جمعی از شاعران آیینی کشور همزمان با فرارسیدن سالروز شهادت حضرت امیرالمؤمنین، علیبن ابیطالب (ع)، تازهترین مطالب خود را در وصف شکوه سیرت ایشان منتشر کردند.
حمیدرضا برقعی، از شاعران شناختهشده آیینی کشور، تازهترین مطلب صفحه شخصی خود را با این شعر به این موضوع اختصاص داد:
کیستیای بیگمان
علت خلق جهان
کیستیای از ازل
تا به ابد جاودان
کیستیای فارغ از
قید زمان و مکان
اول این ماجرا
آخر این داستان
نیستی، اما عیان
هستی، اما نهان
لحظه به لحظه تویی
باخبر از ناگهان
زیر و بم کائنات
عرش، کران تا کران
اهل زمین یک به یک
عالم کروبیان
پشت در خانهات
منتظر آب و نانای رمضان الکریم
تشنه افطارتان
پیش یتیمان شهرای پدر مهربان
دست نوازشگرت
نرمتر از پرنیان
موقع پیکار هم
هرکه ندارد توان
دست جوانمردیات
میدهد او را امان.
چون تو کسی سربلند
نیست در این امتحان
باشد اگر دم به دم
صحبت جان در میان
کیستیای در نبرد
شعله آتشفشان
آینه ذوالفقار
قامت رنگینکمان
قامت پیغمبران
خواب تو را سایبان
شأن قدمهای تو
شانه پیغمبرانای شب معراج را
شانه تو نردبان
خطبه بینقطهات
معجزه را ترجمان
باز «سلونی» بگو
خطبه دیگر بخوان
ما همه لالیم لال
پیش امیر بیان
پیش شکوه تو شعر
میدهد از کف عنان
کودک طبع مرا
بند میآید زبان
مدح تو را عاجزم
وصف تو را ناتوان
من چه بگویم چنین
من چه بگویم چنان
سینۀ خود را درید
کعبه در این آستان
هستی خود را خدا
ریخت به پایت عیان
هستی او فاطمه است
داد به تو ارمغانای پدر خاک، خاک
با تو نشد مهربان
چادر زهرای تو
شاهد این داستان
آه شکست آینه
آه خدا ناگهان ـ
چشم جهان تیره شد
خورد زمین آسمان
در همه عمر خود
دم به دم و آن به آن
خنده به لب داشتی
بین گلو استخوان
جان به اذان میدهد
نام علی در اذان
با تو بهارم بهار
بی تو خزانم خزان
شعر، شعر آیینی، امام علی (ع)
سعید بیابانکی:
ای سجود باشکوه وای نماز بینظیرای رکوع سربلند وای قیام سربهزیر
در هجوم بغضهاای صبور استوار
در میان تیرهاای شکستناپذیر
شرع را تو رهنما، عقل را تو رهگشا
عشق را تو سرپناه، مرگ را تو دستگیر
فرش آستانهات بوریایی از کرم
تخت پادشاهیات دستبافی از حصیر
کاش قدر سال بود آن شب سیاه و تلخ
آسمان! تو غافلی زان طلوع ناگزیر
بعد از او نه من نه عشق؛ از تو خواهمای فلک:
یا ببندیام به سنگ یا بدوزیام به تیر
دست بیوضو مزن بر ستیغ آفتاب
آی تیغ بیحیا، شرم کن وضو بگیر!
لختیای پدر درنگ! پشت در نشستهاند
رشتههای سرد اشک، کاسههای گرم شیر
شعر، شعر آیینی، امام علی (ع)
محمد سهرابی:
او راستقامت است و همه خلق مایلش
سوی کدام بنده کند میل تا دلش
در ساحتی که عرض نیاز است نیستی
مقتول تو چرا که ننازد به قاتلش؟!
محمد مرادی:
دلا! معاویگی تا کی؟ دو روز مثل علی باشیم
در این زمانۀ بیآغاز، چه میشود ازلی باشیم؟
بیار غیرت مالک را، ببین نزول ملائک را
بیا «الست بربّک» را، جواب «قال بلی» باشیم
دوباره کعبۀ جانت را، امیر بتشکنی باید
بهجای «حبّ علی» تا کی پر از بت «هبلی» باشیم؟
بسوز طلحۀ عصیان را، بزن رگِ جملِ نان را
در این جنون خفی تا چند اسیر شرک جلی باشیم؟
در ازدحام خیابانها وَ عصر قحطی انسانها
کمی شبیه علی باشیم، کمی شبیه علی باشیم
محمدحسین ملکیان:
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت
برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت
امیر هیچ بهجز زخم بیشمار نخورد
امیر هیچ بهجز درد بیشمار نداشت
شبانههای علی مثل روز روشن بود
اگر که پنجرهها پردۀ غبار نداشت
نه در خیال خلافت که پیش چشمش این
بهقدر وصلۀ یک کفش اعتبار نداشت
و کینهها همه یک تیغ شد فرود آمد
که چیز دیگری از کوفه انتظار نداشت
شعر، شعر آیینی، امام علی (ع)
سیدمسعود علویتبار:
بر سفره لطف علوی بنشستیم
بر بحر شفاعت علی دلبستیم
در سیطره ولایت حضرت حق
از جام تولای علی سرمستیم
منبع: تسنیم