سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

سرنوشت تلخ دخترک درپی تصمیم بی‌رحمانه پدر

مرد بی‌رحمی که به خاطر اختلاف میان همسر سوم و چهارمش، دختر خردسالش را در بیابان‌های پاکدشت سربه نیست کرد.

با شکسته شدن حکم زندان، مرد بی‌رحم که متهم است به خاطر اختلاف میان همسر سوم و چهارمش، دختر خردسالش را در بیابان‌های پاکدشت سربه نیست کرده، وی برای دومین بار در دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

هرچند با گذشت بیش از ۴ سال از این ماجرا پلیس هیچ ردی از دختر ۸ ساله به دست نیاورده است.

شکایت تلخ یک مادر

رسیدگی به این پرونده از خرداد سال ۹۸ با شکایت یک زن جوان آغاز شد.

وی که به پلیس آگاهی رفته بود مدعی شد همسرش بعد از جدایی از وی و ازدواج با زنی دیگر دختر خردسالش را سر به نیست کرده است.

سرنوشت ابهام‌آمیز بچه طلاق

این زن در تشریح ماجرا گفت: در سال ۸۷ با مردی به نام ناصر ازدواج کردم. او قبل از من دوبار ازدواج کرده و از همسرانش جدا شده بود که به خواستگاری‌ام آمد. یک سال بعد از ازدواج صاحب دختری به نام سیما شدیم. وقتی دخترمان یکساله بود به خاطر اختلاف‌هایی که با ناصر داشتم از هم جدا شدیم و سرپرستی سیما طبق قانون به من سپرده شد.

وقتی دخترم به سن ۷ سالگی رسید، ناصر از من خواست تا سرپرستی بچه را به او واگذار کنم، اما حاضر به این کار نشدم، چون می‌دانستم او برای چهارمین بار ازدواج کرده و نمی‌خواستم دخترم زیر دست نامادری بزرگ شود. اما همسر سابقم مرا تهدید کرد. او می‌گفت یا باید ۱۰۰ میلیون تومان پول به او بدهم یا دخترم را با خودش می‌برد. چون پولی در بساط نداشتم چند روز بعد ناصر، سیما را از راه مدرسه تحویل گرفت و با خودش برد و از آن روز به بعد دیگر دخترم را ندیدم.

این زن در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: هربار با ناصر تماس می‌گرفتم و می‌خواستم با دخترم صحبت کنم او بهانه‌ای می‌آورد. حالا مدتی است از دخترم بی‌خبرم و گمان می‌کنم همسر سابقم بلایی سر دخترم آورده است، به همین خاطر اجازه نمی‌دهد حتی صدای دخترم را بشنوم.

ادعای عجیب پدر

با این شکایت ناصر ۴۲ ساله تحت بازجویی قرار گرفت و مدعی شد دخترش را چند ماه قبل به مادرش تحویل داده و دیگر از او خبری ندارد.

فروش دخترک بی‌گناه

اظهارات ضد و نقیض این مرد شک پلیس را برانگیخت تا اینکه ناصر مدعی شد دخترش را در حوالی میدان شوش به یک مرد فروخته است. ولی وقتی پلیس به دروغگویی وی پی برد لب به بیان حقیقت گشود.

رها کردن سیما کوچولو در بیابان

این مرد گفت: وقتی دخترم را از همسرم گرفتم و او را به خانه بردم، همسر چهارمم مخالف نگهداری از دخترم بود. او از من خواست تا دخترم را به مادرش تحویل دهم، اما من راضی به این کار نبودم و قبول نکردم. همسرم به من فشار می‌آورد و دیگر روز خوش در خانه نداشتم. به همین خاطر به خیابان ناصرخسرو رفتم و قرصی خریدم. یک روز به بهانه تفریح دخترم را سوار موتورم کردم و با هم به بیابان‌های پاکدشت رفتیم. در آنجا قرص را با آبمیوه به دخترم دادم. در راه بازگشت به تهران در منطقه خاورشهر متوجه شدم او بیهوش شده است به همین خاطر او را کنار جاده از موتور پیاده کردم و به خانه برگشتم و دیگر خبری از دخترم ندارم.

ردپای زن چهارم، پدر بی‌عاطفه

با اظهارات تکان‌دهنده پدر بی‌رحم، مأموران به بررسی مناطقی پرداختند که وی مدعی بود پیکر نیمه جان دخترش را آنجا رها کرده است، اما هیچ ردی از دختر بچه به دست نیامد.

با توجه به پیدا نشدن اثری از سیما کوچولو فرض قوی بر این شد که دخترک کشته شده باشد و حیوانات جسدش را خورده باشند.

به این ترتیب برای ناصر به اتهام قتل و برای همسر چهارمش به اتهام معاونت در این جرم کیفرخواست صادر شد و ناصر و همسر چهارمش در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کردند.

در دادگاه

در ابتدای جلسه پدر ناصر به جایگاه رفت و گفت: با اینکه در ابتدا اعلام گذشت کرده بودم، ولی حالا خواهان اشد مجازات برای پسرم، مادر سیما و همسر چهارم پسرم هستم. آن‌ها همگی در ناپدید شدن نوه‌ام مقصر هستند و باید به سزای کارشان برسند.

سپس مادر سیما روبه روی قضات ایستاد و گفت: من از ناصر و همسرش شکایت دارم و حاضر به مصالحه هم نیستم.

