سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

وقتی جدایی‌طلبان وابسته به قدرت رهبری و مردم پی بردند

در ۲۴ مرداد ۱۳۵۸، شهر پاوه کردستان مورد هجوم مسلحانه عوامل حزب دموکرات قرار گرفت و به محاصره آنان درآمد. مهاجمان، ارتباط تلفنی شهر را با خارج از منطقه قطع کرده و فرودگاه پاوه را به تصرف خود درآوردند.

با ورود شهید دکتر چمران به این شهر و متعاقب آن دستور قاطع امام خمینی مبنی بر عزیمت نیرو‌های نظامی به آن خطه، دموکرات‌ها فرار را بر قرار ترجیح دادند. چهل‌وچهارمین سالروز این رویداد، فرصتی مغتنم برای بازخوانی آن و نیز شناخت نیات شومی است که تا هم اینک، این نحله برای تجزیه ایران به سر دارد. امید آنکه تاریخ پژوهان انقلاب اسلامی و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید.

 کدامین گروه به پاوه حمله کرد؟

شاید در آغاز مقال، پرداختن به این موضوع بهنگام باشد که از چه روی حمله به پاوه را از چشم حزب دموکرات دیده‌ایم؟ گذشته از تمامی شواهد موجود در این باره، نباید از یاد برد که به رغم دست بالای دموکرات‌ها در هجوم به این خطه، برخی گروه‌های ضد انقلاب نیز در این حرکت مشارکت داشته‌اند که محمود نادری، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، اینگونه به معرفی آنان پرداخته است:

«به درستی معلوم نیست چه گروهی و با چه اهدافی، به پاوه حمله کرد. دکتر چمران معاون نخست‌وزیر و ابوشریف رئیس عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حزب دموکرات را مسبب اصلی جنگ می‌دانند. در عین حال هر دو از حضور عوامل سلطنت‌طلب نیز سخن می‌گویند. دکتر چمران یادآور می‌شود عده زیادی از مزدوران سپهبد عزیزالله پالیزبان (مدتی رئیس ضداطلاعات ارتش و مدتی نیز استاندار کرمانشاه و سناتور بود. او پس از فرار از ایران، با کمک رژیم بعثی عراق، گروهی از کرد‌ها را سازماندهی و مسلح کرد تا به منظور بازگرداندن سلطنت ضد انقلاب بجنگند) و سردارجاف در میان مهاجمان بودند و برحسب عادت خود می‌خواستند خانه‌های شهر را غارت کنند... ابوشریف هم از دستگیری عوامل پالیزبان سخن گفت.

غنی بلوریان عضو دفتر سیاسی حزب دموکرات، جنگ پاوه را ناشی از اختلاف بین عشیره جاف و مردم پاوه می‌داند! این اختلاف به وسیله خانواده جاف‌ها با طرفداری کردن از رژیم محمدرضا شاه به وجود آمده بود و با دخالت غیرمستقیم حکومت بعث عراق به جنگ تبدیل شد. بلوریان نقش حزب دموکرات در جنگ را در حد اعزام چند نفر مسلح به پاوه فرو می‌کاهد! آیا این جنگ توسط حزب دموکرات آغاز گردید؟ یا از سوی مزدوران پالیزبان و سردارجاف و شیخ‌عثمان نقشبندی به عنوان عوامل رژیم پیشین؟ یا توسط کومله؟ به هر تقدیر پیامد جنگ، پیش از همه دامنگیر حزب دموکرات شد. به تعبیر بلوریان: قاسملو که بنا به گفته خودش خواست به کمک مردم پاوه برود، جنگ را به جنگ خودش تبدیل کرد و گناه جنگ پاوه را که با دخالت غیرمستقیم رژیم بعث عراق شروع شد، به گردن حزب دموکرات انداخت!... حزب دموکرات شناخته‌شده‌ترین سازمان سیاسی کردستان بود و هر حادثه‌ای، اگر حزب در آن مشارکت نداشت، می‌توانست به نام این حزب رقم بخورد.

