سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

بنویسید رهبران اپوزیسیون بخوانید پادو‌های منافقین؛ پروژه اصلی کجاست؟

حمایت ۱۶۵ نماینده کنگره از گروهک منافقین نشان داد ۸ چهره نامتجانس نشست دانشگاه جرج تاون سیاهی لشکر پروژه اصلی‌اند.

گروه ۸ نفره که خود را اپوزیسیون ایران می‌دانند روز جمعه ۱۰ فوریه در دانشگاه جرج تاون آمریکا به‌صورت مجازی و حقیقی گرد هم آمدند تا به بررسی «آینده جنبش دموکراسی ایران» بپردازند. با وجود عنوان برنامه، اما در این یک ساعت و ۴۵ دقیقه، بیش از آنکه سخنرانان از آینده جنبش دموکراسی سخن بگویند، تلاش کردند تا چنین نشان دهند که هیچ اختلافی در بین آن‌ها نیست و آن تقابل‌های شدید در فضای مجازی، ساخته و پرداخته جمهوری اسلامی است.


بیشتربخوانید


آن‌ها در این برنامه مرتب از نقش کنشگران داخل ایران می‌گفتند و حتی معتقد بودند با وجود منشور‌های مختلفی که به آن‌ها ارائه شده، ترجیح داده‌اند از منشوری از داخل ایران که دارای ایرادات بوده است، برای فعالیت بهره بگیرند، اما در عین حال اعتراف کردند که بدون حمایت سنگین کشور‌های غربی هیچ ابزاری برای گذار از جمهوری اسلامی در اختیار ندارند. این گروه صراحتا اذعان داشتند که تنها ابزار برای مقابله با ایران تحریم است. می‌گویند باید آنقدر بر سر مردم ایران تحریم ریخت که اگر هم در اثر گرسنگی و فقر تسلیم نشوند، مثل عراق آنقدر ضعیف شوند که سرنگونی آن ساده باشد.

صدای FDD و UANI

افراد موسوم به شورای گذار یا اپوزیسیون ایران در این نشست، ملتمسانه از غرب درخواست کرده‌اند که برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، به تحریم روی بیاورد. در این بین نازنین بنیادی فردی که در دولت دموکرات‌ها به وی بها داده شده و توانسته با کامالا هریس، معاون رئیس‌جمهور آمریکا و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا دیدار کند بیشتر روی این موضوع تاکید کرده است. او صراحتا از یک «اتحاد فراآتلانتیک» علیه ایران سخن گفته و از شکل دادن به سیاست‌هایی گفته که منابع مالی ایران را قطع و حکومت را منزوی کند. بنیادی از اعمال تحریم‌های «استراتژیک» گفته و مهم‌تر از تصویب قطعنامه علیه ایران به اعمال تحریم‌های موجود اشاره کرده است.

جدای از بنیادی، رضا پهلوی نیز به مساله تحریم اشاره کرد و خواهان دو فاکتور کلیدی «فشار حداکثری روی رژیم» و «حمایت حداکثری از مردم ایران» شد و تلویحا تحریم‌ها را زمینه‌ساز ریزش مردم از حکومت خواند. البته هم بنیادی و هم پهلوی در کنار درخواست تحریم بیشتر از «حمایت حداکثری از مردم» هم گفتند، اما این کلمه بیش از آنکه در روی زمین واقعیت داشته باشد، یک لفاظی با هدف گول زدن افکار عمومی صورت می‌گیرد چراکه کاهش منابع درآمدی حکومت یا قطع شریان اقتصادی آن، به معنی افزایش فشار بر زندگی مردم عادی است و همین عامل نیز باعث افزایش نارضایتی مردم از حکومت می‌شود.

اظهارات این دو تن و اشاره حامد اسماعیلیون به نقش‌آفرینی متخصصانی که در حوزه اعتصابات کارگری تجربه دارند و می‌توانند بر کالا‌های استراتژیک و مکان‌های استراتژیک اثرگذار باشند، نشان می‌دهد این افراد پیمانکاران جزئی یک پروژه بسیار بزرگ هستند. تا چندی پیش پروژه‌ای را که اکنون نازنین بنیادی، رضا پهلوی و سایر اعضای نشست دنبال می‌کردند را بنیاد تروریستی دفاع از دموکراسی‌ها و گروه اتحاد علیه ایران هسته‌ای دنبال می‌کردند. گروه اتحاد علیه ایران هسته‌ای برنامه خود را متمرکز بر این کرده بود تا شرکت‌ها را تحت فشار قرار دهند و آن‌ها را از تجارت با ایران بازدارند. بنیاد دفاع از دموکراسی‌ها نیز که در دولت جو بایدن نفوذ قابل‌توجهی در کاخ سفید داشت به هر شکل ممکن به دنبال یافتن مسیر‌هایی برای شدیدترین تحریم‌ها علیه ایران بود. حالا این سیاست قرار است توسط چهره‌های فارسی‌زبان ادامه پیدا کند تا بلکه از این طریق گذار از جمهوری اسلامی اتفاق بیفتد.

