عبدالرحیم سعیدی راد شاعر و نویسنده کشورمان درباره شروع نویسندگی خود گفت: نوشتن نثر ادبی را از سال ۸۳ آغاز کرده ام، اما قصد این را نداشتم که بخواهم نثر ادبی بنویسم؛ بلکه از من خواسته شد تا یک نامه ادبی از زبان شاعری بنویسم. هنگامی که شروع به نوشتن این نامه کردم متوجه شدم که باید در اشعار نکات شاعرانه بسیاری را رعایت کنم، به همین دلیل بود که تشویق به نوشتن شدم و آن را ادامه دادم.
سعیدی راد ادامه داد: در دورانی که ابتدای نوشتنم بود، نامه هایم را در فضای مجازی منتشر میکردم و این کار را ادامه دادم و نوشتههایم کاملتر میشدند. این نوشتهها برایم اینگونه بود که با خود میگفتم: من با یک مخاطب آسمانی ارتباط دارم. بهتر است بگویم هرکه از ظن خود شد یار من... به همین سبب بود که هر کس میتوانست در ظن خود نکاتی که در شعر وجود دارد را تصور کند.
وی افزود: برایم پیش آمده که مخاطبان یک سری اشعارم را به امام زمان (عج) و یا سایر شخصیتهای دینی نسبت میدادند؛ این نامهها به گونهای نگارش شده اند که میتوان گفت از زبان هر فردی میتواند باشد و جنسیت در این نامهها وجود ندارد. در نتیجه حاصل این نامهها کتابی به نام «دیگر عرضی ندارم» شد که شامل ۵۰ عنوان نامه میشود، بعد از این کتاب این روش ادامه پیدا کرد و به یک نثر ادبی تبدیل و درنتیجه علاقه مندیام به سبک نثر ادبی و نامه نگاری بیشتر شد.
به گفته وی: دکتر سنگری از منتقدان این عرصه بیان کرده است که این سبک نامه نویسی در تاریخ ادبیات ما سابقه نداشته و برای اولین بار است که نامه نویسی به این سبک مهندسی اتفاق افتاده است. نقدهای ایشان من را تشویق کرد که این مسیر را ادامه دهم و در کتاب «باقی بقای تو» و «عرضی ندارم» نامهها را به همین سبک نوشتن ادامه دادم.
سعیدی راد گفت: یک قطعه ادبی میتواند در مورد هر چیزی باشد که دکتر اکرمی در کتاب های مختلف اش انجام داده است که من نام آن را نثر روزنامهای گذاشته ام، در شرایط فعلی در مورد هر موضوعی اعم از مذهبی ، مناسبتی و... قطعه ادبی گفته شده است که تفاوت آنها با کار من است که اینها نامه هستند و نامه نویسی شروعش و پایانی دارد که آغاز آن با سلام و با جملاتی نامه ای همانند همین ، دیگر عرضی ندارم تمام میشود و یک یک مهندسی خاصی دارد و با یک مخاطب آسمانی حرف میزند که هر فردی می تواند باشد.