حال و هوای ماه رمضان در زمانهای قدیم با آئین و رسوم جالب و زیبایی همراه بود که این روزها همگی به فراموشی سپرده شده اند، آداب و رسومی که سفرههای سحر و افطار را پربرکتتر از همیشه میکرد و همه چیز رنگ و عطر دیگری به خود میگرفت.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید مردم در طهران قدیم در سحرهای ماه مبارک رمضان چه رسم و رسومی داشتند و چگونه این ایام مبارک را سپری میکردند. مثلاً خانمهای خانه در ماه شعبان مشغول تهیه خورد و خوراک این ماه میشدند و با کوبیدن آرد برنج و نخودچی یا پاک کردن برنج خود را آماده رفتن به مهمانی خدا میکردند.
آب است و سحر!
اما سحرهای ماه رمضان در تهران قدیم حال و هوای خاصی داشت، جعفر شهری که از کودکی شاهد اتفاقات مهمی از تهران اواخر قاجار بود و از دهه ۲۰ هم خاطرات خود و مشاهداتش از تهران و مباحثی از فرهنگ عامه را که در حال فراموشی بودند، به صورت مکتوب درآورده، در فصلی از جلد سوم کتاب «طهران قدیم» اینگونه نوشته است: «مؤذنین بعد از اذان سحر جملهای با عنوان «آب است و سحر» به زبان میآوردند.
این جمله تلنگر به خواب ماندهها یا آنهایی بود که هنوز به خوردن سحری مشغول نشده بودند، این معنی که هنوز برای چند دقیقه که تشنهای آبی نوشیده، فرصت باقی مانده و به هر صورت که میتوانند خود را به سحری برسانند، چرا که معتقد بودند روزه گرفتن بدون خوردن سحری کراهتی عظیم دارد.»
راهکار قدیمیها برای رفع گرسنگی و تشنگی
از سه ساعت مانده به اذان، ریزه خوانیها (اشعاری که آهسته و با صدای بم میخوانده و کم کم اوج میدادند) و مناجاتها شروع میشد، عدهای در اتاقهای بسته و نمازخانههای خود و برخی روی پشت بامها و منارهها مشغول دعا و مناجات میشدند.
اگر کسی خواب میماند اولین همسایه دیوار به دیوار موظف بود او را بیدار کند، مثلاً مشت به دیوار میزدند و اگر اثری نداشت به در اتاق میکوبیدند یا از درز سوراخ بخاری یا دیوارها داد میزدند که سحر شده است.
یکی دیگر از آداب سحر در طهران قدیم خوردن یک لقمه نان خالی بعد از سحری بود، چون معتقد بودند همان یک لقمه نان خالی آنها را تا افطار نگه میدارد.
رسم دیگر برای جلوگیری از تشنگی در طول روز، مکیدن انگشتر عقیق بعد از نیت به روزه و هنگام خواب بود و در خاصیت آن میگفتند که رفع عطش میکند، به همین جهت هم این کار را از واجبات میدانستند.
تعصب به روزه داری در طهران قدیم
تعصب به روزه داری در طهران قدیم هم از مواردی بود که این روزها اثری از آن باقی نمانده است، در گذشته در شب اول ماه رمضان باید بزرگ و کوچک خانواده موقع سحر بیدار میشدند و در خوردن سحری روزه داران را همراهی میکردند.
هر بچهای که برای سال اول روزه میگرفت از طرف پدر و مادرش یک جایزه چشمگیر دریافت میکرد و همین تشویق و ترغیبها باعث میشد که برخی از اطفال تا پای جان در نگهداری روزه شان پافشاری کنند.
هدیه به زنان سحرخیز
یکی از رسوم جالب طهرانیها در ایام قدیم این بود که برخی از مردها به زنهای خود که سحرها زودتر از بقیه بیدار میشدند و غذای بهتری تهیه میکردند جایزه و انعام میدادند. از بعد سحر تا دو ساعت به ظهر همه میخوابیدند و پس از آن مردها از خانه خارج شده و به سرکار خود میرفتند.
منبع: برنا