سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

کیف مرموز

زن ۵۰ ساله ای که مدعی بود همسرش بعد از مهاجرت او و فرزندش را رها کرده است،درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت.

در حالی که کمتر از ۲ سال به بازنشستگی همسرم باقی مانده بود به بهانه ماموریت، من و فرزندم را به یکی از کشور‌های آسیایی برد، اما مدتی بعد لوازم شخصی اش را برداشت و در حالی به مکان نامعلومی رفت که ...

زن ۵۰ ساله که مدعی بود همسرش در یکی از ادارات دولتی اشتغال داشت، اما بعد از مهاجرت به خارج از کشور او و فرزندش را رها کرده است درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: حدود یک سال قبل همسرم به بهانه ماموریت خارج از کشور، همه ملک و املاک و حتی منزل مسکونی مان را به رهن واگذار کرد و به همراه تعداد زیادی سکه و طلا آن‌ها را درون کیف شخصی گذاشت و تحویل خواهرش داد تا در غیاب ما اقساط وام و تسهیلات بانکی را بپردازد و همچنین برای آن که سرمایه ما از بین نرود در صورت امکان برایمان سکه و طلا بخرد! خلاصه شوهرم حتی همه لوازم زندگی را فروخت و بدین ترتیب راهی خارج از کشور شدیم. آن جا دخترم را در مدرسه ایرانی‌ها ثبت نام کردم و زندگی خوبی داشتیم این درحالی بود که پسرم در ایران ازدواج کرده بود و ما فقط به صورت تلفنی با یکدیگر در ارتباط بودیم، اما بعد از مدت کوتاهی تازه فهمیدم همسرم پس از مشاجره با مدیر آن اداره، از شغل خود استعفا کرده و ما را به بهانه ماموریت به خارج از کشور آورده است. این موضوع به شدت تعجب مرا برانگیخت چرا که کمتر از ۲ سال به بازنشستگی او باقی مانده بود و همسرم می‌توانست بعد از بازنشستگی به خارج از کشور برود البته من هم برای زندگی در خارج از کشور رضایت داشتم، اما فکر نمی‌کردم این گونه مهاجرت کنیم.

هنوز ۶ ماه از زندگی مشترک ما در خارج از کشور نمی‌گذشت که روزی همسرم به من گفت: شما قصد ندارید به ایران بازگردید؟ به او گفتم نه! چون دخترم در حال تحصیل است! ولی او یک روز از منزل خارج شد و بدون آن که چیزی به من بگوید ما را ترک کرد. وقتی با گوشی تلفن همراهش تماس گرفتم گوشی را هم خاموش کرده بود.

در این شرایط به سفارت ایران رفتم و ماجرا را برای آن‌ها بازگو کردم. بعد هم با کمک کارکنان سفارت به همراه دخترم به ایران بازگشتم و به منزل پدرم رفتم چرا که شوهرم قبل از رفتن به خارج از کشور، همه لوازم زندگی را فروخته و خانه را هم به رهن داده بود. چاره‌ای نداشتم جز آن که به سراغ خواهر شوهرم بروم و از او بخواهم مقداری از طلا و پول‌های امانتی را به من بدهد، اما تازه فهمیدم که خواهرشوهرم اقساط بانک را نپرداخته است و خانه را هم به مزایده گذاشته اند. در همین حال خواهرشوهرم کیف پول را انکار کرد و گفت: من کیفی از شوهر شما تحویل نگرفتم! او را پیدا کنید و خودتان درباره آن کیف سوال کنید...

با آن که یقین دارم همسرم کیف پول و طلا‌ها را به خواهر شوهرم سپرده است، اما اکنون حیران و سرگردان مانده ام و همسرم نیز با غیبت خود چنین مشکلاتی را برای ما به وجود آورده است و ...

 با صدور دستوری توسط سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) در پی ادعا‌های این زن میان سال، واکاوی ماجرای کیف مرموز در دایره مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

برچسب ها: حوادث ، اخبارجنایی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.