شاید شاهد ترفندی که چندی است برای کلاهبرداری خیابانی از عابران پیاده توسط تکدیگران باندی و گروهی در برخی معابر طراحی و اجرا شده، بوده باشید. در این روش شخص یا اشخاصی (عموما کودکان) با قرار دادن ترازوی شکسته در جلوی خود احساسات شهروندان را جریحهدار کرده و اقدام به تکدیگری از آنان میکنند.
این افراد وانمود میکنند که ماموران نظم شهری برای جلوگیری از تکدیگری با آنها برخورد خشن و سختی کردهاند و ترازوی آنان را که تنها منبع درآمدشان بوده شکسته و دیگر نمیتوانند به این کار ادامه دهند و با استفاده از حربه بازی با احساسات مردم با چاشنی نفرتپراکنی سودجویی میکنند.
جالب است که برخی از گروههای سیاسی و همچنین ضدانقلاب در فضای مجازی برای اینکه فضای سیاسی کشور را با استفاده از مسائل اجتماعی التهابآلود کنند از همین ترفند «ترازوی شکسته» استفاده میکنند و سعی دارند برای ایجاد نارضایتی عمومی اتفاقات بعضا ناگوار شخصی و خانوادگی را به گردن حاکمیت بیندازند.
در همین رابطه اخیرا فیلمی جنجالی از درگیری یک راننده تاکسی اینترنتی با یک خانم که راننده با عصبانیت مبادرت به خارج کردن زن از تاکسی خود میکند و مجادله و مشاجرهای فیزیکی بین این دو در میگیرد، منتشر شد.
انتشار این فیلم کوتاه بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی در پی داشت بهطوری که دقایقی بعد از انتشار، بازار شایعات داغ شد و رسانههای معاند نیز به این شایعات دامن زدند. موضوعی که مطرح میشد این بود که راننده بر سر حجاب با مسافرش درگیر شده و او را مورد ضرب و شتم قرار داده بود، اما بر اساس سخنان فرمانده انتظامی تهران مشخص شد که این مشاجره بر سر روشن کردن کولر خودرو بوده است و با عدم روشن کردن کولر درگیری بین مسافر و راننده ایجاد و شعلهور شده است.
ضدانقلاب بلافاصله بدون توجه به واقعیت موضوع اقدام به شایعهپراکنی و سناریوسازی بر اساس مطامع سیاسی خود کرد و در این زمینه حتی رسانههای رسمی همچون دویچه وله فارسی و بی بی سی نیز با روایتسازی جعلی اقدام به انتشار این خبر کردند.
موضوع دیگری که در این زمینه ضدانقلاب با وجود خلاء سوژه و به هر ترفندی سعی کرد آنرا پای حاکمیت بنویسد، ماجرای خودکشی یک زن در شیراز بود. بازهم فیلم و تصاویری جنجالی در فضای مجازی منتشر شد که بلافاصله ضدانقلاب سعی کرد از آن به نفع خود سوء استفاده کند. جالب است که ضدانقلاب از فضا اولیه و زمان گنگ و ابهام آمیز واقعه برای شایعه پراکنی علیه نظام جمهوری اسلامی استفاده میکند و حتی بعد از مشخص شدن واقعیت ماجرا نیز سیاهی لشکر معاندین در فضای مجازی بر روی موضع خود برای اتهام افکنی به حاکمیت پافشاری میکنند تا جایی که در ماجرای خودکشی زنی در شیراز که بعد از چند روز منجر به فوت وی شد، با وجود اینکه مشخص شد مساله بر سر مشاجرات خانوادگی بر سر حضانت فرزند بوده است، بازهم ضدانقلاب در فضای مجازی با فحاشی اتهامات را متوجه حاکمیت کرد.
موضوع سومی که این روزها خبر آن بسیار داغ شده است، ماجرای زنی به نام «کلثوم» است که پس از افشای قتل همسرش، به قتل ۶ مرد دیگر که در گذشته همسر آنان بوده، اعتراف کرد. در همین رابطه روزنامه «آفتاب یزد» در تیتر یک خود با عنوان عجیب «در ماجرای کلثوم همه مقصریم!»، علل یک قتل سریالی را متوجه کل ساختار جامعه و حاکمیت کرد.
