انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
چقدر ریلکس و آرام. سری صدایی
لااقل چرخ را مستقیم میبردن که هم بار نمی افتاد هم اگه میافتاد روی کسی نمی افتاد چون عقب راه داشت .
همکارانش عجب انسانها ی بی دست و پا و عاجزی بودند