همه چیز از آنجا شروع شد که یک کشاورز به نام فِرِد تصمیم گرفت غذای مرغ‌هایش را آزمایش کرده و چند دانه ذرت بوداده هم به آن اضافه کند تا ببیند آیا آن‌ها از خوردن گاه به گاه آن لذت می‌برند یا خیر. هرچند نیت او خوب بود، اما عواقب ناگواری داشت.
یک روز، یک مرغ کنجکاو به نام چاک به سمت ظرف پر از پاپ کورن رفت و به آن نوک زد، اما به همان یک بار اکتفا نکرد و پشت سر هم شروع به بلعیدن پاپ کورن‌ها کرد. چند دقیقه گذشت و چاک بدون این که خودش متوجه شود، مثل یک بادکنک باد کرده بود.
در ابتدا، مرد کشاورز از چنین اتفاقی شگفت زده شد. او در تمام سال‌های کشاورزی‌اش هرگز چنین چیزی را ندیده بود. اما وقتی دید که چاک همچنان باد می‌کند، متوجه شد که حتما اتفاقی افتاده است. مرغ سالمش در حالی که پرهایش از هر طرف بیرون زده بود، پف کرده و به یک توپ گرد تبدیل شده بود.
خبر وضعیت عجیب چاک به سرعت در تمام مزارع پخش شد. برخی خبر آن را به عنوان یک سرگرمی می‌شنیدند، اما عده‌ای دیگر نگران حال مرغ بیچاره بودند. اما هیچ کس نمی‌دانست که باید برای مرغ بیچاره چه کاری انجام دهند، تا به وضعیت قبلش بازگردد.
بیشتربخوانید
روز‌ها جایش را به هفته می‌داد و چاک همچنان در حال باد کردن و بزرگ شدن بود، به طوری که همه محل از چاک حرف می‌زدند و جمعیتی از سراسر جهان می‌خواستند مرغی را ببینند که با خوردن پاپ کورن به یک توپ بزرگ تبدیل شده است. چاک حتی تیتر اخبار سراسر جهان هم شد و خبرنگاران و گزارشگران تلویزیون به مزرعه فِرِد هجوم آوردند تا این پدیده عجیب را ثبت دوربین کنند.
با این همه توجه، اما چاک بدبخت نمی‌توانست حرکت کند یا حتی بایستد بلکه بدنش همچنان در حال باد کردن بود. در نهایت، وضعیت چاک به حدی وخیم شد که حتی دیگر نمی‌توانست وزنش را تحمل کند. کشاورز چاره‌ای نداشت جزء این که او را از این وضعیت راحت کند. به همین دلیل، داستان زندگی مرغ بیچاره پایان غم انگیزی داشته است.
البته این حادثه درس اخلاقی خوبی دارد، این که همیشه هم امتحان کردن راه‌های جدید کار درستی نیست. شاید گاهی بهتر باشد از الگو‌های قدیمی پیروی کنیم و به دنبال تغییر نباشیم!
منبع: خبرنامه
بیچاره