سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

قصه شیرین زوجی که به پای هم پیر شدند

پیر شدن به پای شریک زندگی یکی از بهترین دعا‌هایی است که مادر بزرگ هایمان برایمان می‌کنند؛ این جمله به معنای عمر طولانی در کنار هم و با هم داشتن است.

مصداق عینی به پای هم پیر شدن را می‌توان در بسیاری از خانواده‌هایی که در اطراف خودمان می‌شناسیم به عینه مشاهده کرد. خانواده‌هایی که سال‌های سال است در کنار هم زندگی می‌کنند و زن و شوهر‌هایی که به پای هم در کنار هم پیر شده‌اند و حالا بچه‌ها و نوه نتیجه‌هایشان را سر و سامان داده و خانواده‌های بزرگ و گسترده‌ای را تشکیل داده‌اند.

خانواده‌هایی که مهر و عشق میان آن‌ها می‌تواند الگویی برای جوان‌تر‌ها باشد. پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌هایی که گاهی وقت‌ها بد نیست سراغ‌شان برویم و پای صحبت‌ها و نصیحت‌های‌شان بنشینیم و حرف‌های‌شان را در زندگی‌مان به کار ببریم. حرف‌هایی که از جنس ساختن و همراه وهمدل هم بودن در غم‌ها وشادی‌هاست. حرف‌هایی که پیش از همه خودشان به آن عمل می‌کنند و حاصل آن شده ده‌ها سال زندگی عاشقانه زیر یک سقف.

یکی از مصادیق این به پای هم پیر شدن‌ها، زوج سالمندی هستند که ۷۱سال است کنار هم زندگی می‌کنند و ۸۰ فرزند، نوه، نتیجه و نبیره دارند.

یک جشن تولد متفاوت 

همه عاشق و معشوق‌ها مثل لیلی و مجنون مشهور نیستند. در همین دور و بر خودمان کم نداریم زوج‌هایی را که زندگیشان پر شور، عاشقانه و مثال‌زدنی است. بیست و هفتم شهریور ماه سال جاری جشن ویژه‌ای در تهران به مناسبت نودمین سالگرد تولد غلامرضا و شهربانو برگزار شد؛ زوجی که ۷۱سال از ازدواج و زندگی عاشقانه‌شان می‌گذرد و فراز و نشیب‌های زیادی را در زندگی خود شاهد بوده‌اند.

در این جشن، بیش از ۸۰نفر از فرزندان، نوه‌ها، نتیجه‌ها و نبیره‌های آن‌ها از راه دور و نزدیک آمده بودند تا محبت و قدردانی خود را به بزرگ خاندان خود ابراز کنند.

غلامرضا و شهربانو، پسر عمه و دختردایی هستند که هر دو در سال۱۳۱۲ در روستای شریف‌آباد اردکان یزد به دنیا آمدند. آن‌ها با هم در خانواده‌ای بزرگ و سنتی رشد یافتند و در آنجا ارزش‌هایی، چون صداقت، سخاوت، قناعت، ایمان و سخت‌کوشی را آموختند و در سال۱۳۳۱ در حالی که فقط ۱۹سال داشتند، ازدواج کردند.


بیشتربخوانید


امید به دیدن نبیره‌ها

غلامرضا و شهربانو سال۱۳۳۷ با دو فرزند خود از یزد به تهران نقل مکان کردند و زندگی جدیدی را آغاز کردند. آن‌ها در سال‌های اولیه اقامت در تهران زندگی متوسطی داشتند، اما هرگز از رویا‌ها و امید‌های خود دست نکشیدند. نتیجه این ازدواج ۵پسر و ۲دختر است که همگی تحصیل کرده و در شغل و خانواده خود موفق هستند.

غلامرضا رضایی شریف‌آبادی و شهربانو مروتی شریف‌آبادی به شدت امید دارند نبیره‌هایشان هم مثل بقیه زود ازدواج کنند تا بتوانند ندیده‌ها را هم ببینند. آن‌ها همیشه برای خانواده و دورهمی‌های خانوادگی وقت گذاشته و مجالس و مهمانی‌های زیادی را در خانه خود برگزار کرده‌اند. غلامرضا و شهربانو چندین بار به حج عمره، تمتع و عتبات عالیات مشرف شده‌اند.

