سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

اولین جملات شهید صدرزاده بعد از مجروحیت

گلوله‌ای به مصطفی صدرزاده اصابت کرده بود. سر بر بالین همرزمش داشت. گهگاه سرش را بلند می‌کرد و به جای اصابت گلوله نگاه می‌کرد و می‌گفت: الحمدلله.

مصطفی صدرزاده سه سال و نیم بیشتر نداشت. مادرش در مراسم روضه روز تاسوعا بود که مصطفی به کوچه رفت و با یک موتورسوار تصادف کرد. به مادر خبر دادند که مصطفی کشته شده است. مادرِ او مقابل کتیبه‌های حضرت ابوالفضل (ع) نشست و گفت: یا ابوالفضل (ع) پسرم نذر خودتان است. از او نگهداری کنید و من او را تربیت می‌کنم برای سربازی شما.

مصطفی، خوب می‌شود و سال‌ها بعد در جوانی، مدافع حرم می‌شود و در تاسوعای سال ۹۴ به شهادت می‌رسد؛ شهادتی که خود آقامصطفی قبل از شهادتش از چگونگی آن خبر می‌دهد و به دوستانش می‌گوید: من با یک گلوله شهید می‌شوم.

مدافع حرم ایرانی با شناسنامه افغانستانی

نکته جالب از زندگی شهید صدرزاده این است که وی افغانستانی نبود، اما با ابوحامد (فرمانده لشکر فاطمیون) آشنا شد و برای اینکه بتواند از طریق لشکر فاطمیون به سوریه برود، خیلی سریع و کمتر از دو ماه لهجه افغانستانی را یاد گرفت. او با ترفندی شناسنامه افغانستانی به نام «سیدابراهیم احمدی» تهیه کرد و عازم سوریه شد. آقامصطفی بعد از مدتی با نشان دادن شجاعت و توانایی‌اش در جنگ توانست فرماندهی گردان عمار لشکر فاطمیون را بر عهده بگیرد.

همه عزیزانم فدای یک کاشی حرم بی‌بی زینب (س)

شهید صدرزاده عاشقانه به سوریه می‌رفت و هیچ کسی و هیچ چیزی نمی‌توانست مانع رفتنش شود. حتی وقتی که از وی می‌پرسند: شما خانم و فرزندانت را می‌گذاری و به سوریه می‌روی! سخت نیست؟ شهید صدرزاده پاسخ می‌دهد: همسرم و بچه‌ام و همه هفت جد و آبائم، فدای یک کاشی حرم بی‌بی زینب (س).

حال و هوای شهید صدرزاده بعد از مجروحیت

یکی از فیلم‌های ماندگار از شهید صدرزاده مربوط به ۷ ماه قبل از شهادت اوست. او حدود ۳۱ فروردین ۹۴ در منطقه قصرالحیر سوریه زخمی شده بود. شهید «محمدجعفر حسینی» معروف به ابوزینب آقامصطفی را بعد از مجروحیت بر بالین گرفته و می‌گفت: «سیدابراهیم یک وقت نروی و ما را تنها بگذاری!»

شهید صدرزاده بعد از این مجروحیت گاهی سرش را بلند می‌کرد و به جای اصابت گلوله نگاهی می‌کرد و می‌گفت: «الحمدلله، خدا روشکر، هر چی دادیم برای خدا کمه».

هفت ماه از جریان مجروحیتش می‌گذرد و بالاخره لحظه‌ای که مصطفی آرزویش را می‌کشید، فرا می‌رسد. لحظه‌ای که بتواند جانش را برای معبودش فدا کند. او روز تاسوعا و در جریان مبارزه با تروریست‌های تکفیری در حومه حلب بر اثر اصابت یک گلوله مجروح می‌شود و با توجه به اینکه گلوله به سینه وی اصابت کرده بود، دقایقی بعد به شهادت می‌رسد.

درباره شهید

شهید مدافع حرم «مصطفی صدرزاده» ۱۹ شهریور سال ۶۵ در شهرستان شوشتر استان خوزستان به دنیا آمد. در ۱۱ سالگی به همراه خانواده به استان مازندران و پس از دو سال به شهرستان شهریار استان تهران نقل مکان و در آنجا ساکن شدند. وی سال ۸۷ وارد حوزه شد و حدود ۴ سال درحوزه علمیه امام جعفرصادق (ع) تهران و سپس رشته ادیان و عرفان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز تحصیل کرد. مصطفی از سال ۹۲ راهی سوریه شد و سرانجام اول آبان سال ۹۴ مصادف با روز تاسوعا، در جریان عملیات محرم به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضوان شهریار به خاک سپرده شد.

منبع : فارس

برچسب ها: مدافع حرم ، شهید
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۳:۲۱ ۲۲ مرداد ۱۴۰۲
روحش شاد و قرین رحمت الهی
ناشناس
۱۰:۲۴ ۲۲ مرداد ۱۴۰۲
خوش به سعادتش ، روحش شاد
ناشناس
۰۹:۴۵ ۲۲ مرداد ۱۴۰۲
ان شاءالله که با شهدای کربلا محشور بشن و ماروهم شفاعت کنن
خدا جونم التماست میکنم شهادت در راه خودت رو روزیم کن
حمید
۰۰:۳۹ ۲۲ مرداد ۱۴۰۲
خوشا به حالت .
محبوبه
۲۳:۴۴ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲
روح پاک شهید عزیز با اباعبدالله محشور شود
جهت شادی روح شهدا صلوات
ناشناس
۲۳:۴۴ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲
چقدر داستان این شهید بزرگوار جانگداز است خداوند متعال ایشان را با شهدای کربلا محشور کرده و ما را قدر شناس این عزیزان نماید ان شالله الرحمن.
ناشناس
۲۳:۳۷ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲
خدا رحمتش کنه
ناشناس
۲۳:۱۸ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲
سلام خدا بر شهدا )
خوشا بسعاوتش شهادت سعادت میخواد
ناشناس
۲۲:۵۳ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲
سلام خدا بر شهیدان، سلام خدا بر آن بصیرت، ایمان و یقین . که عاقبت آنها را از گردنه های هلاکت بار دنیا عبور داد و سرانجام سربلند و سرافراز در پیشگاه با عظمت الهی حاضر شدند.خوش به سعادتشان.و خدا به ما و عاقبت ما رحم کند.الهی آمین.