این روزنامه که با «احمد بخارایی» جامعه شناس به گفتگو نشسته درباره استدلال عجیب خود این طور توضیح میدهد: «اینهایی که گفتهایم و میگوییم حتماً در جهت توجیه رفتار آن زن نیست و نمیخواهیم آثار اجتماعی آن را کاهش دهیم بلکه منظور آن است تا در بررسی یک حادثه، در همان سطح خرد، یعنی خانواده محدود و محصور نشویم. محدود شدن در خانواده در نهایت ما را به چند توصیه میرساند که هیچ فایدهای ندارد، اما وقتی ساختارها را واکاویم، عنصر سیاسی دخیل در ماجرا را، تصمیم گیریها را، نادیده انگاشتنها را و آن چه طی دههها و سدهها بر ما گذشته است را بررسی کنیم آن وقت در بررسی یک چنین ماجرایی به جای پدیده به «پدیدار» خواهیم اندیشید.»
بخارایی میافزاید: «وقتی ملاک و معیار جامعه میشود زندگی مرفه، پول زیاد، خانههای آن چنانی و زنی نمیتواند به همه آن چه میخواهد دست پیدا کند لاجرم مسیر میان بر را بر میگزیند همان طور که مرد بدون بررسیهای منطقی صرفا از منظر عاطفی و لذت جویی خواهد نگریست و خود بخشی از طراحیهای یک زن میشود که با افکار شیطانی میخواهد به همه آن چه نداشته، برسد.»
جالب است این نوع سبک زندگی اشرافی که همواره مورد نقد حاکمیت و بخش عمدهای از جریانات سیاسی و فرهنگی کشور بوده است، توسط جریان اصلاحات ترویج میشود و بارها رسانههای زنجیرهای این جناح سیاسی به زندگی ساده زیستی از منظر سیاسی اجتماعی طعنه زدهاند و حالا همین جریان سیاسی در رسانه خود ترویج این سبک زندگی را متوجه حاکمیت میکند!
روزنامه آفتاب یزد در ادامه این پروژه اتهام سازی از قول بخارایی مینویسد: «ما باید نظام سیاسی را مجبور کنیم تا چارهای برای نظام جامع رفاه اجتماعی بیاندیشد، ما باید دولت را مجبور کنیم در بسیاری از انگارههای خود تجدید نظر کند.»
این جامعه شناس در جملات پایانی خود میگوید: «زندگی این زن را خیلی کوتاه مرور کنید؛ ازدواج در یازده سالگی، مرگ همسر و فرزند، و ازدواج، پشت ازدواج و در نهایت رسیدن به قلهی شرارت.»
جالب است که روزنامه آفتاب یزد آنقدر غرق در حواشی مجهول خود شده که واقعیتها را به کلی نادیده میگیرد و اصلا این سئوال را مطرح نمیکند که چطور باید جامعه و ساختار سیاسی و اجرایی کشور و حتی ناملایمات زندگی را در قتلهای یک فردی که به قتل دستکم ۷ نفر اعتراف کرده دخیل دانست، درحالی که وی هر بار با هر ازدواجی به رویه خود برای قتل همسران خود ادامه داده است و هنوز این پرونده در موارد اولیه بررسی خود قرار دارد.
همین روزنامه در توضیح این ماجرا مینویسد: " «کلثوم» قاتل سریالی مردان در مازندران تاکنون به قتل هفت مرد اعتراف کرده است، اما او ۱۳ همسر صیغهای داشته که همگی جان باختهاند. هر چند زن ۵۶ ساله به قتل هفت مرد اعتراف کرده، اما بررسیها نشان میدهد که او در این سالها ۱۳شوهر صیغهای داشته که همه آنها جانشان را از دست دادهاند و به همین دلیل احتمال میرود آمار قربانیان او بیشتر از هفت نفر باشد. کلثوم پس از مرگ شوهر اولش، با مرد دیگری ازدواج کرد؛ ازدواجی که حاصل آن دختری بود که حالا ازدواج کرده و از اینکه مادرش به قتل دستکم هفت نفر اعتراف کرده، شوکه شده است. "
با این حال ضدانقلاب و برخی از گروههای سیاسی داخلی که آب در آسیاب معاندین میریزند رویه ناراضی کردن مردم را در دستور کار دارند و از این طریق سعی میکنند با بهم ریختن نظم مفهومی مسائل و همچنین اتهام افکنی به حاکمیت افکارعمومی را به سمت التهابات و ناآرامیها هدایت کنند.
منبع: فارس