کومله که مایل بود به عنوان یک سازمان سیاسی، در قد و قامت حزب دموکرات دارای اعتبار شود، از مطرح شدن حزب به عنوان عامل تمامی حوادث خشونت‌بار کردستان، ناخرسند بود. این سازمان در تحلیلی نوشت: رژیم حاکم با سیاست ضدخلقی خود و سرکوب همه مخالفان خود در کردستان، سعی دارد با جاروجنجال، هرگونه مخالفت‌جویی را به حساب دموکرات‌ها بگذارد. در حالی که دیدیم در کنار دموکرات‌ها، سایر نیرو‌های انقلابی و مبارز کردستان هم به طور وسیعی به میدان مبارزه کشیده شده و به حمایت از خواست‌های بر حق زحمتکشان برخاسته‌اند.»

بستر‌های حمله حزب دموکرات به پاوه

بی‌تردید حمله دموکرات‌ها به پاوه، بدون سابقه ذهنی و عملی انجام نگرفت. این حزب در پی پیروزی انقلاب اسلامی، در مناطق کردنشین عَلَم خودمختاری برافراشت و نهایتاً با حمله به برخی شهر‌های این استان، به شهر پاوه رسید. آن‌ها انعطاف یا مدارای مسئولان دولتی را به حساب قدرت خود نهاده و به چیزی جز جدایی کردستان از ایران قانع نمی‌شدند! به واقع می‌توان گفت این گروه در شهر پاوه، قدرت رهبری انقلاب و بدنه اجتماعی آن را شناختند و از این روی به خارج از کشور گریختند. حمیدرضا اسماعیلی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در این باره آورده است:

«در ۲۳ تیر ۱۳۵۸، صد‌ها نفر از افراد مسلح گروه‌های ضدانقلاب وارد مریوان شدند و در یکی از عملیات خود، ۲۵ پاسدار کرد را با شکنجه و مثله کردن کشته و مجروح کردند. در این ایام شهر‌های مریوان، بانه، بوکان، سردشت و سقز یکی پس از دیگری صحنه درگیری مسلحانه شد. پس از سلطه گروه‌های ضدانقلاب بر بسیاری از شهر‌های کردنشین، احزاب و گروه‌های مسلح شورشی، نیرو‌های خود را برای تصرف جنوبی‌ترین شهر منطقه کردستان، یعنی شهر پاوه اعزام کردند. در پی این هدف حزب دموکرات کردستان در ۱۴ مرداد ۱۳۵۸، طی نامه سرگشاده‌ای خطاب به امام خمینی، پاسداران انقلاب و ارتش را مورد حمله شدید قرار داد.

در پی درخواست کمک از سوی پاسداران و نیرو‌های ژاندارمری محاصره شده در شهر پاوه که می‌رفت آخرین نقطه مقاومت در شهر سقوط کند، در ۲۷ مرداد ۱۳۵۸، فرمان امام خمینی مبنی بر اقدام دولت و حرکت نیرو‌های انقلاب به سوی پاوه همه چیز را دگرگون کرد. با فرمان امام خمینی، موجی از هیجان سراسر ایران را فراگرفت و داوطلبان مردمی، خواستار اعزام به پاوه شدند. در صحنه درگیری، نیرو‌های ضدانقلاب با شنیدن پیام امام پا به فرار گذاشتند و مدافعان شهر به شورشیان مهاجم هجوم بردند.

با رسیدن نیرو‌های کمکی، شهر پاوه در مدت چند ساعت پاکسازی شد و همه ارتفاعات به تصرف نیرو‌های دولتی و مردمی درآمد. ساعت ۱۰ صبح روز بعد، نوسود نیز آزاد شد و سپس به ترتیب مریوان، بسطام، بانه، سردشت و از محور دیگر مهاباد، بوکان، سقز و دیگر نقاط کردستان، یکی پس از دیگری از اشغال نیرو‌های ضدانقلاب در آمد و در مدت ۱۰ روز، سرتاسر کردستان آزاد شد. در نتیجه گروه‌های مسلح ضدانقلاب که در اوج قدرت خود، کنترل بخش وسیعی از مناطق کردنشین را در اختیار داشتند، در مقابل سیل نیرو‌های داوطلب که از سوی بسیاری از کرد‌های بومی همراهی می‌شدند، تاب مقاومت نیاوردند و نواحی تحت کنترل خود را یکی پس از دیگری از دست دادند و به خاک عراق گریختند و آنجا مستقر شدند.»

حزب دموکرات، حزب شیطان است!

