اجتماع روز شنبه ضدانقلاب در لس آنجلس حاشیهای داشت که از متن پررنگتر بود و آن حضور پرویز ثابتی رئیس اداره سوم ساواک (امنیت داخلی) این سازمان در دوره پهلوی است. این اولین تصویر از پرویز ثابتی بعد از پیروزی انقلاب است که در یک اجتماع عمومی دیده شده است؛ پیشتر تنها تصاویری معدود از وی در جمع خانواده منتشر شده بود و در طول ۴۴ سال گذشته بهشدت رسانهگریزی میکرد.
حضور یک چهره امنیتی دوران پهلوی که نام وی با زندان و شکنجههای ساواک گره خورده است، واکنشهای متعددی را بهدنبال داشت و بسیاری از تناقض حضور در تجمعی به نام دموکراسی از سوی کسی که سازمان متبوع وی در رژیم سابق به نقض حقوق بشر متهم است، سخن گفتند. جدا از این مسئله، بازخوانی جنایات ساواک و همچنین نقش ثابتی در پیشبرد این سازمان در روزهای گذشته در رسانهها بازخوانی شد.
حضور پرویز ثابتی در تجمع ضدانقلاب بههمراه دختر و همسرش
آقای «احمدعلی مسعودانصاری» از اقوام فرح دیبا و عضو دربار پهلوی که هماکنون ساکن آمریکاست و در دوران رژیم سابق مسئولیتهایی همچون تدریس در دانشگاه ملی، سرپرستی امور دانشجویان، عضویت در هیئت نمایندگان ایران در بازار مشترک و معاونت مدرسه عالی شمیران اشتغال را داشت، در یادداشتی که در کتاب ناگفتههای تاریخ معاصر آن را چاپ کرده بود به برخی ادعاهای پرویز ثابتی در کتاب در دامگه حادثه پاسخ داده است.
آقای مسعود انصاری بعد از پیروزی انقلاب به خارج کشور رفت و تا زمان فوت محمدرضا شاه، مأموریتهایی را از جانب وی همچون مذاکره با سعودیها و تیمسار اویسی را برعهده داشت؛ وی در سالهای اخیر مشاور مالی و شخصی رضا پهلوی بود، اما با اختلافاتی که با وی داشت، از جرگه حامیان سلطنت جدا شد.
متن زیر بخشی از پاسخ او به ادعاهای ثابتی در کتاب خاطرات «در دامگه حادثه» و همچنین سایر مسائل مرتبط با پرویز ثابتی است که در ادامه میخوانید:
در صفحه ۶۶۱ کتاب در دامگه حادثه آقای قانعی فرد (نویسنده کتاب) در پرسش از آقای ثابتی مینویسد: «اعتقاد احمد علی انصاری این است که حضرات سازمان سیا یک پولی به اشرف و رضا پهلوی و فرح دیبا و شما و اویسی و. داده و این پولها برای کودتا بوده و بعد بین شما دعوایی میشود و همه از همدیگر جدا میشوید و... شاید دنبال این تئوری است.»
این سخنان واقعیت نداشت و تهمتی بیش نبود؛ آنچه من گفتهام و یا نوشتهام موجود است. من هیچگاه نه گفتهام و نه نوشتهام که بانوان فرح پهلوی و اشرف پهلوی و آقای اویسی از سازمان سیا پول گرفتهاند. آقای قانعی فر باید توضیح بدهند که این مطالب و موضوع پول گرفتن بانو فرح و بانو اشرف پهلوی و آقای اویسی را از کجا پیدا کردهاند و چگونه به «اعتقاد» من دسترسی یافتهاند؟
در مورد آقایان رضا پهلوی و پرویز ثابتی، مطلبی که من نوشته و گفتهام به شرح زیر است و به هر حال هیچ ربطی به کودتا یا دعوای میان این اشخاص ندارد: در سالهای ۱۹۸۲ و ۱۹۸۳ میلادی که آقای رضا پهلوی در مراکش بود، تعدادی از آشنایان سعی در آوردن و معرفی ماموران سازمان سیا و ملاقات ایشان با رضا پهلوی داشتند و حتی رقابت شدیدی میان ایشان در این مورد درگرفته بود.
