرد مورد قضاوت تمام میشود. این مسئله چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی باعث به وجود آمدن پیامدهای ناخوشایند میشود.
میراسکندری تصریح کرد: برای مثال اگر گفته شود فردی به دلیل مشکلات شخصیتی با لحن و گفتار زننده و ناخوشایند با فرد دیگری صحبت کرده و مسئله با ضرب و شتم به پایان رسیده است، شما نسبت به فرد خاطی حس و نگرش منفی پیدا میکنید. اما اگر در اطلاعات تکمیلی گفته شود که این فرد به دلیل داشتن کودکی ناخوشاند و آسیبزا، مثل داشتن پدری تنبیهگر یا مادری که به دلیل مشکلات شخصیتی قادر به بزرگ کردن این فرد و به انجام رساندن وظایف مادری نبوده، شما نسبت به این فرد حس ترحم پیدا میکنید و شاید حتی خودتان را جای او بگذارید و با او همدردی و یا همدلی کنید.
او در ادامه بیان کرد: اگر بخواهیم علمی به مسئله بپردازیم باید بگوییم که آسیبهای دوران کودکی در زندگی افراد تاثیرات عمیق و گاهی حتی جبران ناپذیر باشد. آثار آن در بزرگسالی هم کاملا مشهود است. برای مثال آنها ممکن است در بزرگسالی با مسائلی مثل بی اعتمادی به دیگران، ناتوانی در مدیریت هیجانات و احساسات و عدم توانایی در برقراری ارتباطات سالم روبرو باشند. همچنین تحقیقات انجام شده نشان میدهد که دانستن کودکی یک فرد حتی ممکن است در میزان شدت مجازات او تاثیر داشته باشد.
میراسکندری گفت:در واقع طبق تحقیقات جدید، قضاوت ما از رفتار افراد و اینکه شخصی را در شرایط و اتفاقی مقصر بدانیم، او را سرزنش کنیم یا حتی او را مورد تشویق قرار دهیم، ارتباط مستقیمی با دانستن گذشته او خواهد داشت.برای مثال فرد محترمی را تصور کنید که در کودکی به دلیل بیماری و ناتوانیهای جسمی، قادر به تحصیل در مدرسه نبوده، اما با سعی و تلاش و علاقه فراوان به شکل غیر حضوری وبا کمک خانواده خود، مدارج تحصیلی را طی کرده و در امتحانات شرکت میکند. این فرد امروزه با همت خود مسئولیت مدیریت یک شرکت موفق را دارد.
او در ادامه اشاره کرد:با شنیدن این مسئله چه افکاری به ذهن شما میآید؟ احتمالا به این مسئله فکر میکنید که چقدر این فرد مورد احترام و افتخار است و ممکن چه سختیها و ناملایماتی را پشت سر گذاشته باشد تا به موفقیت برسد.در حقیقت قضاوت کردن در دنیای امروز ارتباط مستقیمی با عدم درک ما از یک مسئله دارد. اگر به سوالات ذهنی ما پاسخ داده شود که چرا یک مسئله به این شکل اتفاق افتاده است، هیجانات و احساسات منفی ما به شکل چشمگیری فروکش میکند و به ما توانایی رفتار و پاسخهای رفتاری آرامتر و معقولتر در شرایط متفاوت را میدهد. این مسئله در نهایت به داشتن جامعهای آرامتر و توانمندتر در مدیریت رفتارهای فردی منجرب میشود.