چند دهه زندگی با عشق

غلامرضا و شهربانو یکی از زوج‌هایی هستند که چند دهه است با هم زندگی می‌کنند و حاصل زندگی پرمهرشان فرزندان و نوه و نتیجه‌هایی است که امید آن‌ها برای ادامه راه هستند. این زوج بیش از هفت دهه است که با مهربانی، شوخ طبعی، خرد، توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار علیهم‌السلام، الهام‌بخش بسیاری از فرزندان شده و نشان داده‌اند که عشق تنها یک احساس نیست، بلکه یک انتخاب و تعهد‌است.

جشن تولد ۹۰سالگی آن‌ها ادای احترام به سفر قابل توجه در چند دهه زندگی عاشقانه مشترک بود. شاید هم فرصتی برای بازخوانی یک زندگی عاشقانه و رمز و راز‌هایی که توانسته این زوج را سال‌های سال در کنار یکدیگر نگه دارد و طعم خوش خوشبختی را به خودشان و اعضای خانواده‌شان بچشاند. همچنان که اعضای این خانواده به بهانه جشن تولد آن‌ها دور هم جمع شدند تا از محبت و راهنمایی آن‌ها تشکر کنند. 

زندگی‌هایی که از صفر شروع شد

نمونه‌های چنین زوج‌هایی را زیاد در اطرافمان دیده‌ایم. پیرمرد‌ها و پیرزن‌هایی که در نقش‌های پدر، مادر، پدربزرگ و مادربزرگ و شاید همسایه و هم محلی و یکی از اعضای خانواده و فامیل می‌شناسیم؛ زوج‌هایی که در نوجوانی با هم ازدواج کرده‌اند. عروس‌های ۱۵-۱۴ ساله و داماد‌های ۱۹-۱۸ ساله‌ای که شاید کم سن و سال، اما آنچنان پخته بودند که توانستند یک زندگی را برای چندین دهه مدیریت کنند و عاشقانه صبورانه با غم و شادی و دارایی و نداری همدیگر ساختند.

جوان‌هایی که زندگی را از صفر شروع کردند. اغلب تحصیلات عالیه نداشتند. همچنان‌که که از خانه و ماشین هم در زندگی‌شان خبری نبود. تمام جهیزیه دختران آن دوران چند تکه ظرف و ظروف و یک تخته فرش بود. پسر‌ها هم یکی از اتاق‌های خانه پدری را به محفلی برای آغاز یک زندگی عاشقانه تبدیل می‌کردند و با همین زندگی ساده مهری ماندگار را می‌ساختند.

سپیدبختی در فراز و نشیب زندگی/ مگر می‌شود جاده زندگی فراز و نشیب و پیچ و خم نداشته باشد؟!

بی تردید زندگی غلامرضا و شهربانو یا غلامرضا‌ها و شهربانو‌های دیگری که در اطرافمان می‌شناسیم هم پر از بالا و پایین کم و زیاد داشتن و نداشتن سختی و بیماری و فراز و نشیب‌های متعدد بوده است. رمز و راز موفقیت این زوج‌ها مدیریت و مواجهه درست با سختی‌هایی است که در مسیر زندگیشان قرار گرفته‌است.

همچنان که شاهد آن هستیم برخی از این زوج‌ها با بیماری و چالش‌هایی که در مسیر زندگی همسرشان پیش آمده عاشقانه در کنارش مانده‌اند و همچون پرستاری دلسوز و رفیقی مهربان همواره همسرشان را همراهی کرده‌اند تا مصداقی ازاین جمله را به تصویر بکشند که «با لباس سفید که به خانه بخت می‌روید فقط با لباس سفید از این خانه بیرون بیایید.» آخرین زوج‌ها دلشان می‌خواهد سپیدبخت باشند و این بخت سفید را خودشان برای یکدیگر این‌گونه می‌سازند.

منبع: جام‌جم

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۶:۴۵ ۱۱ مهر ۱۴۰۲
دمشون گرم واقعا
عشق ورزیدن به زندگی و خانواده ارمغانش عمر طولانی و خوشبختی در کنار عزیزانِ