اتهام قتل پدر در سرنوشت سیما کوچولو

سپس ناصر روبه روی قضات ایستاد و گفت: باور کنید قصدم کشتن دخترم نبود. اگر فشار‌های همسر چهارمم نبود هیچگاه دست به این کار نمی‌زدم.

زن چهارم ناصر نیز گفت: من از ناصر نخواستم بلایی سر دخترش بیاورد. فقط خواستم او را به مادرش تحویل دهد. من به او گفته بودم خودم فرزند دارم و نمی‌توانم فرزند دیگری را بزرگ کنم.

دخترک شاید زنده باشد

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و ناصر را به ۳ سال زندان و دیه محکوم کردند، اما این حکم در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت و شکسته شد و قضات عالی رتبه دیوان عالی کشور خواستار رسیدگی دوباره به پرونده شدند تا شاید ردی از دختر کوچولو به دست بیاید.

محاکمه دوباره

ناصر بار دیگر در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.

در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: پدربزرگ سیما که، ولی قهری وی است اعلام گذشت کرد.

سپس مادر سیما در حالی که اشک می‌ریخت، گفت: در این سال‌ها هیچ ردی از دخترم به دست نیامد و من نمی‌دانم چه بلایی سر جسدش آمده است، من برای شوهر سابقم اشد مجازات می‌خواهم.

وقتی ناصر روبه روی قضات ایستاد این بار منکر قتل دخترش شد. وی گفت: من اتهام قتل دخترم را قبول ندارم. زن سوم و چهارمم با هم اختلاف داشتند و مدام تلفنی با هم بحث می‌کردند. آن‌ها هیچ کدام دست از سرم بر نمی‌داشتند. حضور دخترم هم اوضاع را بدتر کرده بود. به همین خاطر او را به پاکدشت بردم و به او قرص خوراندم. اما من دیگر از سرنوشت او اطلاعی ندارم و نمی‌دانم زنده یا مرده است؟! من نمی‌خواستم دخترم را بکشم. فقط به او قرص خوراندم تا بیهوش شود. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۰
در انتظار بررسی: ۰
فاطمه
۱۰:۲۱ ۰۹ تير ۱۴۰۲
وقتی مادر یه بچه از پدربزرگش حق کمتری داشته باشه،وقتی مادر یه بپه نتونه قاتل بچشو بفرسته بالای دارچون اون پدر حق داره بچشو هرکار خواست بکنه....
ایرانیومU-238.03
۰۰:۳۲ ۰۳ تير ۱۴۰۲
مدیر مدرسه سیما کوچولو و معلمان و ناظم مدرسه و البته همکلاسی هایش اطلاعات بهتری به ما خواهند داد. حتی بهتر از مادرش.
ایرانیومU-238.03
۰۰:۲۹ ۰۳ تير ۱۴۰۲
مردک هنوز مغر نیامده. باید مغر بیاید. این پرونده پرونده نشد. یا بچه رو تو اسید سلطانی خوابونده یا به خورد تمساح داده یا بچه الآن یک جایی کنیزی میکند. قرص رو خودش اعتراف میکنه یعنی روانگردان هم مصرف داشته. هنوز یک کلمه حقیقت در مورد این کودک از دهان این طایفه بیرون نیامده. جالبه که پدربزرگش رضایت داده. این رضایت نشانه بزرگی از سرنوشت این بچه به ما میدهد. پدربزرگ را مغر بیاورید نه پدر را. قاضی محترم میبایست تا اثری از سرنوشت این کودک بدست نیامده کوتاه نیاید و مختومه نکند. این پرونده پر از دروغ است. مادر این دختر هم تمام حرفش را نزد. مادر دخترک چیزهایی میداند که به قاضی نمی گوید. م
ناشناس
۱۷:۵۶ ۰۲ تير ۱۴۰۲
فقط 3سال حبس؟!
ناشناس
۰۶:۳۵ ۰۲ تير ۱۴۰۲
وای خدای بزرگ چه کفتار صفتی هست این انسان نماواقعا حق با مادر سیما کوچولو هست باید این پدر بی رحم به اشد مجازات شود خب بچه را میدادی دوباره به مادرش
ناشناس
۰۰:۳۹ ۰۲ تير ۱۴۰۲
پدر بی وجود و وحشی
ناشناس
۱۵:۱۵ ۰۱ تير ۱۴۰۲
بابا چه خبره؟
اون یکی دو تا بچه شو و زنشو با چاقو سلاخی میکنه این دخترشو وسط بیابون ول میکنه تا گرگ ها بخورنش
بابا آدم مگه پاره تنشو این بلاها رو سرش میاره
این ها چه موجوداتی هستن
حیوون که حیونه این کارها رو با بچه هاش نمیکنه
ندا
۱۷:۱۴ ۰۱ تير ۱۴۰۲
اینا فقط جلدشون شبیه آدماست وگرنه یه مشت شیطان صفتن
سارا
۰۶:۴۲ ۰۲ تير ۱۴۰۲
خدایا
قلبم درد گرفت،مگه ادم با بچه دشمنش هم اینکار میکنه که این شیطان بابچه خودش کرد.
ناشناس
۰۷:۲۷ ۰۱ تير ۱۴۰۲
همینکه قرص داده یعنی اقدام به قتل و حبس ابد