تیم جنایی بلافاصله بالای سر جسد که به سردخانه منتقل شده بوده رفته و تحقیقات برای روشن شدن راز ماجرا آغاز شد. در بررسیهای به عمل آمده مشخص شد دو هفته قبل این مرد با دهیار روستای سنگان درگیری خونینی داشته که در آن نزاع از ناحیه گردن مورد اصابت ضربه چاقو قرار گرفته و به بیمارستان منتقل شده بود.
در حالی که کادر درمان تلاش خود را برای مداوای این فرد انجام دادند، اما او بعد از ۲ هفته دست و پنجه نرم کردن با مرگ سرانجام جانش را از دست داد.
بدین ترتیب رسیدگی به این پرونده در دستور کار بازپرس جنایی قرار گرفت تا راز ماجرا روشن شود.
درگیری به خاطر یک الاغ
تحقیقات از شاهدان ماجرا آغاز شد و یکی از آنها که در صحنه جنایت حضور داشت در شرح ماجرا گفت: «روز حادثه من به همراه دهیار روستا و چند نفر از اهالی روستای سنگان که در اطراف کن واقع شده است؛ در حال گپ زدن در قسمت کوهستانی روستا بودیم. هوا بارانی و جاده لغزنده بود. قرار بود راهداری برای رسیدگی به وضعیت جاده به روستا بیاید که دیدیم مردی به نام امید که از اعضای شورای روستای همجوار بود، همراه یک الاغ و ۲ گوسفند از مسیر یک روستای دیگر به سمت روستای ما آمد. دهیار میگفت باید این احشام را از اینجا ببری و او اعتنا نمیکرد. به خاطر همین با هم درگیری لفظی پیدا کردند و امید با چوبدستی به دهیار ضربهای زد که او خشمگین شد. بعد دهیار سمت ماشین خود رفت و یک چاقو بیرون آورد و با آن ضربهای به گردن امید زد.»
با اطلاعات به دست آمده از شاهدان ماجرا و دیگر ادله موجود در پرونده دهیار روستای سنگان به اتهام قتل تحت تعقیب قرار گرفت و سرانجام در منزل یکی از بستگان خود شناسایی و دستگیر شد.
اعتراف به قتل
متهم بعد از مواجهه با قاضی جنایی به قتل اعتراف کرد و گفت: «مهندس عمران هستم و همیشه سرم در کار و درس خودم بوده است. مدتی قبل پیشنهاد شد که دهیار روستای سنگان شوم و با توجه به عدم سوء پیشینه بخشداری حکم دهیاری من را داد. وقتی کارم را شروع کردم امید که با من نسبت فامیلی داشت میخواست به من باج بدهد تا ساخت و ساز غیرمجاز خود را ادامه دهد. اما فکرش را هم نمیکرد که من جلوی او را بگیرم و مانع ادامه فعالیتهای غیرمجازش شوم. برای همین از من کینه به دل گرفت.»
متهم در ادامه در مورد روز حادثه گفت: «آن روز وقتی امید را دیدم بین ما درگیری رخ داد، اما من میدانستم که علت اصلی این جر و بحث همان کینهای است که امید از من به دل گرفته بود. وقتی جر و بحث بالا گرفت او من را بشدت کتک زد. فرزند من در خودرو بود و از دیدن این صحنه خیلی ترسیده بود. برای همین من خیلی خشمگین شدم. به حدی عصبانی بودم که از ماشینم چاقویی بیرون آورده و با آن به امید ضربه زدم، اما من قصد کشتن او را نداشتم و الان بشدت پشیمانم. از روز درگیری تا به حال به حدی عذاب وجدان دارم که یک شب خواب راحت نداشتهام. من نمیخواستم فرار کنم فقط به خانه یکی از بستگان خود در شهرهای اطراف رفتم تا حال امید بهتر شده و رضایت او را جلب کنم.»
متهم در مورد علت همراه داشتن چاقو گفت: «ما همیشه در روستا گوسفند قربانی میکردیم برای همین چاقو همراهم بود.»
بنا بر این گزارش بازپرس محمدمهدی براعه بعد از بررسی اوراق پرونده و اخذ آخرین دفاع از متهم او را گناهکار تشخیص داده و با صدور قرار جلب دادرسی برای دهیاری اتهام مباشرت در قتل عمدی صادر کرد.
به این ترتیب متهم بزودی با صدور کیفرخواست برای دفاع از عنوان اتهامی پای میز محاکمه خواهد رفت.
منبع: ایران
معلوم شد که دهیار تازه به کار دهیار مشغول شده و ادعای کاذب پیدا کرد و میخواست به دیگرون و آقای امید که سوار خر و با دوگوسفند بفهموند که اینجا دیگه جای گوسفند داری و فلان نیست بعد درگیر شدن...
همینکه میگه نخواشتم بکشم طرف رو خیلی رو اعصاب آدم هست..
آخه مردکه اگ نمیخواستی بکشی و قصدت کشتن نبود چرا بجای چاقو. دست به چوب و یا زنجیر نمیشدی؟؟
خوب معلومه فرار کردی وگرنه باید در جا خودت معرفی میکردی
کی مقامات اموزش و پرورش مون از خواب بیدار میشن
اینکه همش تو مدارس آیه و حدیث و پندهای سعدی و... بخوانیم ک عدم کنترل خشم خطرناکه پند آموز و جنبه آموزشی نداره
باید مهارت زندگی و شغلی و غیره ب فرزندان ایرانی بصورت عملی آموزش داده بشه
سازمانها متولی تربیتی و قضایی هم وجود داشته ک در صورت تکرار اذیت های از طرف شهروندانی بتوان شکایت کرد
ما سه سال هس از طرف سر وصدای مزاحم فوتبال بازی نوجوان همسایه اسایش نداشتیم هیچ اداره و سازمانی هم شکایت ما رو قبول نمیکرد والدین نوجوان هم . حالا والدینش یک دوچرخه خریدن مشغوله
واقعا خیلی عذاب هس