سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

آسیب‌های جدی که فرزندان طلاق متحمل می‌شوند/ برای کاهش این آسیب‌ها چه کنیم؟

یک روانشناس مخاطرات موجود برای فرزندان طلاق را آسیب شناسی و راهکار‌هایی را برای کاهش این آسیب‌ها پیشنهاد کرده است.

دکتر سجاد بهرامی روانشناس گفت: فرزندان با توجه به سنی که دارند از ماه‌ها و شاید سال‌ها قبل متوجه جدایی عاطفی والدین شده اند و اگر پدر و مادر تصمیمی برای جدایی رسمی گرفتند لازم است بر اساس سن فرزند او را در جریان مسئله و اتفاقات پیش رو قرار دهند چراکه قابل پیشبینی بودن شرایط، فرزند را برای روبرو شدن با اتفاق آماده می‌کند و در بسیاری از مواقع بچه‌هایی که بدون دانستن موضوع با جدایی والدین روبرو شدند تا سال‌ها خودشان را مقصر اصلی این اتفاق می‌دانند و آسیب جدی خواهند دید.

بهرامی تصریح کرد: وقتی پای مسائل احساسی پیش می‌آید، خیلی از ما آدم‌ها کم و بیش به‌هم شباهت پیدا می‌کنیم. طبق آمار بیشترین تعداد طلاق در ۵ سال ابتدای زندگی اتفاق می‌افتد و خصوصا آمار جدایی زوج‌هایی که به شدت عاشق و معشوق بودند نسبت به ازدواج‌های سنتی به مراتب بالاتر است. وقتی با کسی کشمکش داریم و خودمان را از آدم‌هایی که دوست داریم جدا می‌کنیم، احساس خوبی به ما دست نمی‌دهد و زمانی که دیگران با ما در نزاع هستند و خودشان را از ما جدا می‌کنند، حتی احساس به مراتب بدتری به ما دست می‌دهد. پس وقتی زن و مرد با یکدیگر جنگ و دعوا دارند، هر دوی آن‌ها آسیب می‌بینند و همینطور فرزندانی که در کنار آن‌ها هستند نیز از این آسیب در امان نخواهند بود.

وی افزود: شاید فرزند یا همسر درد و دلش را بیان نکند، شاید فقط عصبانی شود یا شتابان از خانه بیرون بزند، یا آرام و آهسته تلویزیون را روشن‌کند و رفتار‌هایی از این دست، اما آن‌ها هم عمیقا زجر می‌کشند. شاید همسر یا فرزند از صحبت کردن خودداری کند یا شاید با لحنی کوبنده از پدر و مادرش انتقاد کند، اما در عمق وجودش، او هم آسیب دیده است. ما مایلیم که در قایق درد و رنج خودمان تنها‌ باشیم و به راحتی فراموش می‌کنیم که همسر و فرزندمان هم در همان قایق کنار ما نشسته‌است.

این روانشناس اظهار داشت: فرزند طلاق بودن، لزوما به معنای در انتظار آسیب نشستن نیست، در واقع شاید بگویید پژوهش‌های زیادی نشان داده که این افراد چقدر بیشتر در معرض آسیب هستند، اما این مسئله، صرفا نگاه کردن از زاویه نادرست به موضوع است، آمار‌های جدید نشان می‌دهد فرزندان خانواده‌های آشفته که کارشان به جدایی نرسیده، به مراتب بیشتر از فرزندان طلاق که مورد حمایت اجتماعی قرار گرفته اند دچار آسیب خواهند شد. پس مشکل اساسا از جدایی نیست، چرا که در مواقعی جدایی یکی از راهکار‌های منطقی است، بلکه مسئله اصلی آشفته بودن خانواده قبل از طلاق و آشفتگی هنگام طلاق و بعد از طلاق است و آشفتگی یعنی نداشتن هویت و ارزش، یعنی من همانطور که نمی‌دانم چرا ازدواج کردم، اکنون نمی‌دانم چرا می‌خواهم جدا شوم، به نوعی عروسک خیمه شب بازی فکر‌ها و هیجانات خود می‌شویم که مانند ابر بهار متغییر هستند.

بهرامی عنوان کرد: در جامعه انسانی که هنجار، حضور پدر و مادر در خانواده است، قاعدتا این خلا در هر سنی آسیب‌هایی را به همراه دارد. در سنین دبستان زمانی که کودک شرایط خود را با دوستانش مقایسه می‌کند خلا‌های عاطفی زیادی برای فرزندان ایجاد می‌کند، اما بیشترین آسیب مربوط به جدایی در سنین نوجوانی است یعنی ۱۲ الی ۲۳ سالگی که هویت فرد شکل نگرفته و به نوعی نوجوان درگیر بحران هویت است و این خلا حتی اگر مدیریت شود، می‌تواند آسیب بیشتری نسبت به سنین کمتر از ۱۳ سال و بیشتر از ۲۳ سال ایجاد کند.

وی ادامه داد: طلاق والدین اگر به صورت درست و اصولی مدیریت نشود می‌تواند برای فرزندان زمینه ساز مشکلات روانشناختی و رفتاری از جمله اضطراب، وسواس، اعتیاد، پرخاشگری، رفتار‌های ضد اجتماعی و سوء ظن در زندگی مشترک شود.