همانگونه که پیش‌تر اشارت رفت، مسامحه مسئولان وقت کشور به ویژه دولت موقت با جدایی طلبان کردستان آنان را گستاخ کرده بود. هنگامی که به شکلی تصادفی و خواندنی اخبار وقایع پاوه به امام خمینی رسید، رهبر انقلاب بلافاصله با انتشار پیامی شدیداللحن به این چشمپوشی پایان داد و نیرو‌های نظامی و حتی مردمی را روانه این شهر کرد. این حرکت نه تنها پاوه که کلیت کردستان را از تجزیه‌طلبان تهی ساخت، چنانکه اصغر حیدری، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران نوشته است:

«هجوم اعضای مسلح حزب دموکرات به مراکز نظامی و شهر‌های دیگر کردنشین، در طول سال ۱۳۵۸ ادامه داشت. مریوان و پاوه، آماج سنگین‌ترین تهاجم قرار گرفتند. در پاوه وحشیگری اعضای حزب به اوج خود رسید و تمامی نیرو‌های زخمی سپاه را در بیمارستان شهر سربریدند! شهید دکتر مصطفی چمران در میان آتش سنگین، خود را به شهر رساند و با اندک نیرو‌های باقیمانده، به مقاومت پرداخت. با رسیدن اخبار بسیار تلخ پاوه به امام خمینی، ایشان به تمام نیرو‌های نظامی، دستور پیشروی به سوی پاوه را صادر کردند. با حرکت نیروها، محاصره پاوه شکست و مهاجمان متواری شدند. در ۲۷ مرداد ۱۳۵۸، امام با توجه به رفتار تجزیه‌طلبانه و وحشیانه حزب دموکرات کردستان و نیز کشتار مردم بی‌دفاع منطقه از سوی اعضای آن در پیامی آن حزب را مخالف اسلام و حزب شیطان معرفی نمودند و از مردم منطقه خواستند تا در معرفی و دستگیری سران و مفسدان حزب، با نیرو‌های نظامی همکاری نمایند.

شورای انقلاب نیز حزب دموکرات کردستان را غیر قانونی اعلام کرد. با دستور امام خمینی حرکت نیرو‌های نظامی برای آزادسازی شهر‌ها و مناطق اشغال‌شده از سوی حزب دموکرات کردستان سرعت گرفت و در ۱۲ شهریور ۱۳۵۸، مقاومت سنگین حزب در نزدیکی شهر مهاباد شکسته و شهر آزاد شد. سخنگوی دولت از دستگیری چهار جاسوس اسرائیلی در میان اعضای دستگیرشده حزب خبر داد و مهندس بازرگان گفت اسرائیل رهبری عملیات ضد انقلاب در مناطق شورشی ایران را به عهده گرفته است!... قاسملو و دیگر رهبران حزب، به خاک عراق فرار کردند. اندکی بعد برای اینکه بتوان مشکلات و درگیری‌های کردستان را با گفتگو و مذاکرات حل نمود، از سوی نمایندگان دولت موقت، سلسله مذاکراتی با گروه‌های کرد از جمله حزب دموکرات در طول سال ۱۳۵۸ انجام گرفت، اما گروه‌های مذکور همچنان شعار تجزیه و خودمختاری سرمی‌دادند و خواستار تشکیل حکومت خودمختار کردستان از مناطق کردنشین در چهار استان ایلام، کردستان، کرمانشاه و آذربایجان غربی با مجلس ملی، رسمیت زبان کردی و اختصاص سهم ویژه از بودجه کشور به حکومت کردستان بودند.»

نمی‌دانستم اخبار پاوه به امام خمینی می‌رسد!

شاید در میان تمامی روایات از حمله دموکرات‌های جدایی‌طلب به پاوه، گزارش شهید دکتر مصطفی چمران در عداد خواندنی‌ترین‌ها باشد. آن دانشمند شهید که همراه با یارانش در محاصره مهاجمان قرار داشت و هر آن امکان شهادت آنان می‌رفت، به ناگاه دشمنان را در حال فرار و تارومار دید! وی بعد‌ها شرح ماوقع را در دستنوشته‌هایی به تاریخ سپرد که به همراه برخی پیوست‌ها در اثر «کردستان» از منشورات بنیاد شهید چمران نشر یافت. بخشی از دستنوشته آن مجاهد والا به ترتیب پی آمده است:

