رضا راد که در نمایش موزیکال «هفت خان اسفندیار» نقش شخصیت شیرشکار را بازی میکند، از چگونگی شکل گیری آن گفت. او که به عنوان دستیار گروه حرکت، علی براتی را همراهی میکند، همچنین توضیحاتی درباره وضعیت حرکت در تئاتر ایران بیان کرد.
«هفتخان اسفندیار» یکی از داستانهای مشهور شاهنامه اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی است که حکایت سفر پرماجرای اسفندیار رویینتن به قصد رهاندن خواهرانش همای و بهآفرید از چنگ تورانیان را روایت میکند. این نمایش به کارگردانی حسین پارسایی محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که با همکاری بنیاد فرهنگی هنری رودکی در تالار وحدت روی صحنه میرود.
حرفه اصلی شما در تئاتر، بیشتر در زمینه حرکت است، اما میبینیم که در برخی از نمایشها علاوه بر حضور در بخش حرکت، اجرای نقشی را نیز عهدهدار میشوید. این بار نیز در «هفت خان اسفندیار» شما در نقش رییس قبیله شیرشکار ظاهر شدید. درباره این تجربه توضیح دهید.
به دلیل سابقهای که با حسین پارسایی و علی براتی در کارهای قبل داشتم نقش رییس قبیله شیرشکار به من پیشنهاد شد. نقش کوتاهی بود؛ اما آن را دوست داشتم. چون جای کار زیادی داشت. برای آنکه بتوانم این نقش را به خوبی اجرا کنم تحقیقاتی را انجام دادم تا به یک کاراکتر خاص برسم و کاری کنم در ذهنها بماند. بخشی از تحقیقاتم به این صورت بود که بازی شیرها را نگاه میکردم. صداها و اصواتی که شیرها دارند را میشنیدم و تمرین میکردم تا بتوانم صدایم را به آن صداها نزدیک کنم و در نهایت به رییس قبیله شیرشکاری رسیدم که آن را بر روی صحنه تالار وحدت میبینید.
یعنی ایده اجرابی نقش شیرشکار برعهده خودتان بوده است؟
اصوات و حرکاتی که در شیرشکار میبینید طی تحقیقاتی است که انجام داده بودم و آنها را با حسین پارسایی و علی براتی مطرح کردم و بعد از مشورتهایی که صورت گرفت، به یک تصمیم جمعی و نهایی رسیدیم. هر دو عزیز بسیار ریزبین هستند؛ لذا به هر نکتهای در تحقیقاتم میرسیدم با آنها مشورت میکردم تا به نتیجه درست برسیم. چون تلاش بر این بود تا نشانههایی از شیر در این آدم باشد و با تحقیق و مشورت به شخصیت رییس شیرشکار رسیدیم. این تمرینها بیش از ۶ ماه طول کشید که همین موضوع به پختهتر شدن نقش کمک کرد. چون در همین مدت زمان طولانی تمرینهای شخصی هم داشتم تا به درستی با نقش ارتباط برقرار کنم. برای خودم چالش خوبی بود تا بتوانم به نقش شیر نزدیک شوم. اصواتی که از گلویم خارج میکردم و تغییر صدایی که در اجرا دارم نتیجه همان چالشهاست که امیدوارم مورد پسند تماشاگران قرار گرفته باشد.
همکاری شما با حسین پارسایی به سالهای قبل برمیگردد. تصمیمی که آقای پارسایی برای ورود به ادبیات کلاسیک ایرانی بعد از «بینوایان» و «اولیورتویست» داشته، موفقیت آمیز بوده است. نظر شما به عنوان فعال این حوزه در زمینه ورود به ادبیات کهن ایرانی چیست؟
قاعدتا این اتفاق بسیار مهم است. چون ظرفیت داستانهای ایرانی برای آنکه تبدیل به موزیکال شود بسیار بالاست. میتوان از طریق موسیقی و حرکت به ادبیات کلاسیک ایرانی پرداخت همانطور که در «هفت خان اسفندیار» این موضوع ثابت شد. اما تنها داشتن محتوای غنی، کفایت نمیکند و باید برای پیادهسازی درست چنین محتوای گرانقدری امکانات درست درنظر گرفت. البته در این میان تجربه نیز بسیار مهم است. چون ممکن است خیلیها سراغ کار موزیکال آمده باشند؛ اما عدم تجربه باعث شد تا کار فاخر و ماندگاری ساخته نشود.