این روانشناس بیان کرد: طبق پژوهش ها، در واکنش به مشکلات هیجانی، پسر‌ها بیشتر از دختر‌ها در معرض آسیب قرار می‌گیرند. البته پژوهش‌هایی هم عکس این موضوع را نشان داده، اما به صورت کلی اگر در نظر بگیریم آسیب پذیری شدید مردان نسبت به مشکلات روانشناختی به مراتب بیشتر است و این موضوع خود را در قالب بیماری‌های جسمی و روانشناختی نشان می‌دهد.


بیشتر بخوانید


بهرامی در پاسخ به این سوال که آیا زندگی کردن با یکی از والدین برای فرزندان خطرآفرین است یا خیر گفت: زندگی فرزند با پدر یا مادر خطرآفرین نیست، اما در بحث طلاق که اصولا زندگی در خانواده‌های تک والدی تاثیرات متفاوتی نسبت به خانواده‌های سنتی بر رشد و آینده فرزندان دارد، این اثرات از مسائل اقتصادی شروع می‌شود و به سایر مشکلات که می‌تواند از تاثیرات مشکلات اقتصادی یا روانشاختی ناشی از نابهنجاری رشدی اکتسابی باشد ادامه پیدا کند.

وی همچنین درباره خطرآفرینی زندگی فرزندان طلاق با یکی از اقوام مانند پدربزرگ و مادربزرگ افزود: این مورد می‌تواند برای وضعیت رشدی کودک به مراتب نگران کننده باشد، فرض کنید کودکی از حمایت پدر و مادرش محروم شده و به ناچار همراه با پدربزرگ و مادربزرگ زندگی می‌کند؛ احتمال می‌رود که طی سال‌های نه چندان دور یکی یا هر دوی این سرپرست‌ها از دست بروند و در این شرایط با انسانی روبرو شده ایم که چند بار طعم طرد شدن و از دست دادن را چشیده است و اولین واکنش نسبت به این موضوع خشمی مثال زدنی نسبت به دنیا و در پس آن نسبت به مردم دنیا است. ما می‌دانیم که یکی از ارزش‌های اساسی انسان‌ها ارزش نهادن به دنیا و ارزش نهادن به ارتباطات است. خب شرایط اینگونه است که در چنین موقعیتی هر دوی این ارزش‌های اساسی ضربه خورده و واکنشی افراطی از جمله شخصیت‌هایی ضد اجتماعی، خشمگین، پرخاشگر و بدبین در پس این ضربه‌ها پنهان است.

این روانشناس با اشاره به راهکار‌هایی برای کمتر آسیب دیدن فرزندان در جریان طلاق بیان کرد: بهترین راهکار در مقام پدر و مادری این است که در هر شرایطی به خود رجوع کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که «می خواهیم چگونه پدر یا مادری باشیم؟ فارق از تمام اتفاقات و شرایط من دوست دارم چگونه پدری باشم؟ فارق از تمام تلخی‌ها من میخواهم چگونه مادری باشم؟» همه ما بار‌ها شده با دیدن یک فیلم و آسیب‌هایی که یک فرد در یک نقش سینمایی دیده غمگین شده و اشک ریخته ایم و عجیب است که چطور نمی‌توانیم آسیب دیدن همسر و فرزندان خود از طلاق و جدایی را ببینیم.

بهرامی تصریح کرد: در هر آسیبی یکی از عناصر مهم حمایت جامعه است، حال این جامعه می‌تواند خانواده، مدرسه یا نظامی بزرگتر باشد. ما می‌دانیم که انسان‌ها بدون اجتماع حتی می‌توانند بیمار شوند و بمیرند، سیستم ایمنی بدن ضعیف می‌شود، مقاوت در برابر بیماری‌های داخلی و خارجی کم خواهد شد و در زمانی، یکی از تنبیه‌های اساسی انسان‌های خطاکار تبعید بود و امروز زندان، یعنی حذف شدن از اجتماع و حمایت آنها. جدایی یا طلاق یعنی حذف کردن مهمترین و اولین جامعه‌ای که فرد در آن هویت می‌یابد و عدم وجود شفقت و مهربانی در این جامعه تفاوتی با جدایی ندارد.

وی راهکاری را برای والدینی که طلاق گرفته اند تشریح کرد: چند دقیقه‌ای وقت بگذارید و نامه‌ای به فرزند خود بنویسید؛ نامه‌ای که وقتی از دبیرستان فارغ‌التحصیل شد یا ازدواج کرد بتوانید به او بدهید. نامه‌ای که معنادار و تا آن اندازه غنی باشد که در طول موفقیت‌های بزرگ زندگی بتوان آن را با دیگران در میان گذاشت. برای کودک خود بنویسید که چه آرزو‌ها و امید‌هایی در مورد رابطه خود با او دارید و چه چیزی را بیشتر از همه برایش می‌خواهید.

این روانشناس ادامه داد: در مورد ترس‌ها و آسیب‌پذیری‌های خود و آنچه بر سر راه امید‌ها و رؤیا‌های شما ایستاده است بنویسید. در نامه خود نگرانی هایتان را مطرح کنید و این نامه را در مکانی امن بگذارید. یک روز که کودک شما به مرحله‌ای در زندگی‌اش یا موفقیت خاصی رسید به آن رجوع می‌کند. این نامه را برای خود بخوانید و اگر به خوبی در مورد آن فکر کردید و دوست داشتید آن را با فرزندتان در میان بگذارید.

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۱۰:۴۳ ۱۸ اسفند ۱۴۰۱
اگه زوجا بچه دار شدن دیگه حق طلاق گرفتن نباید داشته باشن چون مغز بچه داغون میشه