سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

در برنامه «جان‌وطن» مطرح شد؛

اسارت را با هنر قابل تحمل کردیم

محمدباقر عباسی یکی از سوژه‌های برنامه ترکیبی «جان‌وطن» درباره تشکیل گروه تئاتر و سرود در زندان‌های عراق توضیحاتی ارایه داد. 

 برنامه ترکیبی «جان‌وطن» به کارگردانی علی فراهانی‌صدر و تهیه‌کنندگی مهدی مستوفی به مناسبت هفته دفاع مقدس از یکم مهرماه از شبکه افق سیما روی آنتن می‌رود. محمدباقر عباسی یکی از رزمندگان و آزاده‌های دفاع مقدس مهمان برنامه روز چهارشنبه ۵ مهر بود. 

در این قسمت، محمدباقر عباسی درباره اسیر شدنش توسط بعثی‌ها عراقی چنین شرح داد: در زمان جنگ، غرب به یکباره عملیات‌های سنگینی را در ارتفاعات شیاهکوه واقع در گیلانغرب آغاز کرد. گلوله‌ها از بین کوه‌ها رد می‌شدند و موسیقی شب‌های جبهه، صدای رگبار گلوله‌ها بود. در یکی از آن روز‌ها که فکر می‌کنم ساعت ۲ بعد ازظهر بود، رزمنده‌ای فریاد زد «عراقی‌ها نیستند». 

وی افزود: در آن هنگام غافلگیر شدیم و دشمن ما را از پشت محاصره کرد و در نهایت هم دستگیر شدیم. حدود ۴، ۵ روز به ما غذایی ندادند تا این که به شهر مندلی عراق رسیدیم و بازجویی‌های ما آغاز شد. ۲ ماه بازجویی ما طول کشید و ۸ روز هم در استخبارات زندان عراقی‌ها بودیم. در کل من ۹ سال در اسارت بودم. در آن جا تعدادی از بچه‌های ارتش و سپاه بودند که جمع زندانی‌ها به ۹۰ نفر رسید. بعثی‌های عراقی از شدت خوشحالی زندانی شدن این همه ایرانی جشن می‌گرفتند. 

این آزاده درباره زندگی در زندان‌های عراق گفت: سلول‌های زندان بسیار کوچک بود و گاهی ۴۵ نفر در یک سلول بودیم. سیم خاردار‌های زندان سوهان روح رزمنده‌ها بود و به شدت عذاب می‌داد. مدتی که از اسارتم گذشت متوجه شدم بی‌دلیل اسیر نشدم و قطعا حکمتی پشت آن است. با افراد دیگه سعی کردیم کار‌های فرهنگی انجام دهیم؛ زیرا مشخص نبود که قرارست چند سال در آن‌جا ماندگار باشیم. حتی یک بار برای بچه‌ها تئاتر بازی کردم؛ چون که من قبلا کتاب و فیلم‌های زیادی خوانده و دیده بودم. درنتیجه گروه تئاتری شکل گرفت و نمایشنامه هم می‌نوشتیم. 

وی ادامه داد: زمان به ما کمک بسیاری کرد که از بین اسیران، استعداد هرکس مشخص شود. «آسایشگاه یک» به تازگی باز شده بود که بچه‌های کم و سن سال‌تر آنجا بودند. بعد از ۳ سال من را به «آسایشگاه یک» فرستادند. عراقی‌ها از اینکه ما با ایجاد سرگرمی اسارت را برای رزمنده‌ها قابل تحمل‌تر می‌کردیم، به خشم آمده بودند و در نتیجه کم‌کم سعی کردند حلقه فشار‌های روحی و روانی را به ما زیادتر کنند. حتی ما مراسم دهه فجر هم در زندان برگزار می‌کردیم و به نوعی تلویزیون اردوگاه هم بودیم. درست است که غذا به جسم‌مان نمی‌رسید؛ اما با ایجاد سرگرمی، روحیه بچه‌ها خوب بود. 

عباسی در پاسخ به این پرسش که به دلیل انجام فعالیت‌های فرهنگی در زندان مورد آزار قرار گرفته‌اند یا نه، توضیح داد: در این سالیان، خیلی از دوستانم مراقبم بودند تا بعثی‌ها به من و کار‌های فرهنگی آسیبی نرسانند. البته چند نفر به دلیل انجام فعالیت سیاسی حکم اعدام گرفته بودند. 

این رزمنده اضافه کرد: بین سال‌های ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۶، در اردوگاهی دیگری بودیم که در آن جا بار فرهنگی زیادی به وجود آمد. بیشترین تعداد تئاتر و سرود را در این اردوگاه برگزار کردیم. البته پس از مدتی مکان ما تغییر پیدا کرد و به اردوگاه دیگری فرستاده شدیم. 

وی در پایان با اشاره آزادی اسیران جنگی بیان کرد: در شبی، یکی از بچه‌ها به نام مهرداد مریض شده بود و تب و لرز شدیدی داشت. دکتر خبیثی برای او به جای دارو در نسخه شلاق و انفرادی نوشته بود. البته دکتر‌های خوبی هم در اردوگاه‌ها حضور داشتند؛ اما برخی از آن‌ها بسیار خبیث بودند. مهرداد بعد از شکنجه به خواب می‌رود و مادر مرحومش را در خواب می‌بیند. مادرش در خواب به او می‌گوید کمتر از یک هفته دیگر تو و دوستانت آزاد می‌شوید. شاید باورتان نشود؛ اما کمتر از ۱۰ روز بعد، رادیو اعلام کرد که اسیران جنگی آزاد خواهند شد. 

برنامه «جان وطن» به مناسبت هفته دفاع مقدس و به سردبیری علی رستم‌آبادی و اجرای محمدجعفر خسروی تا ششم مهرماه ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه افق پخش می‌شود و تکرار آن روی بعد ساعت ۱۳ روی آنتن می‌رود.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.