«صبح ۲۷/۵/۵۸، بر بالاى دیوار خانه پاسداران بودم و به شهر مى‌نگریستم و گلوله از هر دو طرف، همچنان مى‌بارید. به یکباره فریاد الله‌اکبر پاسداران به هوا بلند شد. پرسیدم مگر چه شده است؟ گفتند امام خمینى اعلامیه‌اى صادر کرده است، اعلامیه‌اى تاریخى که اساس بزرگ‌ترین تحولات انقلابى کشور ما به شمار مى‌رود. امام خمینى فرماندهى قوا را به دست مى‌گیرد و فرمان مى‌دهد که ارتش باید در عرض ۲۴ ساعت خود را به پاوه برساند و ضد انقلاب را قلع و قمع کند.

من اصلاً خبر نداشتم که اخبار هولناک پاوه به کسى برسد و امام خمینى و ملت، از جریان پاوه با خبرند! فکر مى‌کردم در آن شب وحشتناک، در محاصره ضد انقلاب به شهادت مى‌رسیم و تا مدت‌ها کسى باخبر نمى‌شود، اما بیسیم‌چى شجاع ژاندارمرى، در حالى که اتاقش زیر رگبار گلوله‌ها فرو مى‌ریخت، خود به زیر میز رفته و درازکش و میکروفن به دست، همه جریانات را به کرمانشاه مخابره مى‌کرد... تا آن لحظه که فرمان تاریخى امام صادر شد، ما حالت تدافعى داشتیم، اما بعد از فرمان منقلب کننده امام، دیگر جاى سکوت و تماشا نبود، وقت حرکت و قاطعیت و شجاعت بود.

آنجا بود که یک گروه پنج نفرى از پاسداران را به فرماندهى اصغر وصالى و چند نفر از اکراد، با یک آرپى‌جى مأمور کردم به بالاى بزرگ‌ترین کوه‌هاى مسلط بر پاوه بروند و این پایگاه را از دست دشمن خلاص کنند. به خدا سوگند! این جوانان آنچنان عاشق و شیفته شهادت پیش مى‌رفتند که براى خود من غیر قابل تصور بود. از روى لبه کوه، تمام قد، با قد برافراشته مى‌دویدند! دشمن مى‌توانست بایستد و همه آن‌ها را بر خاک بریزد، زیرا سنگر و قلعه‌اى محکم بر بالاى کوه داشت، ولى فرمان امام آنچنان تحولى به وجود آورده بود، آنچنان ایمانى در دل جوانان ما ایجاد کرده بود و آنچنان خوف و وحشتى در دل دشمن انداخته بود که دشمن مى‌گریخت و دستان ما به سهولت به سوى آنان حمله مى‌کردند.

بالاخره این قله بلند را به سادگى و به سهولت به زیر سلطه خویش در آوردند... راستى که شب پیش که شب شهادت، شب ناامیدى، شب شکست و سقوط بود، با فرمان امام آنچنان تغییر کرد که شب بعد به شب آرامش، شب امید و شب پیروزى مبدل شد. چه کسى مى‌توانست چنین معجزه‌اى به وجود آورد که از یک شب هولناک و یک نقطه تاریک، چنین تحول و تحرکى خلق کند که مبدأ جنبش و حرکت و پیشروى به سوى انقلاب راستین اسلامى باشد؟.»

رد وقایع کردستان در اسناد لانه جاسوسی

بی‌تردید در حرکت‌های جدایی طلبانه سالیان ۵۸ و ۵۹، تمامی کانون‌های دشمنی با نظام نو تأسیس جمهوری اسلامی با یکدیگر همداستان بودند. در رأس این اضلاع همدست، سفارت سابق امریکا در تهران بود که چند ماه بعد از سوی دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شد. بنا بر تحقیق حمید اقدامی، پژوهشگر تاریخ معاصر ایران، این به اصطلاح مرکز دیپلماسی عموسام، آدرس تمامی مناطق غائله‌خیز یا مستعد برای ناآرامی را به دولت متبوع و البته نیرو‌های ضدانقلاب داده بود:

«آنچه پس از این رویداد مهم به نظر می‌رسد، واکاوی نیرو‌های درگیر در این منازعه می‌باشد. حزب دموکرات کردستان از مهم‌ترین بازیگران جریان پاوه بود، اما جدای از این حزب، گروه‌های چپ‌گرای دیگری نیز وجود داشتند. از سوی دیگر این احزاب مخفیانه و بعد از مدتی علنی، از کمک‌های تسلیحاتی و لجستیکی حکومت بعث عراق بهره‌مند شده و تحرکات خود را با اهداف حکومت عراق هماهنگ نمودند. یکی دیگر از نیرو‌های درگیر که در واقع زمینه آن را نیز فراهم کرده بود، ایالات متحده امریکا بود.

