سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

قصه تلخ یک زن

بخشی از اظهارات زن ۴۵ ساله‌ای که در پی سرقت طلاهایش، از همسر صیغه‌ای سابق خود شکایت کرده را از نظر می‌گذرانید.

وقتی فهمیدم برق منزل قطع شده است، نور گوشی تلفن را روشن کردم، اما از آن چه می‌دیدم حالت تهوع گرفتم. بویی زننده و تعفن آور فضای پذیرایی را در بر گرفته بود به طوری که دیگر نمی‌توانستم حتی برای دقایقی در منزل دوام بیاورم، این درحالی بود که همه طلاهایم نیز به سرقت رفته بود و ...

این‌ها بخشی از اظهارات زن ۴۵ ساله‌ای است که در پی سرقت طلاهایش، از همسر صیغه‌ای سابق خود شکایت کرده بود.

او درباره قصه تلخ خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری معراج مشهد گفت: پدرم معمار تجربی بود و درآمد خوبی داشت، اما من وقتی در کلاس دوم راهنمایی تحصیل می‌کردم پسر عمویم به خواستگاری ام آمد.

«احسان» شغل ثابتی نداشت و به تازگی با کمک پدرش خواربارفروشی محلی را راه اندازی کرده بود. آن زمان من از زندگی مشترک و ازدواج چیزی نمی‌دانستم و آگاهی در این باره نداشتم. با وجود این پای سفره عقد نشستم و زندگی مشترکم را با «احسان» آغاز کردم.

این زندگی در حالی ۲۵ سال ادامه داشت که در این سال‌ها من نتوانستم لذت مادر بودن را تجربه کنم، اگرچه پزشکان علت باردارنشدن مرا به همسرم ارتباط می‌دادند، ولی او هیچ گاه نمی‌خواست این حقیقت طبیعی را بپذیرد تا این که بالاخره فهمیدم او به طور پنهانی با زن دیگری ازدواج کرده است.

این موضوع بعد از سال‌ها زندگی مشترک آن قدر برایم تلخ بود که تصمیم به طلاق گرفتم و حدود ۷ سال قبل درحالی از پسر عمویم جدا شدم که او منزلی را نیز به عنوان مهریه ام به من داد.

البته همسر دوم او هم هیچ گاه باردار نشد، چون همه مدارک پزشکی نشان می‌داد که «احسان» باید مورد مداوای پزشکی برای بارداری قرار گیرد. خلاصه من یک سال به تنهایی زندگی کردم و سپس تصمیم گرفتم با فروش منزلم به منطقه دیگری نقل مکان کنم تا از خاطرات ۲۵ سال زندگی مشترک در آن خانه رها شوم.

در این میان با «امیرعلی» آشنا شدم که بنگاه دار محله بود و برای فروش خانه ام خیلی به من کمک کرد. طولی نکشید که «امیرعلی» پیشنهاد ازدواج داد و من هم که در آرزوی چشیدن طعم حس مادری بودم، بی درنگ پاسخ مثبت دادم و در حالی به عقد موقت ۲۰ ساله درآمدم که «امیرعلی» چهار فرزند داشت و دخترش نیز در دانشگاه تحصیل می‌کرد.

او وضعیت مالی خوبی داشت و مرا به منزلی در منطقه الهیه برد، در همان سال اول زندگی مشترک من دختر و پسری دوقلو را باردار شدم، اما این شادمانی ۳ ماه بیشتر طول نکشید و دوقلو‌ها سقط شدند.

با وجود این «امیرعلی» احساس غم و غصه‌ای نداشت چرا که او صاحب ۴ فرزند بود و حال و روز مرا درک نمی‌کرد. من هم با این شرایط به زندگی مشترک با او ادامه می‌دادم و مخارج زندگی را نیز خودم با کار در یک فروشگاه مواد غذایی تامین می‌کردم تا این که بالاخره ماجرای ازدواج ما بعد از گذشت ۵ سال لو رفت و همسر «امیرعلی» در جریان موضوع قرار گرفت.

