سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

باشگاه خبرنگاران جوان گزارش می دهد؛

امام موسی کاظم (ع)، باب الحوائج که بخشندگی اش بی حساب است

روز بیستم ذی الحجه سال ۱۲۸ هجری قمری، روستای ابواء میان مکه و مدینه شاهد ولادت نوزادی از تبار خاتم الانبیاء بود.

ابوبصـیر از روز ولادت هفتمین امام شیعیان می‌گوید: در آن سالی که حضـرت موسـی بن جعفر علیه السـلام متولد شد من با امام صادق (ع) همسـفر بودم همین که به محل ابواء رسیدیم حضـرت صادق (ع) برای ما صبحانه طلب کرد.

در هنگام خوردن غذا پیکی از جـانب حمیـده خاتون همسـر آن حضـرت آمـد که حمیـده می‌گویـد: اثر وضع حمل در من ظاهر شـده است و فرموده بودین که همین که آثـار حمل پیـدا شـد شـما را خبرکنم.

امام (ع) درحالی که بسـیار شاد و خوشـحال بود از جا برخاست و متوجه خیمه زنـان شـد و بعـد از انـدک زمانی برگشت درحالی که شـکفته و خنـدان بود به سوی یاران آمد.

عرض کردم خـدا همیشه شـما را خندان و دلت را شادان بدارد حال حمیده خاتون چگونه است؟

فرمودند: خداوند تبارک و تعالی پسری به من عنایت فرموده که بهترین خلق خداست.

 
کودکی عالم، از تبار نور

امام موسی بن جعفر (ع) کم کم دوران کودکی را پشت سـر می‌گذراند، و در دامن اسلام تربیت می‌یـافت. امام صادق (ع) با مهر و محبت خود، به تغذیه‌  او می‌پرداختند و از پرتو روح بزرگ خود بر او می‌تاباندند و او را با راه و روش‌های والا آشنا می‌ساختند و به رفتاری روشنی بخش رهنمون می‌کردند، به حدی که آن بزرگوار در آغاز عمرش، تمام عناصـر تربیت اسلامی را فراگرفت و به درجه‌ای ازکمال و تهـذیب اخلاقی در همان کودکی رسـید که هیـچ انسانی به آن نرسیده بود.

حجت الاسلام عزیزی کارشناس مذهبی می‌گوید: دوران کودکی امام هفتم (ع) با تربیت صحیح امام صادق (ع) پدر بزرگوار امام هفتم (ع) در دوران کودکی فرزند خویش ایشان را به گونه‌ای در معرض تربیت صحیح اسلامی قرار دادند تا این بزرگوار در کنار گذران دوران کودکی خود، تمام زمینه‌های تربیت صحیح را یاد بگیرند.

او می‌گوید: مهر و محبتی که امام صادق (ع) بر فرزند گرامی شان عرضه می‌داشتند مقدم و متفاوت از دیگر فرزندانشان بود که همین خاص بودن ابراز محبت، مسلمانان را نیز متوجه موقعیت به خصوص امام کاظم (ع) کرده بود و آن‌ها نیز با توجه و احترام خاصی با ایشان برخورد می‌کردند.

حجت الاسلام عزیزی می‌گوید: شـیعه معتقـد است که مقام امامت مانند مقـام نبوت بـه دور از تظـاهر به محبت است و تحت تـأثیر عاطفه‌  محبت قرار نمی‌گیرد، مگر اینکه فضـیلت و ایمان اسـتوار، آن را تأییـد کنـد. در پرتو این بینش بود که امام صادق (ع) محبت بیش از حـد و علاقه قلبی خویش را نسـبت به فرزندش اظهار می‌داشتند، زیرا  آن بزرگوار، او را آیینه‌  تمام نمایی از همه‌ی ویژگی‌ها وشخصـیت خود می‌دیدند و او را پس از خود، امام و رهبر امت می‌دانستند.

 

 



این کارشناس مذهبی می‌گوید: امام موسی (ع) در همان کودکی با سخنان گهربار خویش هم بـاعث شـگفتی پـدر بزرگوارشان می‌شدند و هم مورد تحسین دانشمندان و عالمان مختلف قرار می‌گرفتند.

