از ماهها قبل برای این روز مهم آماده میشدیم؛ روزهای گرم و پر رطوبت تابستان هم جلودار اراده فرمانده برای تمرین دادن ما نبود. با همین لباسهای ضخیم خدمت سربازی چه روزها که در پادگان و میدان به دستور فرمانده تمرین رژه رفتیم و وقتی به اتمام میرسید سر تا پا خیس عرق میشدیم.
همه هم خدمتیها فقط میخواستند این روز رژه ۳۱ شهریور فرا برسد تا در نهایت از این تمرین رژههای گاه و بیگاه که صبح و ظهر و بعد از ظهر نمیشناخت، رها شوند. روزی که شاید اگر میدانستند چه در انتظارشان است، هرگز رسیدنش را نمیخواستند زیرا آنچه در روز ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ اتفاق افتاد همه را غافلگیر کرد.
اندکی مانده بود تا به جایگاه محل رژه روندگان برسیم؛ سلاحهایمان محکم در دستانمان بود تا پس از اتمام، آنها را پس بدهیم، سلاحهایی که البته بر اساس یک قانون بین المللی حین رژه نیروهای مسلح خالی از فشنگ بودند.
پاها را مقتدرانه بالا آوردم و بر زمین کوبیدم، اولی که کوفته شد، باقی نیز با ریتم هماهنگ شد، رژه تازه آغاز شده بود که ناگهان صدایی توجهم را جلب کرد؛ صدای مهیبی که گوشم را اذیت کرد و در همان لحظه رژه فروپاشید.
هر کسی به سمتی میگریخت تا پناه بگیرد از شر شیاطینی که بی رحمانه به سمتشان گلولههای آتش پرتاب میکردند؛ من هم به میانه بلوار رفتم، ولی به دلیل آنکه در تیررس مهاجمان بودم، فورا خود را به سمت جوی آبی در همان نزدیکی رساندم.
تروریستها ناجوانمردانه ما را در محاصره قرار دادند و به سمتمان آتش میگشودند؛ هر طرف که نگاه میکردم همه به آب و آتش میزدند تا جان خود و دیگران را نجات بدهند.
اینها بخشی از روایت احمد یکی از رژه روندگان حاضر در رژه ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ اهواز است؛ هر ساله در ۳۱ شهریور ماه که آغازگر جنگ رژیم بعث علیه ایران است، رژه تمامی نیروهای مسلح برگزار میشود تا علاوه بر نشان دادن اقتدار نظامی، نیروی بازدارندگی نیز تقویت شود.
رژه ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ برخلاف تمامی دورههای رژه مورد حماه تروریستی قرار گرفت، تهاجمی بزدلانه که به صورت کور مردم را مورد هدف قرار داد و آنچه بیش از همه میخواستند گرفتن بالاترین تلفات بدون توجه به نظامی بودن و غیر نظامی بودن بود.
گروهک تروریستی «الاحوازیه» که به مشی مسلحانه معتقد است در گفتگوی اختصاصی با شبکه «اینترنشنال» وابسته به خاندان سلطنتی سعودی مسئولیت حمله به رژه اهواز را بر عهده گرفت، اگرچه داعش نیز طی بیانیهای اعلام کرد در این حمله تروریستی نقش داشت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به این حمله تروریستی با شلیک ۱۷ موشک بالستیک مقر داعش در شرق فرات و عوامل طراحی این حملات را مورد هدف قرار داد.
اعدام سرنوشت سرکرده گروهک تروریستی «حرکه النضال»
گروه «حرکه النضال التحریر الاهواز» که تاکنون اقدامات گستردهای علیه غیر نظامیان و مردم ایران به خصوص خوزستانیها انجام داده، باعث جانباختن دستکم ۵۰ نفر و جانباز شدن حدود ۳۰۰ نفر شده است.
این گروه که به مشی مسلحانه باور دارد، سعی میکند با انجام اقدامات کور و خشونت بار، خود را مطرح نماید، علاوه بر آن این گروه به عقاید بعثیها نیز پایبند است و اعضای آن با داعش و دولتهای تروریستی منطقهای و فرا منطقه در ارتباط و رفت و آمد هستند.
بنا بر اعلام وزارت اطلاعات ایران «حبیب اسیود» سرکرده گروهک تروریستی «حرکه النضال التحریر الاهواز» دستگیر و سپس به ایران منتقل شد؛ بنا بر برخی اطلاعات روزنامههای غربی، این فرد در ترکیه دستگیر و سپس به ایران منتشر شد.
دادگاه رسیدگی به اتهامات «حبیب چعب» در ۵ جلسه در سال ۱۴۰۰ و ۳ جلسه در سال ۱۴۰۱ برگزار و در نهایت خبرگزاری میزان زیر نظر قوه قضاییه در تاریخ ۲۱ اسفند ۱۴۰۱ خبر از تفهیم اتهام سرکرده گروهک تروریستی «حرکه النضال» و رای نهایی اعدام برای او داد. حکم او پس از بررسی در دیوان عالی کشور در بامداد روز شنبه ۱۶ اردیبهشت ماه اجرا شد.
روایت عکاس گمنام رژه ۳۱ شهریور ۹۷
تصاویری که از این حمله در فضای رسانهای و شبکههای اجتماعی بازنشر شد مرهون تلاشهای افرادی است که خطر را به جان خریدند، اما نهایت کوشش خود برای انجام رسالت شان صورت دادند.