از آن روز به بعد تهمت‌های ناروا و پیامک‌های زشت هوویم شروع شد، ولی او درک نمی‌کرد که من فقط برای آن که فرزندی داشته باشم با شوهر او ازدواج کرده ام. از سوی دیگر خودم قبلا با این ماجرا دست به گریبان بودم و خوب می‌دانستم که هوویم در چه شرایط روحی خاصی قرار دارد.

به همین دلیل به پیام‌ها و تهمت هایش پاسخ نمی‌دادم، ولی بعد از این ماجرا نزد هوویم رفتم و از او خواستم همسرش را راضی کند تا ما از یکدیگر جدا شویم. بالاخره اسفند سال گذشته به صورت توافقی و با کمک هوویم از «امیرعلی» طلاق گرفتم. او هنگام ثبت طلاق جمله‌ای گفت که دیگر کاملا نفرت مرا برانگیخت. او گفت: زن‌های مفتی مانند تو به درد ازدواج دائمی نمی‌خورند!

این جمله توهین آمیز «امیرعلی» زندگی مرا دگرگون کرد و حس تنفر را در وجودم کاشت به طوری که تصمیم گرفتم هیچ گاه او را نبینم! بعد از طلاق به خانه خودم برگشتم و زندگی جدیدی را آغاز کردم، اما چند روز قبل وقتی از سرکار به خانه بازگشتم همه جا تاریک بود، فکر کردم برق منزل قطع شده است، اما وقتی نور چراغ قوه گوشی را روشن کردم ناگهان با صحنه عجیبی روبه رو شدم. پذیرایی منزل را بوی تعفن زننده‌ای فرا گرفته بود و طلاهایم نیز سرجایش نبود. وقتی دوربین مدار بسته منزل همسایه را بررسی کردم تازه فهمیدم که «امیرعلی» در حالی که بطری حاوی مایع زردرنگ را در دست دارد وارد خانه ام شده و ...

با صدور دستوری از سوی سرگرد امیررضا فعال (رئیس کلانتری معراج مشهد) واکاوی این ماجرا و انجام اقدامات مشاوره‌ای پرونده به کارشناسان دایره اجتماعی کلانتری سپرده شد.