من به آقای رضا پهلوی پیشنهاد کردم که ایشان باید از این بازی خارج شود و شأن خود را حفظ کند و اگر علاقهای به دیدن فردی از سازمان سیا را دارد بهتر است با رئیس این سازمان آقای ویلیام کیسی ملاقات کند؛ ایشان قبول کرد و من این موضوع را با آقای دکتر غلامحسین کاظمیان که مسئول کارهای سیاسی ایشان در آمریکا بود مطرح کردم. ایشان دوستی به نام آقای مرین اسموک داشت که از دوستان نزدیک آقای ریگان رئیس جمهوری وقت آمریکا و اطرافیان ایشان بود.
در سفر شاهزاده در سال ۱۹۸۳ به آمریکا، آقای اسموک ناهاری در کلوب Chevy Chase درایالت مریلند آمریکا ترتیب داد که درآن، آقایان کیسی، مایکل دیور، دیک هلمز و عدهای دیگر از جانب آمریکاییها و نیز علاوه بر من، آقایان دکتر غلامحسین کاظمیان، احمد اویسی، و شهریار آهی حضور داشتند. بعد از آن ناهار، ملاقاتهای دیگری نیز میان آقایان رضا پهلوی و ویلیام کیسی در خانه آقای اسموک انجام گرفت.
مسعودانصاری میگوید در سال ۱۹۸۴ سازمان سیا به رضا پهلوی پیشنهاد پرداخت ماهی ۱۵۰ هزار دلار را کرده و یکی از شرایط آن این بود که از این مبلغ هر ماه ۵۰ هزار دلار به آقای پرویز ثابتی پرداخت شود.
در سال ۱۹۸۴ آقای پهلوی به من گفت که آقای کیسی پیشهاد پرداخت ماهی ۱۵۰ هزار دلار را به ایشان کرده و یکی از شرایط آن این است که از این مبلغ هر ماه ۵۰ هزار دلار به آقای پرویز ثابتی پرداخت شود. من با اصل پول گرفتن ایشان از سازمان سیا مخالفت، و به ایشان گوشزد کردم که پدر ایشان تا روز فوت به دلیل نقش خارجی در کودتای ۲۸ مرداد، مورد انتقاد مردم ایران بوده است؛ پیشنهاد من برای انجام ملاقات با رئیس «سیا» این نبود که ایشان از این سازمان پول بگیرد، بلکه هدف در مرحله اول خلاص شدن از فشار اطرافیان شاهزاده، برای آوردن افراد مختلف این سازمان به داخل تشکیلات ایشان بود.
دوم اینکه فکر میکردم اگر ایشان علاقه به داشتن رابطه با این سازمان دارد، این رابطه باید مطابق شأن ایشان و تنها در حد مشورتی باشد؛ آقای رضا پهلوی استدلال مرا قبول نکرد. من نیز با اینکه در آن زمان هم مسئول امور مالی شخصی ایشان بودم و هم مسائل مالی فعالیتهای سیاسی ایشان را سرپرستی میکردم، از گرفتن آن پول اجتناب کردم؛ بنابراین مسئولیت گرفتن این پول به عهده آقای شهریار آهی محول گشت و تا جایی که میدانم پرداخت آن تا سال ۱۹۸۸ ادامه داشت.
بعد از آن، آقای پرویز ثابتی برای دیدار آقای رضا پهلوی به ایالت کنتیکت میآمد و با ایشان ملاقات میکرد و با آقای احمد علی اویسی نیز دائما در ارتباط بود.
در مورد مسئله مالی میان آقایان رضا پهلوی و پرویز ثابتی از سازمان سیا، این تنها چیزی است که شاهد بودهام و غیر از این، هیچ جا، و هیچ وقت در این مورد نه مطلبی گفتهام و نه نوشتهام.
لازم به توضیح است که آقای کیسی در آن زمان آقای رضا پهلوی را بسیار جدی گرفت و افراد زیادی از کارمندان سازمان سیا را برای کمک به ایشان مامور کرد ولیکن بعد از سه هفته همه آنها را بازخواست و اظهار نمود که این مرد جوان علاقهای ندارد، ولیکن تا جایی که میدانم پرداخت پول به آقای پهلوی از سال ۱۹۸۴ شروع و تا سال ۱۹۸۸ ادامه داشت.
شاید کسی از این جریان نتیجه بگیرد که پرداخت پول به ایشان بخاطر برگرداندن ایشان به تخت پادشاهی نبوده، بلکه دلائل دیگری داشته است؛ من در این زمینه بی اطلاعم.
منبع: تسنیم