سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

راز شکنجه‌های مرگبار در کمپ ترک اعتیاد فاش شد

رسیدگی به پرونده شکنجه‌های مرگبار در کمپ ترک اعتیاد از تیرماه سال ۹۹ به دنبال کشته شدن یک پسر معتاد به نام افشین آغاز شد.

دست و پایشان می‌شکست و جرأت اعتراض نداشتند همه تصور می‌کردند آن‌ها دیوانه‌اند. آقای روانشناس دستور می‌داد و آن‌ها از ترس کورکورانه انجامش می‌دادند تا اینکه قتلی رخ داد و راز شکنجه‌هایشان فاش شد.

مرگ مرموز در کمپ ترک اعتیاد

رسیدگی به این پرونده از تیرماه سال ۹۹ به دنبال کشته شدن یک پسر معتاد به نام افشین آغاز شد. خانواده وی که چند روز قبل او را برای ترک اعتیاد به یک کمپ برده بودند شکایتی را علیه مدیر کمپ مطرح کردند و گفتند پسرشان در کمپ ترک اعتیاد به طرز وحشیانه‌ای شکنجه و سپس کشته شده است.

فیلم جامانده

با این شکایت مأموران پلیس پیگیر پرونده شدند و فقط توانستند فیلم یکی از دوربین‌های مداربسته را به دست بیاورند و سایر فیلم‌ها از بین رفته بود.  فیلم دوربین مداربسته نشان می‌داد مدیر کمپ و ۵ مرد دیگر، افشین را به طرز وحشیانه‌ای شکنجه داده و او را کتک زده و موجب مرگ او شده‌اند.  با افشای این ماجرا مدیر کمپ و ۵ متهم دیگر در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.

در دادگاه  

در ابتدای جلسه وکیل خانواده افشین به دفاع پرداخت و گفت: اولیای دم حاضر به گذشت نیستند و تقاضای قصاص را مطرح کرده‌اند. فیلم دوربین مداربسته نشان می‌دهد عاملان این جنایت چند روز افشین را شکنجه کرده و او را بشدت کتک زده‌اند.

حتی پزشکی قانونی نیز پس از کالبد شکافی تأیید کرده متهمان قربانی را مجبور کرده‌اند ادرار و مدفوع خودش را بخورد در همین راستا من از طرف اولیای دم برای عاملان جنایت وحشیانه اشد مجازات می‌خواهم.

سپس مدیر کمپ که از زندان به دادگاه منتقل شده بود در جایگاه ویژه ایستاد و اتهامش را قبول نکرد.

دروغگویی آقای روانشناس

وی گفت: ۵ متهم دیگر این پرونده که همگی در کمپ بستری بودند با قربانی خصومت داشتند و به همین خاطر او را کتک زدند. من فقط ۲ ضربه به او زدم.

وی ادامه داد: چند روز بعد از اینکه خانواده افشین او را به کمپ آوردند او می‌خواست آنجا را ترک کند به همین خاطر شروع به داد و فریاد کرده و قصد فرار داشت که متهمان او را کتک زدند.

 این متهم ادامه داد: من لیسانس روانشناسی دارم و چند سال قبل با برادرم این کمپ را تأسیس کردم تا به معتادان کمک کنم. من قصد بدی نداشتم و بعد از این ماجرا نیز کمپ را جمع کرده‌ام. ماجرای مرگ افشین در کمپ ترک اعتیاد ارتباطی به من ندارد و من بی‌دلیل بازداشت شده‌ام.

قاضی گفت: فیلم دوربین مداربسته نشان می‌دهد شما به طرز وحشیانه‌ای قربانی را کتک زده‌اید. حتی اگر او ۱۰۰ نفر را نیز کشته بود حق نداشتید چنین برخوردی با او کنید. من با سال‌ها تجربه کاری هرگز چنین جنایتی را ندیده‌ام که بر اثر ضربه‌هایی که با چوب و لوله به قربانی می‌زنید خون به اطراف پاشیده می‌شود.

