سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

خاطره شنیدنی شهید عطایی از شهید صدرزاده

در مطلب زیر روایت شهید مرتضی عطایی (ابوعلی) در مورد شهید سید مصطفی صدرزاده (سید ابراهیم) را از نظر می‌گذرانید.

شهید مصطفی صدرزاده از جمله مدافعان حرم است که نامش را زیاد شنیده اید. جوانی از اهالی شهریار که با هزار ترفند خود را به سوریه رسانده بود و آنقدر از خودش رشادت نشان داد که سردار قاسم سلیمانی عاشقانه دوستش می‌داشت. مصطفی از فرماندهان لشکر فاطمیون بود و سرانجام شب تاسوعای سال ۹۴ در راه دفاع از حرم حضرت زینب (س) به شهادت رسید. آنچه می‌خوانید خاطره ایست از شهید صدرزاده به روایت شهید مرتضی عطایی که می‌گوید: 

 برای بار اول که به سوریه با لشکر فاطمیون رفته بودم وخودم را مهاجر معرفی کرده بودم کسی بنده را نمی‌شناخت که ایرانی هستم از یک طرف هم دلهره داشتم که زیاد با رزمنده‌های مهاجر صحبت کنم و بفهمند که من ایرانی هستم در آن مدت خیلی کم حرف وگوشه گیر بودم و ترس هم داشتم به کسی بگم ایرانی هستم، چون احتمال داشت منو بفرستند ایران وخیلی دوست داشتم به یک نفر اطمینان پیداکنم که خودمو معرفی کنم باهاش رفیق بشم گفتم بزار به مصطفی بگم می‌گفت رفتم پیش مصطفی گفتم سید یه چیز می‌خوام بهت بگم قول بده به کسی نگی مصطفی گفت می‌دونم میخوای بگی ایرانی هستم. 


بیشتربخوانید


 گفت من میدونستم، ولی به روت نمی‌آوردم اینطور شد که روز به روز بیشتر بامصطفی رفیق شدیم وهمیشه احساس می‌کردم مصطفی پیشم هست والان هم این احساس را دارم وبعد شهادتش خیلی اذیت شدم.

منبع: مهر

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۰:۰۷ ۰۱ شهريور ۱۴۰۲
خدا رحمتشان کند و روحشان شاد