برای اثبات آن می‌توان به گزارش محرمانه ۲۹ اسفند ۱۳۵۷ - که در جریان اشغال لانه جاسوسی به‌دست آمد- اشاره کرد. در این سند آمده است: حاکمیت دولت در منطقه دوردستی مانند کردستان، بسیار ضعیف است. سنی ها‌ی ایران کمتر شیفته این انقلابِ اصولاً شیعه در ایران هستند، مخالفت قابل توجه در مناطق دیگر هم وجود داشته است... به این ترتیب می‌توان مثلثی از نیرو‌های معارض داخلی، نیرو‌های منطقه‌ای و نیرو‌های جهانی را در این حوادث به صورت کلی و به صورت خاص در رخداد پاوه ترسیم نمود. پاوه نقطه عطفی است که برای اولین‌بار، با قاطعیت، سرعت و قدرت دشمنان را بر جای خود نشاند. پاوه بزرگ‌ترین ضربه بر گرده امپریالیسم و صهیونیسم بود که آرزوی پیروزی نظامی خود و سقوط انقلاب اسلامی ایران را به گور ببرند.»

قسم‌نامه دکترچمران در سالروز شهدای پاوه

شهید دکتر مصطفی چمران فرمانده عملیات آزادسازی شهر پاوه، در آغازین سالگرد این رویداد و در نکوداشت شهدای آن در مجلسی به سخنرانی پرداخت. وی در پایان سخنرانی خویش و به عنوان تجدید عهد با کردستان و شهدای آن قسم‌نامه‌ای ایراد کرد که خود تجسم عملی آن بود. آن دانشمند شهید که سال‌ها در لبنان و ایران پی جوی شهادت بود، در پایان خردادماه ۱۳۶۰ به آرزوی خویش نائل گشت:

«قسم به پاوه و مقاومت بی‌نظیرش، و اراده آهنینش، و شهیدان خونین کفنش.
قسم به کردستان، و کوه‌های بلندش و دره‌های عمیقش، به درد و حرفانش، به مردم فداکار و باوفایش.
قسم به ایران و تاریخ پرافتخارش، قسم به اسلام و رسالت مقدس خدایی و جاودانیش.
قسم به امام امت و فرمان منقلب کننده و معجزه آفرینش، قسم به اراده آهنینش، و ایمانش و عرفانش.
قسم به فریاد الله اکبر پاسداران، قسم به عرق جبین رزمندگان در زیر آفتاب سوزان.
قسم به سنگریزه‌های کوه‌های بلند که از زیر پای تکاوران مهاجم فرو می‌ریزد.

قسم به گلوله سوزان، قسم به جسارت و فداکاری، قسم به فریاد رعدآسای دلیران، قسم به هجوم صاعقه‌وار رزمندگان، قسم به ضجه کودکان معصوم، قسم به درد سوزان رزمندگان مجروح، قسم به خون شهیدان، قسم به اشک یتیمان، قسم به آه بیوه زنان.

قسم به خون، قسم به شرف، قسم به شهادت، قسم به انقلاب، قسم به رسالت، قسم به خدا؛ که تا آخرین قطره خون خود، علیه دشمنان داخلی و خارجی می‌جنگیم و از انقلاب مقدس اسلامی ایران و استقلال این آب و خاک پاسداری می‌کنیم و تا استقرار حکومت حق و عدل در سرتاسر عالم و تا نابودی کامل طاغوت‌ها و شیطان‌ها، دست از مبارزه برنمی‌داریم و خدای بزرگ بر آنچه می‌گوییم شهید و شاهد است.»

منبع: جوان آنلاین

برچسب ها: محاصره ، مهاجمان
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.