حالا چه دفاعی دارید؟ در این مرحله روانشناس شکنجه‌گر سکوت کرد و خواستار بخشش شد.

افشای جنایت‌های وحشیانه در کمپ

وقتی دومین متهم در جایگاه ویژه ایستاد جنایت‌های وحشتناکی را که در کمپ رخ داده بود فاش کرد و گفت: من معتاد بودم که به کمپ ترک اعتیاد رفتم و بعد از سم زدایی وقتی وارد محوطه کمپ شدم فهمیدم که جنایت‌هایی در آن رخ می‌دهد. مدیر کمپ ما را مسلوب‌الاراده می‌کرد. او ما را کتک می‌زد و آزار می‌داد و اگر از شکنجه‌ها به خانواده‌هایمان حرفی می‌زدیم به آن‌ها می‌گفت ما دچار مشکلات روانی شده‌ایم.

 این مرد ادامه داد: او با حرف هایش کاری می‌کرد تا خانواده‌های ما راضی به ترخیص‌مان نشوند. او به خانواده‌هایمان می‌گفت اگر ما را به خانه ببرند، چون اوضاع روانی بدی داریم خانه را به آتش می‌کشیم یا شخصی را در خیابان می‌کشیم. به همین خاطر خانواده‌هایمان حرف‌های ما را باور نمی‌کردند و راضی به ترخیص ما نمی‌شدند.

این متهم آثار بریدگی و زخم روی دست‌هایش را به قضات نشان داد و گفت: مدیر کمپ، معتادان را بشدت کتک می‌زد و دست و پای آن‌ها را می‌شکست و ما هم از ترسمان سکوت می‌کردیم. من و سایر متهمان از ترس مدیر کمپ افشین را کتک زدیم. هر کسی هم تصمیم به فرار می‌گرفت چنین سرنوشتی داشت.

وی گفت: همه در‌های کمپ آهن کشی بود و من با آنکه کلیددار بودم نمی‌توانستم از در‌ها خارج شوم.

 قاضی گفت: در آن کمپ حدود ۳۰ تا ۱۰۰معتاد بستری بوده‌اند. اگر با هم متحد می‌شدید نمی‌توانستید از آنجا فرار کنید؟  

متهم پاسخ داد: مدیر کمپ قدرت تصمیم‌گیری را از ما گرفته بود و نمی‌توانستیم هیچ تصمیمی بگیریم.

سپس ۳ معتاد دیگر حرف‌های وی را تأیید کردند و گفتند که در کمپ ترک اعتیاد بار‌ها شکنجه و دست و پایشان شکسته شده بود و از ترس افشین را کتک زدند.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به اینکه، معاون اول رئیس قوه قضائیه از طرف مادر محجور قربانی که تنها، ولی دم بود درخواست دیه را مطرح کرده، صاحب کمپ را به ۱۰ سال زندان، ۲ سال ممنوعیت از تصدی و اداره هرگونه مرکز نگهداری افراد معتاد و ... و پرداخت دیه محکوم کردند. پنج متهم دیگر نیز هریک به ۸ سال زندان و پرداخت دیه محکوم شدند.

حکم قطعی

این حکم در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد. اما چون متهمان ردیف‌های دوم تا ششم، توان پرداخت دیه را به صورت یکجا نداشتند درخواست اعسار را مطرح کرده و از قضات دادگاه کمک خواستند.

آن‌ها در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران بار دیگر پای میز محاکمه ایستادند و خواستند تا دیه را قسطی به مادر قربانی پرداخت کنند. درآن جلسه متهمان یک به یک روبه روی قضات ایستادند و ابراز پشیمانی کردند.