سجاد بدواز که در سال ۹۷ سرباز بخش روابط عمومی ارتش بود در این باره به ما میگوید: آن روز به عنوان سرباز ارتش و نیروی عکاس به رژه ۳۱ شهریور اعزام شدیم که از شب قبل نیز مستقر بودیم و تا پاسی از شب که فضا سازی صورت پذیرفت در آنجا حضور داشتیم.
او افزود: ساعت ۶ صبح نیز از استراحتگاه به سمت بلوار قدس که مکان اصلی رژه بود حرکت کردیم در مسیر رفتن دلشوره عجیبی داشتم که در نهایت نیز دلیل آن را متوجه شدم.
آقای بدواز ادامه داد: پس از صرف صبحانه و شروع رژه به عنوان عکاس ویژه روبروی جایگاه عکاسی را آغاز کردم و یکی دیگر از سربازان قرارگاه منطقهای جنوب غرب نزاجا کنار من در حال فیلمبرداری بود.
این شاهد عینی گفت: یگان اول که حرکت کرد در همان حین که از جایگاه عبور کرد، صدایی جرقه مانند شنیده شد؛ ابتدا فکر کردم مانور است، اما دیدم که در جایگاه مقامات تکاپو برپا شده و احتمال دادم که یک عملیات خطرناک در حال رخ دادن است؛ تروریستها پشت سر جایگاه بودند و من روبروی جایگاه؛ گمان میکردم که از چهارسو در حال تیراندازی هستند.
او اضافه کرد که پس از آن برای حفظ جان روی زمین خوابیدم و عکاسی میکردم، اما کمی که گذشت با خود گفتم حیف است، باید تمامی این صحنهها عکاسی شوند بلند شدم و با سرعت خود را به گل دستههای میان بلوار رساندم و شروع به عکاسی کردم، اما زاویه خوب نبود و خطر آن نیز بالا بود؛ سپس با شتاب بیشتری خود را به جوی سمت راست بلوار که چسبیده به دیوار ارتش است رساندم و مستقر شدم و شروع به عکاسی کردم. سپس به سرعت دوباره خود را جلوی جایگاه رساندم و از آنجا عکس گرفتم.
جانفشانی نیروهای مسلح
سجاد بدواز با بیان اینکه به دنبال عکسی بودم تا در آن از افراد تروریست هم عکاسی کنم، گفت: در همین حین در حال تردد بودم که از زاویه خوب عکاسی کنم، دیدم که یکی از سربازان دختری را با مانتو قرمز از خیابان عبور میدهد و آن دختر نیز دست خود را روی سرش گذاشته، تا حجابش حفظ شود. او خواهر طاها اقدامی «شهید حادثه تروریستی» بود و این تصویر را از چند زاویه ثبت کردم.
در سوی دیگر نیز مادر شهید طاها اقدامی که تیر خورده بود از سوی یک سرباز ارتش حمل میشد، او فریاد کشید «عکاسی رو ول کن، بیا به ما کمک کن» من نیز به یاریاش رفتم و تا آمبولانس همراهیاش کردم.
آن بچه شیر خوار که در آغوش استوار ارتشی به همراه مادرش در حال گریز از میدان حمله بودند نیز از دوربین آقای بدواز شکار شد تا سندی باشد بر بی رحمی تروریستها که به بزرگ و کوچک رحمی ندارند.
این عکاس گمنام حادثه تروریستی ۳۱ شهریور ماه همچنین به این موضوع اشاره کرد که در ابتدا فردی قصد داشت تمامی عکسهای وی را حذف کند، اما او را متقاعد میکند که اینها اسناد مهمی هستند و حیف است که به راحتی از دست بروند.
به گفته سجاد بدواز «حادثه ۳۱ شهریور برخلاف تحقیرهایی که بر نیروهای نظامی از سوی دشمنان تحمیل شد، اما سراسر جانفشانی از سوی نیروهای مسلح بود و من دیدم که با جان و دل چه تلاشهایی کردند؛ حتی در آن بلوای تیراندازی یکی از تروریستها با قمه از پشت جایگاه قصد داشت به سمت مقامات حمله کند، ولی نیروی تکاور دژبانی ارتش سر راه او سبز شد و علی رغم آنکه مجروح شد، با ضربه فنی تروریست توانست سلاح سرد او را بگیرد و در همان حال از پا در آمد.»
آقای بدواز میگوید که به عنوان سرباز تلاش کرده رسالت خود را انجام بدهد و از تمامی صحنهها عکس گرفته که اکثر آنها نیز در فضای رسانهای منتشر شدهاند.
او همچنین معتقد است «تا جان در بدن دارد چه با کار رسانه چه با سلاح برای دفاع از این مرز و بوم تلاش خواهد کرد» و این همان حرفی است که همه شهروندان خوزستانی خطاب به افرادی دارند که میخواهند امنیت و آرامش آنها را به هم بزنند؛ مردم در خوزستان علی رغم رنگارنگی اقوام، اما همگی اقدامات انجام گسیخته و تروریستی که امنیت و آرامش آنها را هدف قرار داده، جمیعا محکوم میکنند.
گزارش از ساسان ناصری زاده