در آثار موزیکال یکی از ستونهای اصلی در کنار موسیقی، طراحی حرکت است و علی براتی به عنوان طراح حرکت نشان داد که ظرفیت حرکت در نمایش تا چه میزان بالاست و باید از این پتانسیل نهایت بهره را برد. شما نیز در کنار اجرای نقش بر روی صحنه، تجربه زیادی در زمینه حرکت و حرکت موزون دارید. حرکت چقدر در ارتباط با مخاطب حائز اهمیت است؟
حرکت از تمام وجود انسان ساطع میشود و تنها زبان نیست. اگر قرار باشد نکته و موضوعی به تماشاچی القا شود با حرکت میتوان از تک تک نقاط بدن بهره گرفت تا معنا و مفهوم آن کلمه و جمله را به مخاطب منتقل کرد. یکی از بزرگترین معضلات ما این است که خیلی دیر به این نتیجه میرسیم که حرکت مقوله مهمی حتی برای بازیگر است. به این باور سالهای بسیار است که کشورهای پیشرفته و پیشتاز در عرصه تئاتر و نمایش رسیدهاند. آنها به این نکته رسیدهاند که بازیگر تنها از طریق کلام لازم نیست بازی کند؛ بلکه با بدن هم میتوان صحبت کرد. بازیگران بزرگ این موضوع را در بازیهای خود اثبات کردهاند. برای همین مهم نیست آن تماشاچی متعلق به چه کشوریست و به چه زبانی صحبت میکند. بازیگر با زبان بدن توانسته با مخاطب در هر نقطهای از جهان ارتباط بگیرد. در نتیجه طراحی حرکت اگر در راستای داستان صورت گیرد مثل همان کاری که علی براتی طی سالها تجربهاش به آن رسیده است، میتواند موفق باشد. چون مخاطب عام نیز به خوبی میتواند با آن ارتباط برقرار کند.
در حال حاضر جایگاه طراحی حرکت در تئاتر ایران را چطور ارزیابی میکنید. آیا در مسیر پیشرفت است یا دارد درجا میزند؟
برای من جای خرسندی دارد که بیش از ۲۲ سال است با علی براتی آشنا هستم و باهم کار کردهایم و بیش از ۱۸ سال میشود که به عنوان دستیار در کنار ایشان بوده ام. به نظر من علی براتی یکی از معدود هنرمندانی است که حرکت را به معنای واقعی درک کرده و به نمایش درآورده است. اما جای تاسف دارد که هنوز آموزش حرکت به صورت آکادمیک نیست و شرایط یادگیری در ایران به صورت تجربی رخ میدهد و رشته دانشگاهی ندارد. در صورتی که آموزش حرکت فقط برای کسانی که حرکت کار میکنند نیست بلکه هر بازیگری باید بلد باشد چگونه از حرکت در بازیاش بهره ببرد. این معضلی است که سالهاست با آن درگیر هستیم و چند سالی میشود که کارگردانها پذیرفتهاند حرکت نیز مانند نور، صحنه، موسیقی و… بخش جداییناپذیر و اصلی اجراست. حرکت، موسیقی و بازی سه رکن اساسی بازیگریست. کشورهای موفق در عرصه هنر نمایش به این نتیجه رسیدهاند ما هم باید به آن برسیم تا بتوانیم موفق باشیم.
شما همیشه در صحبتهای خود به این نکته اشاره دارید که فعالان حوزه حرکت غریب هستند و معمولا مظلوم واقع میشوند.
دقیقا همینطور است. شما همین نمایش «هفت خان اسفندیار» را به تماشا بنشینید از ۲ ساعت زمان تئاتر یک ساعت و ۵۰ دقیقهاش بچههای حرکت در حال فعالیت هستند. تمام تلاششان بر این است در تمام لحظاتی که بر روی صحنه هستند معنای هفت خان را به نمایش درآورند. اما چقدر دربارهشان صحبت میشود؟ خیلیها اصلا نمیدانند و نمیشناسند و همین نکته غریب بودن این بچهها را نشان میدهد. جوانان با انگیزهای که وارد این حوزه میشوند و دوست دارند زحمتی که میکشند دیده شود و دربارهاش صحبت شود. چون انتظار دارند بعد از این همه سختی و تلاش دیده شوند. امیدوارم بالاخره مخاطب عام حرکت در تئاتر را بشناسد. این شناخت انگیزهای میشود تا افراد بیشتری وارد ژانر حرکت شوند.