یکی از آن‌ها گفت: قبول داریم اشتباه کرده‌ایم و حالا پشیمان هستیم. باور کنید مدیر کمپ ما را مجبور به این کار کرد. حالا در حال گذراندن دوران محکومیت‌مان هستیم و تا زمانی که آزاد نشویم نمی‌توانیم دیه را به مادر افشین پرداخت کنیم. تقاضا داریم قضات دادگاه با تقسیط دیه موافقت کنند. ما اگر از زندان آزاد شویم کار می‌کنیم و دیه را قسطی به مادر قربانی می‌پردازید. سایر متهمان نیز از قضات خواستند با درخواست آن‌ها موافقت کنند. آن‌ها گفتند، چون قتل در ماه حرام رخ داده هر کدام باید ۱۳۰ میلیون تومان بپردازیم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به اوضاع و احوال متهمان، درخواست اعسار آن‌ها را پذیرفتند. قرار شد هریک از متهمان ۸ درصد از مبلغ دیه را به صورت یکجا و باقی را به صورت ماهانه نیم درصد به، ولی دم بپردازند.

گفتگو با یکی از متهمان

چهره‌اش تکیده و پیری زودرس در وجودش موج می‌زند اعتیاد دارو ندارش را دزدیده است:

-چند سال داری؟

۴۵ ساله هستم. نزدیک به ۳ سال است که در زندانم.

-چند سال معتاد بودی؟

نزدیک به ۱۰ سال اعتیاد داشتم. خانواده‌ام از این وضعیت خسته شده بودند به همین خاطر مرا به کمپ ترک اعتیاد بردند.

-با میل خودت به کمپ رفته بودی؟

نه به زور مرا بردند.

-چه مدت در کمپ بودی؟ نزدیک ۳ ماه آنجا بودم و بشدت شکنجه روحی و جسمی شدم.

-حالا چکار می‌کنی؟

من و ۴ هم جرمم در زندان هستیم و هیچ کدام توان پرداخت دیه مقتول را نداریم و تا زمانی که نتوانیم دیه را بپردازیم باید در زندان بمانیم.

-خانواده‌هایتان پیگیر پرداخت دیه نیستند؟

آن‌ها هم وضع مالی خوبی ندارند که بتوانند دیه را بپردازند. ما با اعتیادمان آن‌ها را به دردسر انداختیم و حالا پایمان به پرونده قتل هم کشیده شد. ما در زندان درآمدی نداریم که بتوانیم دیه را بپردازیم. حتی نمی‌توانیم مرخصی بگیریم. اما اگر آزاد شویم کار می‌کنیم و دیه را قسطی می‌دهیم.

-چطور می‌خواهید دیه را بپردازید؟ ما اگر آزاد شویم قرض می‌کنیم و مبلغ اولیه دیه را می‌دهیم. سپس کار می‌کنیم و دیه را قسطی می‌پردازیم. ما در این مدت به اندازه کافی تنبیه شده‌ایم.

-اگر درخواست اعسار شما پذیرفته شود چکار می‌کنید؟

ما همگی اعتیاد را کنار گذاشته‌ایم. کار می‌کنیم و ماهانه حدود ۴ میلیون تومان به مادر مقتول می‌پردازیم.

-مقتول را می‌شناختی؟

نه. او به‌تازگی به کمپ آمده بود. اما بعد از قتل متوجه شدیم فقط یک مادر پیر و محجور دارد که حتی نمی‌تواند پیگیر پرونده‌اش باشد. به همین خاطر معاون قوه قضائیه از طرف او درخواست دیه کرده بود.

-پشیمان نیستی؟

من و هم جرم‌هایم همگی از اینکه به سمت مواد مخدر رفتیم پشیمان هستیم. اگر به سمت مواد مخدر نمی‌رفتیم هرگز پایمان به کمپ باز نمی‌شد و شاهد صحنه‌های وحشتناک و شکنجه‌های شبانه روزی نبودیم و هرگز انگ قاتل بودن به ما نمی‌خورد. ما با اعتیاد زندگی‌مان را تباه کردیم.

منبع: ایران

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.