او می‌گوید: امام کاظم (ع) دانشمند‌ترین و با فضیلت‌ترین مرد عصر خویش بود. امام صادق (ع) در باره  دانش آن حضرت چنین می‌فرمایند: «فرزندم موسی به حدی آمادگی علمی دارد که اگر تمام محتویات قرآن، را از او پرسش نمایی با دانش و علم کافی که دارد، به تو پاسخ قانع کننده‌ای می‌دهد او کانون فهم، معرفت و اندیشه است.»

حجت الاسلام عزیزی می‌گوید: امام (ع) در دوران نوجوانی و قبل از آغاز امامت نیز با بحث‌های علمی فراوان با افراد اهل فن، توانست جایگاه علمی خود را بیش از پیش تثبیت کند.

یکی از گفتگو‌های شگفتی که مورخان و تاریخ نویسان از کودکی عالمانه امام موسی کاظم (ع) نوشته اند، مناظره ایشان با ابوحنیفه است، که این مناظره باعث جلب توجه مردم و دانشنمدان به توانایی‌های علمی امام هفتم شیعیان آن هم در سال‌های اول زندگی شان شد.

 



گفتگوی امام کاظم با ابوحنیفه به شرح زیر است:

ابوحنیفه سفری به مدینه می‌کند، تا با امام صادق (ع) بحث و گفتگو کند. در بیرون منزل منتظر اجازه ورود می‌نشیند که پسر بچه‌ای پنج ساله بیرون می‌آید و از او می‌پرسد: که یک شخص غریب کجا می‌تواند قضای حاجت کند؟ آن کودک: در جواب، تمام جا‌هایی که قضا‌های حاجت در آن جا مکروه و حرام و … را بیان می‌کند. از او می‌پرسد: اسمت چیست؟

می‌گوید: موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن ابی طالب صلوات الله علیهم

از او می‌پرسد: معصیت مربوط به کیست؟ از جانب خداوند یا بنده؟

در پاسخ گفت: «از سه حالت بیرون نیست: یا از خداست، که از او نیست؛ زیرا سزا نیست پروردگار بنده را به آنچه نکرده عذاب کند، و یا از خدا و بنده با هم است، و همچنین هم نیست؛ زیرا برای شریک نیرومند، سزاوار نیست که شریک ناتوان را ستم کند و یا از خود بنده است، که از اوست؛ پس اگر خدا بگذرد، از کرم اوست و اگر کیفر دهد، به‌خاطر گنه و جرم بنده است.» ابوحنیفه گوید: امام صادق ـ علیه‌السلام  را ملاقات نکرده و برگشتم و بدانچه شنیدم بی‌نیاز شدم.



این کارشناس مذهبی می‌گوید: امـام موسـی (ع) به تمام علوم نقلی و عقلی آن زمان دانا بود، علم آن بزرگوار همانند علم انبیاء و اوصـیاء الهی الهامی از طرف خدا بود.

او می‌گوید: متکلمان و عالمان شیعه برای اثبات علم لدنی امام (ع)، با دلیل و برهان شک و تردیدی را که از سوی مردم و درباریان می‌آمد را  رد و برطرف می‌کردند.

همینقـدر در گسـتردگی علـوم آن بزرگوار بس، که دانشمندان تمـام فنون از علوم دینی و غیر دینی به قـدری نقـل کرده انـد که کتابهـا پر است و تألیفات فراوانی فراهم کرده انـد، تا آنجاکه میان راویان، آن بزرگوار معروف به عالم است.

شیخ مفید می‌گوید: مردم از ابوالحسن موسی (ع) احادیث فراوانی نقل کرده اند و او فقیه‌ترین مردم زمانش بود.

امـا آثـار فکری امـام (ع) که اصـحاب و دانشجویان مـدرسه اش را بهره‌مند ساخت، از والاترین آثار فکری است که رهبران اسـلامی از خود به یادگار گذاشـته اندو از جمله گرانبهاترین میراث‌های علمی است که از دانشمندان اسلامی بجا مانده است.



آثار آن بزرگوار مشـتمل بر بسیاری از علوم، همچون حکمت، کلام، فقه، تفسـیر، حـدیث، و دیگر علوم است. علاـوه بر اینها، سـخنان گوهربـار و نظرات گرانقـدرش، که شامـل  آداب زنـدگی، اخلاقو قوانین اجتماعی می‌باشـدو تمـام این‌ها به برجسته‌ترین شـکل فصاحت و بلاغت اداشده که درحد اعجاز می‌باشند.

