حجت الاسلام ابراهیم کلانتری در جلسه سی و نهمین جلسه در ادامه بیان ادله قرآنی اثبات نظریه «ولایت فقیه»، پنجمین دلیل قرآنی را «وجوب تأسی مؤمنان به پیامبر اکرم (ص)»، عنوان کرد و گفت: قرآن کریم در آیه ۲۱ سوره احزاب، از مؤمنان میخواهد به پیامبر گرامی اسلام (ص) تأسی جسته و وی را سرمشق زندگی مادی و معنوی خود قرار دهند، به یقین برای شما در زندگی رسول خدا سر مشق نیکویی است، برای آنان که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد میکنند.
او در توضیح معنوی لغوی «اسوة» گفت: «اسوة» عبارت است از حالتی که انسان به هنگام تبعیت از دیگران، به خود میگیرد. به بیان دیگر، اسوة به معنای تأسی کردن، اقتدا کردن، الگو برداری کردن است. این حالت میتواند در الگو برداری نیکو باشد و یا در الگو برداری زشت.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، با تاکید بر اسوه بودن شخصیت و سبک زندگی مؤمنانه پیامبر (ص)، گفت: قرآن کریم در آیه مذکور، شخصیت، زندگی و سلوک فردی و اجتماعی پیامبر اسلام (ص) را نمونه و الگوی حسنه برای همه مؤمنان معرفی میکند و به ترسیم یک اصل بنیادی برای زندگی مؤمنانه در همه اعصار میپردازد. براساس این اصل، باید مؤمنان در سخن، در عمل و در همه افعال و تعاملات خود، پیامبر (ص) را الگو قرار داده و زندگی فردی و اجتماعی خود را در همه ابعاد، بر اساس این الگوی کامل به سامان برسانند.
او در توضیح جمله «لقدکان لکم» که در آغاز آیه شریفه آمده است، گفت: این جمله افزون بر دو تاکید به وسیله «لام» و «قد»، بر استقرار و استمرار در گذشته دلالت دارد که به معنای تکلیف ثابت و همیشگی است؛ بنابراین معنای آیه چنین میشود که بخشی از حکم الهی به رسالت پیامبر اکرم (ص) و وجوب ایمان به وی این است که شما مؤمنان باید در زندگی فردی و اجتماعی خود به او اقتدا کنید و جز او را الگوی خود قرار ندهید.
تولیت حرم مطهر با بیان اینکه بیشتر مفسران قرآن کریم، آیه ۲۱ سوره احزاب را دلیل روشنی بر وجوب اقتدا و تأسی مؤمنان به پیامبر اکرم (ص) دانستهاند، گفت: آنچه از این حکم استثناء شده صرفاً اعمال ویژهای است که اختصاص به شخص آن حضرت داشته و مؤمنان از آن معاف شدهاند.
او گفت: از این رو متابعت و اقتداء به رسول اکرم (ص) یک تکلیف واجب الهی است که براساس آن خداوند از امّت اسلامی میخواهد هم در عقاید و اصول دین، هم در اخلاق و صفات نیکو و هم در افعال و اعمال صالح اعم از فردی و اجتماعی، به آن حضرت تأسی جویند و او را سرمشق زندگی خود قرار دهند.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به نحوهی بهره از این آیه در نظریه ولایت فقیه، پرداخت و گفت: به نظر میرسد به دو صورت میتوان از این آیه در موضوع ولایت فقیه جامع شرایط در عصر غیبت استفاده کرد؛ نخست، «بررسی و تحلیل عملکرد و سلوک عملی پیامبرگرامی (ص) در حوزه اداره جامعه اسلامی در عصر خویش».
او گفت: بنابر گواهی تاریخ و باور عموم مسلمانان، پیامبر اکرم (ص) در عصر خویش به تأسیس حکومتی بر اساس آموزههای وحیانی اقدام نموده، خود در رأس این حاکمیت قرار داشته و مؤمنترین، آگاهترین و تواناترین اصحاب خویش را به مناصب سیاسی آن حاکمیت، از قبیل مناصب قضا، امارت بلاد، فرماندهی نیرویهای نظامی و امنیتی، نمایندگی و سفارت نزد سایر دولتها گماشته است.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی، پیرامون رابطه دین و سیاست در باور و سلوک عملی پیامبر (ص) گفت: سلوک عملی نبی مکرم اسلام (ص) در حوزه اداره جامعه اسلامی آن عصر به روشنی بیانگر عینّیت دین و سیاست در باور آن حضرت و مؤمنان صدر اسلام است؛ چنانکه همین سلوک عملی نشان میدهد که در باور آن حضرت و مؤمنان نابی که پیرامون خورشید وجود وی گرد آمده بودند، حاکمیت بر شئون مختلف جامعه اسلامی جز از طریق نصب الهی، مشروع و مجاز نیست.
کلانتری ادامه داد: به همین دلیل در سیره عملی پیامبر اکرم (ص) و باور مؤمنان صدر اسلام، نه از تفکّر جدایی دین از سیاست، نشان و یا گزارشی دیده میشود و نه از تفکّر دخالت رأی و انتخاب مردم در مشروعیت حاکم و حاکمیت سیاسی.
تولیت حرم مطهر گفت: در صورتی که در باور پیامبر گرامی (ص) و مؤمنان صدر اسلام، سیاست مقولهای جدا از دین بشمار میآمد و یا مشروعیت حاکم با رأی و انتخاب مردم حاصل میگردید، این باور میبایست در سلوک عملی آن حضرت به روشنی دیده میشد و از همان آغاز در جامعه دینی آن عصر نهادینه میگردید، در حالیکه سلوک عملی پیامبر (ص) و یاران آن حضرت، در همه ابعاد حاکمیت سیاسی، بیانگر باوری خلاف این میباشد.