ماجرای واقعی با همکاری پلیس پیشگیری خراسان رضوی

منبع: خراسان

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱۸
در انتظار بررسی: ۰
علیرضا
۱۹:۴۵ ۲۷ خرداد ۱۴۰۲
به نظرم هر مرد که بتواند عدالت برقرار کند میتواند زن دیگری بگیرد
ناشناس
۰۰:۰۲ ۲۳ خرداد ۱۴۰۲
شما خودشو ناراحت نکن
سمیه صفرب
۱۷:۴۱ ۲۲ خرداد ۱۴۰۲
قضاوت نکنین شاید شما هم جای این خانوم بودین همین کار میکردین خدا واسه همه درست کنه اگه شوهرش دکتر میرفت درمان میشد یای بچه برمیداشتن کاربه اینجانمیرسید که زنی بیچاره بشه مادری زندگیش داغون بشه خیلی خانوم بوده که از زندگی این آقا رفته بیرون خیلی ها این کارنمیکنن خدا کمکت کنه عزیزم
ناشناس
۰۰:۳۷ ۲۲ خرداد ۱۴۰۲
حس مادر شدن رو با یه آقای متاهل بچشی اینو درنظر نداشتی که زندگی یه مادر دیگه رو خراب میکنی
این همه مرد مجرد میتونستی بری سراغ اونا نه خراب شی رو یه زندگی دیگه
ناشناس
۱۹:۲۴ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
من زندگیم بخاطر هوو ازهم پاشید وبه خودم اجازه این کار رو نمیدم .هروقت پیشنهاد صیغه میشه بشدت دوری میکنم
ناشناس
۱۵:۵۱ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
صیغه و ازدواج موقت شرایط واحکام خاصی داره و احکام دین خداست اگر کسانی نه شرع رو رعایت میکنند ونه اخلاق و انسانیت رو این دیگه به دین خدا ربطی نداره.حکم خدا برای آرامش وسلامت جامعه هست حالا اگر ما رعایت نمیکنیم و مطالعه هم نداریم این دیگه تقصیر خدا و دین خدا نیست.بعضی هوس باز هستند اتفاقا حماقت زیاد هم میکنند اینها ربطی به دین خدا نداره
حسام
۱۴:۳۹ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
کاری قبیح تر زشت تر از صیغه موقت نیست ،زن حکم دستشویی عمومی یا دستمال کاغذی رو داره
ناشناس
۱۵:۵۳ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
بی سوادی و بی عقلی ت رو جار نزن
اون چیزی که متفور است زنا هست و
صیغه حکم خداست شرایط واحکام خاصی هم داره
در صیغه هم رعایت احترام زن شده وهم رعایت احترام مرد.
عده ای مطالعه ندارن و شرایط واحکام خدا رو نمیدونند به دین خدا ربطی نداره.
ناشناس
۱۸:۴۶ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
مگه متوجه نشدی طلاق مد شده؟فکر میکنی برا چی طلاق میگیرم ،حتما پیش خودشون میگن هم فاله هم تماشا ،هم پول درمیارن هم تنوع طلبیشون ارضا میشه
ناشناس
۱۳:۳۴ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
هر چه سرت اومده حقت بوده
ناشناس
۱۲:۳۲ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
مردها موجودات عجیبی هستن و هیچ وقت نمیتونن از زنیکه فقط ی روز هم در زندگیش بوده دست بکشن در واقع همه میوه هارو در یک سبد میخوان
ناشناس
۱۳:۲۵ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
تف تو سر مردهای بی غیرت
ناشناس
۱۷:۰۳ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
اولا چرا توهین میکنی ؟! خب نظرت را محترمانه بگو نه با ..!
دوما چرا جمع بستی کل مردها را ؟! از کجا و با چه دلیل و برهانی به این نتیجه رسیدی که مردهااااااا فلانن ؟؟! لااقل میگفتی بعضی از مردها !
سوما فقط تو مردها اینطور آدمها پیدا میشه یا تو زنها هم هست؟؟! به همون میزان که مرد این شکلی داریم زن این شکلی هم داریم ! اگه اینطوری نبود پس چطور مردها صیغه میکنن اگه زنی نباشه و..! تا زنی نباشه برای صیغه مردها که از آسمون زن پیدا نمیکنن برای صیغه !!ضمنا به نظرم بیشتر بعضی زنها هستن که باعث پاشیده شدن بعضی زندگیها میشن و اگرنه مرد خب یه بار دوبار به خانمی پیشنهاد میده قبول نکرد که میره دنبال کارش پس بعضی خانمها هستن که وارد زندگی بعضی مردها میشن و نمونش هم همین خانم در متن بالا !
ناشناس
۱۸:۴۲ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
حالا این وسط ،شما زن تشریف دارین ،یا عکسش،موضع خودتو روشن کن ،تا من سبد بیارم
ن
۲۲:۴۹ ۲۲ خرداد ۱۴۰۲
اگر میوه خوب باشد عیبی ندارد
ناشناس
۱۲:۲۱ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
صیغه خیلی کار مسخره ای فقط صورت مسعله رو پاک میکنه
ندا
۱۱:۵۹ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
خودت از اینکه شوهرت سرت هوو اورد طلاقتو گرفتی بعد چطور تونستی آوار بشی رو زندگی یه نفر دیگه؟
ناشناس
۱۱:۴۲ ۲۱ خرداد ۱۴۰۲
ساختن خونه روی زندگی یه زن بدبخت دیگه نباید عاقبتی بهتر از اینم داشته باشه . چه پررو بوده چون خودش هوو داشته رفته قایمکی صیغه یه مرد زن دار شده. خیر نبینی.