امام موسی کاظم (ع) برنامه علمی پدر را دنبال کردند و حوزه وسیعی را تشکیل دادند و شاگردان بزرگی تربیت کردند، به همین جهت می‌توان گفت که شاگردان ایشان در مسیر مکتب دانش جعفری رشد پیدا کردند.

دانش امام کاظم (ع) در میان مردم زبانزد بود و دانشمندان زیادی از مکتب علمی ایشان به جامعه علمی آن زمان معرفی شده اند، علم و دانش بی نظیر امام موسی کاظم (ع) باعث شد تا حتی عالمان اهل سنت هم به این علم لدنی امام اعتراف کنند و این اعتراف‌ها با عبارت‌های گوناگونی بیان شده است که برای نمونه، چند مورد را می‌آوریم.

ابن حجر در الصواعق نوشته است امام موسی کاظم (ع) داناترین مردم زمان خویش بود.» معنای این سخن آن است که همگان به دانش او نیازمند بودند و او به کسی نیاز نداشت. ازاین رو، هیچ پرسش و شبهه‌ای را بی پاسخ نمی‌گذاشت.

محیی الدین ابن عربی در صلوات نامه اش به نام المناقب، در معرفی امام کاظم (ع، واژگانی را به کار برده است که گویای مقام علمی امام از دیدگاه آن عارف سترگ است: درود خدا و فرشتگان و بندگان شایسته بر درخت طور، بر کتاب نگاشته شده، بر خانه آباد، بر سقف برافراشته، بر راز نهان، بر برگ‌های منتشر شده، بر دریای خروشان، بر آیه نور، بر موسای کلیم در وادی ایمن امامت، بر سرچشمه بزرگواری، ... بر مرکز (و حلقه وسط) امامان (دوازده گانه) علوی، بر محور سپهر شریعت مصطفوی، کسی که فلک شریعت حضرت پیامبر خاتم بر گرد او می‌چرخد و حلقه میانی امامان دوازده گانه است، بی تردید، سرچشمه دانش است. او ادامه دهنده راه پیامبر و امامان پیش است. پس آنچه آنان دارند از جمله دانش گسترده، در امام هفتم نیز هست.

 



باب الحوائج، سخاوتمند

باب الحوائج لقب امـام هفتم (ع) بیش از هر لقبی به این لقب یـاد میشود و از همه‌ی القـاب آن بزرگوار مشـهورتر و معروفتر است.

در میان عـام و خاص مشـهور است که هیـچ گرفتار و یا انـدوه رسـیده‌ای رو به آن حضـرت نیاورد، مگر اینکه خداوند گرفتاری‌ها و غم‌های او را برطرف ساخت، هیـچکسـی به ضـریح مقـدس او پناهنـده نشـد جز اینکه حاجاتش برآورده شـده و با دلی شاد و فکری آسوده از رنج‌ها و بلایـای روزگـار و حوادث دوران به میان خانوادهاش بازگشـته است و همه‌  شیعیان آن حضـرت بلکه توده‌ای از مسـلمان با اختلاف طبقـات و درجاتی که دارنـد به این مطلب معتقدنـد.

این ابوعلی خلال دانشـمند بزرگ و رهبر فکری حنبلی‌ها است که می‌گویـد: «هیـچ گرفتاری برای من پیش نیامـد که من به قبر موسـی بن جعفر (ع) متوسل شـدم، مگر اینکه آنچه میخواستم خداوند برایم فراهم ساخت.»

امام شافعی می‌گوید: قبر موسی کاظم (ع) پادزهر است که مورد آزمایش قرار گرفته است.»

گرفتاری ها‌ی روزگار و مصائب دوران برشانه‌  گروهی از شـعرا و ادبا سنگینی کرده و متوسل به آن بزرگوار و پناهنده‌  ضـریح مقدس اوشده اندو او را در رفع اندوه و برطرف ساختن رنج گرفتاری و بلای خویش، به پیشگاه خدا وسـیله قرار داده اندوخداوندگرفتاری آن‌ها را برطرف ساخته است.

گزارشی از فاطمه بک زاده

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۱:۳۶ ۱۸ تير ۱۴۰۲
تحمل معصومین هم جزو جهادهای اکبر محسوب میشه چون کاراشون اصلا با عقل ناقص ما جور در نمیاد