تحریم حکومت و حمایت از مردم یعنی چه؟

اپوزیسیون ناتوان ایرانی برای گذار از جمهوری اسلامی، به غرب امید بسته است. اگر چه کسانی که در ایران زندگی می‌کنند، به‌خوبی درک می‌کنند که هر تحریم می‌تواند چه بر سر زندگی آن‌ها بیاورد، اما اپوزیسیون با دوگانه کردن مردم و حکومت، گمان می‌کند در تحمیق مخاطب موفق می‌شود. در مساله تحریم، تفکیک حکومت و مردم بی‌معنا و به‌نوعی حقه‌بازی است. در عراق پیش از تحریم‌های آمریکا هر کارمند دولت به‌طور متوسط ماهانه ۲۰۰ دلار درآمد داشت، اما با اعمال تحریم‌های آمریکا علیه این کشور در پی حمله به کویت، ارزش حقوق همان کارمند به حدود ۵ دلار کاهش یافت.

در چنین وضعیتی غرب چگونه می‌خواهد از مردم حمایت حداکثری داشته باشد؟ آیا قرار است به حساب مردم پول واریز شود یا هزینه‌های درمان‌شان کاهش پیدا کند؟ اتفاقا تحریم‌ها علیه کشور‌ها اعمال می‌شوند تا زندگی مردم را به مخاطره بیندازند و مردم از درد، حکومت را ناچار به تغییر مواضع بکنند. این موضوعی است که مایک پمپئو، وزیر خارجه دولت آمریکا در ۱۴ فوریه ۲۰۱۹، به آن اشاره کرد. او به سی‌بی‌اس‌نیوز گفته بود که اوضاع با تحریم‌های آمریکا برای مردم ایران بسیار بدتر است و مطلعیم که این باعث می‌شود مردم ایران قیام کنند و رفتار رژیم را تغییر دهند. همین موضوع نیز باعث شده تا بسیاری از کارشناسان حوزه تحریم، تحریم را «مجازات دسته‌جمعی» بخوانند. در جرج تاون همان‌ها که مدعی دلسوزی برای مردم هستند و از ایران آزاد می‌گویند برای غرب نسخه می‌پیچند که تحریم‌های بی‌سابقه علیه ایران را افزایش دهند. احتمالا این افراد در این راستا در آینده نزدیک گروه‌هایی را سازماندهی خواهند کرد که گرای تحریمی علیه ایران به غرب بدهد و راه‌های دور زدن تحریم‌ها را با هدف تشدید فشار بر مردم، افشا کند. این همان کاری است که گروه موسوم به «فرشگرد» که از هواداران خاص رضا پهلوی و دارای ارتباطات مشخص با سعید قاسمی‌نژاد در بنیاد دفاع از دموکراسی هستند، انجام می‌دهند.

چقدر جدی‌شان بگیریم؟

اینکه این افراد چه وزنی دارند و این نشست تا چه اندازه جدی گرفته شده است را می‌توان از ترکیب خبرنگارانی که در نشست شرکت کردند و از میهمانان مراسم سوال پرسیدند، دریافت. پرسشگران این نشست خبرنگارانی از بی‌بی‌سی فارسی، ایران‌اینترنشنال، کیهان لندن، منوتو، صدای آمریکا فارسی، ایندیپندنت فارسی و یک دانشجو بودند. تنها رسانه غیرفارسی‌زبان این نشست رادیو عمومی ملی بود. همین ترکیب خبرنگاران و پرسشگران نشان می‌دهد که تنها کارکرد این نشست، با هدف تاثیرگذاری در داخل ایران و امیدبخشی به بدنه منفعلی بوده است که پس از دروغ‌های این جریان در چند ماه گذشته، میلی به همراهی با این موج سرشکسته ندارند و دیگر حاضر به حضور در فراخوان‌های آنان نیستند. همین جریان در هفته‌ها و ماه‌های گذشته به کسانی که حاضر به تعطیل کردن زندگی‌شان نبودند، با برچسب «عادی‌سازی» و «خونشویی» حمله می‌کردند، حالا که فضا به کلی تغییر کرده، خواهان تداوم زندگی عادی مردم و برگزاری کنسرت‌ها و... شده‌اند و می‌گویند که انقلابی ۲۴ ساعته نداریم.