کلانتری در ادامه به بررسی دومین شکل استفاده از آیه ۲۱ سوره احزاب در نظریه ولایت فقیه پرداخت و گفت: دومین صورت استفاده از این آیه، «بررسی و تحلیل آموزهها و رهنمودهای پیامبر اکرم (ص) در حوزه اداره جامعه اسلامی» است. افزون بر سلوک عملی، سخنان و رهنمودهای پیامبر اکرم (ص) نیز به روشنی بیانگر این حقیقت است که در نگاه اسلام، حاکمیت بر شئون مختلف جامعه اسلامی فقط در پرتو تشریع الهی، مشروع و مجاز میشود.
او گفت: برهمین اساس، پیامبر اکرم (ص) در پایان حیات پر برکت خویش در غدیرخم در مقام نصب امیرالمؤمنین علی (ع) به مقام امامت امت چنین میفرماید: ای مردم! چه کسی نسبت به مؤمنان از خودشان مقدمتر است؟ گفتند: خدا و رسولش بر این مطلب آگاهترند. پیامبر (ص) فرمود: خداوند ولیّ من است و من ولیّ مؤمنان هستم و من بر ایشان از خودشان مقدمترم. پس هر کس من ولیّ او هستم، علی ولیّ او خواهد بود.
تولیت حرم مطهر، خاطرنشان کرد: سخن بالا به روشنی بیانگر این حقیقت است که حاکمیت بر امور جامعه اسلامی و امامت امت، در پرتو نصب الهی مشروعیت مییابد و پیامبر اکرم (ص) پس از آنکه از مؤمنان میخواهد بر قبول و پذیرش این مبنای اعتقادی اعتراف نمایند، آنگاه نسبت به نصب حضرت علی (ع) به این مقام اقدام مینماید.
این استاد حوزه و دانشگاه، در ادامه به سخنی از پیامبر (ص) پیرامون مبنای حاکمیت سیاسی در اسلام، اشاره کرد و گفت: این کلام نبی مکرم اسلام (ص) مبنای کلّی حاکمیت سیاسی در اسلام را برای همه اعصار اینگونه به تصویر میکشد: «ما وَلَّت اُمّة قَطُّ اَمرَها رَجُلاً و فیهِم اَعلَمُ مِنه اِلّا لَم یَزَل اَمرُهُم سفالاً حتّی یَرجِعُوا اِلی ما تَرَکُوا»، هیچ امّتی زمام امور خود را به شخصی واگذار نکند در حالیکه در میان آن امت فردی اعلم از او وجود دارد مگر اینکه وضع آن امّت دائماً به سوی انحطاط و سقوط خواهد رفت، تا آن زمان که مردم از راه رفته بازگردند (و زمام امور خود را به داناترین خود بسپارند).
او گفت: آن حضرت در جای دیگر، ملاک تقدّم در هر کاری را با فضیلتتر بودن شخص نسبت به سایرین دانسته، چنین میفرماید: «مَن تَقَدَّمَ علی قومٍ مِنَالمُسلِمینَ وَ هو یَری اَنَّ فیهم مَن هُوَ اَفضَلُ منه فَقَد خانَاللهَ و رَسُولَه و المسلمین»، هر کس بر قومی از مسلمین مقدم شود [= خود را جلودار و راهبر قومی قرار دهد]در حالیکه میبیند که در آن قوم با فضیلتتر از او وجود دارد چنین کسی به خدا و رسول خدا و مسلمانان خیانت کرده است.
تولیت حرم مطهر پیرامون اهمیت شایسته سالاری در نگاه پیامبر (ص) گفت: در نگاه پیامبرگرامی اسلام (ص) نه فقط در مسأله حاکمیت و رهبری امّت، که حتی در عهده داری سایر مسئولیتهای اجتماعی نیز ملاک تقدم و بر عهده گرفتن مسئولیت، برتری در فضایل و آگاهی بر کتاب خدا و سنّت پیامبر (ص) است.
رئیس انجمن علمی انقلاب اسلامی در ادامه به نتیجه گیری از مطالب عنوان شده پرداخت و گفت: از آنچه گذشت این نتیجه حاصل میشود که وجوب تأسی عملی امت اسلامی به پیامبر اکرم (ص) در موضوع حاکمیت سیاسی مستلزم این است که در رأس حاکمیت، با فضیلتترین و عالمترین شخص به کتاب خدا و سنّت پیامبر (ص) قرار گیرد.
او گفت: چنین حاکمیتی در سیره عملی و نظری پیامبر (ص)، حاکمیتی مشروع و الهی شمرده شده و آیه شریفه همه مؤمنان در همه اعصار را مکلّف به تبعیت و تأسی از این سیره کرده است. تردیدی نیست که در عصر حضور پیامبر اکرم (ص) شخص آن حضرت واجد چنین ویژگی-هایی میباشد و پس از وی اوصیاء گرانقدر او و در غیاب آن حضرات، عالمترین دینشناسان عادل و پرهیزگار از چنین ویژگی-هایی برخوردار هستند. بنابراین، عمل به تکلیفی که آیه شریفه عموم مؤمنان را بدان مکلّف ساخته، در حوزه اداره جامعه دینی در عصر غیبت آنگاه تحقّق عینی مییابد که در رأس امور چنین جامعهای عالمترین و بافضیلتترین دین شناسان این عصر قرار گیرد. چنین حاکمیتی بر اساس آیه شریفه حاکمیتی مشروع و الهی خواهد بود.