هادی شبانی از جمله جداشدگان و نجات یافتگان از سازمان مجاهدین خلق (منافقین) است. او با اشاره به شیوه برگزاری آیینهای ماه محرم در این فرقه تروریستی روایت میکند: آن اوایل ماه محرم که فرا میرسید، در تشکیلات فرقه رجوی ابتدا به نهضت امام حسین و دلایل استقامت ایشان در مقابل ظلم یزید پرداخته میشد. روز عاشورا نیز با چند سخنرانی پیرامون آن روز و یا پخش فیلمهایی از سخنرانی سرکرده فرقه به موضوع خاتمه میدادند.
وی ادامه داد: در مورد سینه زنی و اجرای مراسم این چنینی هم گفته میشد که این کارها مربوط به اسلام ارتجاعی است و ما آن را قبول نداریم و باید مردم را آگاه کرد. با این اندیشه رجوی سالها اعضای خود را سرکار گذاشت. تا اینکه سال ۷۳ از رجوی دستور رسید که باید برای مراسم ماه محرم سینه زنی و علم کشی راه انداخت و تحلیلش این بود وقتی حکومت وقت از احساسات مردم استفاده میکند چرا ما این کار را نکنیم. چون مردم به این شیوه برای عزاداری عادت کردهاند پس ما هم باید با مردم همراه باشیم و بعدا با آگاهی دادن، فکر و اندیشهشان را عوض کنیم و از همان سال بطور ثابت هر ساله برای مراسم محرم دستههای بیمحتوا راه اندازی میشد.
بیشتربخوانید
شبانی خاطرنشان کرد: خود نفرات هم راضی به این کار نبودند و میگفتند که این چه داستانی است که سازمان شروع کرده است، اما دستور از بالا رسیده بود و باید مانند بوقلمون رنگشان را عوض میکردند، چون رجوی به این شیوه زندگی کردن عادت داشت. طی مدتی که در مناسبات سازمان بودم چیزی که توجهام را جلب میکرد این بود که شعارهایشان جنبه انتقامگیری از حکومت و مردم ایران داشت و جنبههای عاشورایی دیده نمیشد و بیشتر سعی میشد روحیه افراد را در زمینه خشونت بالا ببرند.
این عضو جدا شده از سازمان مجاهدین خلق با اشاره به اینکه این رنگ عوض کردن رجویها در همه زمینهها وجود داشت، یادآور شد: از پناه بردن و همدستی با دشمن ملت ایران آن هم در زمان جنگ تا کمک برای جاسوسی و ترور دانشمندان هستهای تا انجام عملیاتهای تروریستی که با مسیر امام حسین در تضاد است و به خاک و خون کشاندن مردم بیگناه و مزدوری برای دشمنان قسم خورده ملت ایران همه و همه در کارنامه ننگین فرقه آن چنان میدرخشد که به هیچ عنوان نمیتوانند مدعی آزادی و آزادی خواهی باشند. فرقهای که هر روز خودش را به رنگی در میآورد چگونه میتواند مدعی شعار امام حسین برای آزادی باشد.
وی در بخش دیگر سخنانش به راه و رسم مریم رجوی اشاره کرد و گفت: مریم به رسم همیشگی از راه و رسم امام حسین حرف میزد، اما در واقع او اعتقادی به حرفی که میزند ندارد. او دم از عاشورا میزند در حالی که به دستور رجوی افراد زیادی را کشتند یا حتی در مناسبات خودشان افراد را شکنجه میکنند. آتش زدن اتوبوس مردم عادی که زنده زنده در آتش سوختند و گِرا دادن به دشمن برای موشک زدن به مردم یا کشتن سربازان ایرانی که برای دفاع از کشور خود به جبهه رفته بودند، همه در تضاد با راه و رسم عاشورایی است. آیا امام حسین این گونه عمل میکرد؟
شبانی تأکید کرد: آیا امام حسین با معاویه سر سازش داشت که این گونه شما سر در آخور غرب جنایتکار و اسرائیل غاصب دارید و به آن افتخار میکنید؟ بالا بردن پرچم سرخ از جانب شما به منزله هواداری از امام حسین نیست بلکه به منزله فریبکاری و حقه بازی است که شما در فرقه رجوی بنیان نهادید. راه و رسم عاشورا گونه شما را در مقاطع مختلف در مناسبات شاهد بودیم! هر زمان شرایط خطرناک میشد شما جنایتکاران راه فرار در پیش گرفتید و بعد طلبکار نیروهایتان شدید. آری این است راه عاشورایی شما! این راه در نهایت به نابودی شما منجر خواهد شد و برای ما که سالها در مناسبات تان حضور داشتیم مفهوم عاشورا و راه امام حسین روشن شده است و دانستیم ادعایی که شما از اسلام دارید از اسلام داعشی هم خطرناکتر است.
منبع: ایسنا
مرگ بر آنها باد
خودم حدود سال ۸۰ یا ۸۲ از رادیو منافقین که آن روزها راحت پخش می شد و در ایران دریافت می شد شنیدم که مسعود رجوی سوره توحید قرآن را تفسیر می کرد، آن روزها آدم سیاسی نبودم و معنی کارش را نمی فهمیدم ولی یادم هست از نظر دینی و قرآنی حرف هایش بسیار پیش ما افتاده و سطحی بود طوری که نمی شد به آن گفت تفسیر، مثل کار فالگیرها......