پروژه اصلی 

برخی همزمانی‌ها بسیار معنادار هستند. در روز جمعه ۸ چهره که خود را افراد شاخص می‌دانند در یک سالن دانشگاه جرج تاون دور هم نشستند تا از برنامه‌های آینده‌شان برای گذار از جمهوری اسلامی بگویند. از این ۸ کرسی، هیچ سهمی برای گروهک منافقین در نظر گرفته نشده بود. این عدم حضور می‌تواند از دو منظر معنا داشته باشد؛ اول اینکه این ۸ نفر دارای اختلاف جدی با گروهک منافقین هستند و دوم اینکه برای کسب مشروعیت، فعلا صلاح در آن بوده که منافقین در جلوی دوربین ظاهر نشوند. برخلاف این افراد که ملتمسانه به دنبال حمایت‌های غربی و به‌اصطلاح خودشان «فراآتلانتیکی» هستند و اروپا و کاخ سفید با این توجیه که «وقتی انقلاب ایران تمام شده و کسی در خیابان نیست، چرا نباید به میز مذاکره برگردیم؟»، دست رد به سینه آن‌ها زده است، منافقین از پارلمانی به پارلمان دیگر به سادگی مشغول رایزنی‌های سطح بالا هستند. درست ۲ روز پیش از این نشست، به ابتکار تام مک‌کلینتاک، مریم رجوی رهبر گروهک تروریستی منافقین، در کنفرانس مطبوعاتی کنگره آمریکا پس از قطعنامه‌ای موسوم به حمایت از قیام مردم ایران سخنرانی کرد. ۱۶۵ نماینده از هر دو حزب از این قطعنامه حمایت کرده‌اند.

در بخشی از این قطعنامه نمایندگان کنگره مریم رجوی را «رهبر اپوزیسیون» خوانده و از «طرح ۱۰ ماده‌ای» او «برای آینده ایران»، حمایت کرده‌اند. آن‌ها همچنین از ایالات متحده خواسته‌اند که «در هر گونه تحقیقات بین‌المللی» درمورد اعدام‌های سال ۱۳۶۷ شرکت کند. این قطعنامه و حمایت‌های آن از منافقین نشان می‌دهد که در غرب اصلی‌ترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی، منافقین تعریف شده‌اند و تحرکات دیگر حتی اگر به فرض مستقل از منافقین باشد، به نام منافقین زده می‌شود و در نهایت این مریم رجوی است که اجازه پیدا می‌کند در پارلمان‌های کشور‌های مختلف اروپایی به ایراد سخنرانی بپردازد. طراحان پروژه که به ناتوانی این ۸ نفر بدون حمایت‌های غرب آگاهند، با تصور اینکه این افراد همچون فضای مجازی، در فضای حقیقی نیز هوادار دارند، سعی می‌کنند با استفاده از ظاهر نازنین بنیادی و دادخواهی اسماعیلیون و واماندگی پهلوی، پروژه را تا حدودی جلو ببرند و در گام‌های بعدی اصلی‌ترین چهره اپوزیسیون یعنی مریم رجوی به روی سن بیاید.

بزرگنمایی پهلوی ضعیف

پیش از برگزاری نشست با توجه به ظرفیت بسیار پایین دیگر افرادی که در شورای گذار اسم‌شان برده می‌شد، تلاش شد مساله بازگشت سلطنت مطرح گردد که در این راستا برنامه موسوم به وکالت دادن به رضا پهلوی اجرا شد.

در اینجا تلاش شد از ظرفیت‌های نهاد سلطنت بهره گرفته شود، زیرا در طول ۲۵۰۰ سال، حکومت‌های بزرگ ایران با توجه به جریان جهانی آن زمان، به صورت پادشاهی اداره می‌شد و غم و شادی ایرانیان، قهرمانان و افتخارآفرینان در آن قالب سلطنت جریان یافته است؛ و با توجه به این انباشت و ادراک تاریخی از نهاد سلطنت، سعی شد بازگشت این شیوه حکومتی مطرح گردد، اما هرچند سطوحی از برداشت طراحان درست بود، اما آن‌ها در فهم نهایی تحولات ایران عاجز ماندند.

درحقیقت با قرار گرفتن قهرمانان کشور ذیل حکومت جمهوری اسلامی و فعالیت آن‌ها در زمان جنگ تحمیلی و درگیری‌های منطقه مانند سردار قاسم سلیمانی، در قالب جمهوری اسلامی، این حکومت فراتر از آنچه نهاد سلطنت خوانده می‌شود، در امتداد تاریخی ایران قرار گرفته است. درحالی‌که فردی مانند رضا پهلوی بیشتر شبیه شاهزادگان خائن و البته کم‌اصل‌ونسب است؛ چه اینکه پدر و پدربزرگ وی که هردو به بدترین شکل سرنگون شدند، از این مساله رنج می‌بردند.

این مساله نشان می‌دهد انتخاب رضا پهلوی یک اشتباه بزرگ بود، زیرا هرچند این‌گونه تلقی می‌شود که به دلیل نزدیکی حکومت پهلوی نسبت به زمان حاضر، ادراک مثبت از سلطنت بیش از دیگران شامل حال آن‌ها می‌شود، اما خاندان پهلوی حتی از قاجاریه در ایران منفورترند و توسط تظاهرات مردمی -و نه حتی رقبای داخلی- حذف شده‌اند.

از سوی دیگر رسیدن به رضا پهلوی نیز انفعالی بود، زیرا دیگر خاندان‌های سلطنتی ایران یا از خیر بازگشت گذشته‌اند و تغییر جدید را پذیرفته یا به دلیل جمعیت بالا قادر به معرفی گزینه واحد برای پادشاهی نیستند، اما پهلوی‌ها که فاقد عمق و امتداد خانوادگی قابل توجه بوده و نیمی از فرزندان آخرین شاه پهلوی نیز خودکشی کرده‌اند، لاجرم شخصی در سطح رضا پهلوی انفعالی‌ترین گزینه موجود برای سلطنت است؛ چیزی که بن‌بست عملی سلطنت در ایران را آشکار می‌سازد.

اختلاف جدی داریم، ولی فعلا نگوییم

در نشست روز جمعه، همه منتظر بودند تا ببیند علی کریمی، فوتبالیست سابق چگونه می‌خواهد در نقش یک کنشگر سیاسی و به عبارت دیگر یک چهره اپوزیسیون ظاهر شود و برای دقایقی بدون مشکل مواضع سیاسی خود را بیان کند. زمانی که گلشیفته فراهانی شروع به صحبت کرد مشخص شد خبری از سخنرانی علی کریمی نیست و او که کمی پیش به رضا پهلوی وکالت داده بود، این بار گلشیفته را وکیل خودش کرده تا مواضعش را بیان کند. شیرین عبادی، عبدالله مهتدی و گلشیفته فراهانی، برای این نشست ویدئو‌هایی ضبط‌شده ارسال کردند. برخلاف عبدالله مهتدی، رهبر گروه تروریستی کومله که تلاش کرد زیاد سخن نگوید تا وارد موارد اختلاف برانگیز نشود سایر سخنرانان به شکلی به اختلافات‌شان اشاره کردند، ولی وقت مناسب برای اختلافاتی از این دست که شکل و نوع حکومت چگونه باشد را موکول به آینده و صندوق رای کردند.

چند نکته درباره نشست

۱- نفس برگزاری این نشست و اذعان سخنرانان مراسم مبنی‌بر دوره فرود نشست، نشانه پذیرش شکست پروژه ناآرام‌سازی ایران است. مخالفان با این اقدام برای شکست خود ایجاد ابهام می‌کنند تا در افکار عمومی همچنان جریان داشته باشند.

۲- این نشست همچنین نشان داد پروپاگاندای «وکالت می‌دهم» هم نتوانست یک موج اجتماعی ایجاد کند. از همین‌رو علی کریمی که وکالت نیز داده بود، به‌عنوان سخنران به این نشست دعوت شده بود. دلیل این دعوت، نیاز این گروه به چهره‌ها برای ادامه حیات است.

۳- این افراد به‌نوعی از لزوم پرهیز از اختلاف صحبت می‌کنند که گویی در آستانه پیروزی نهایی هستند و اگر یک ماه متحد باشند، همه‌چیز تمام است. آن‌ها با همین پروپاگاندا، فعلا دهان احزاب دیگر را بسته نگاه داشته‌اند و می‌خواهند این سکوت را تا زمان رونمایی از منشوری که قرار است تهیه کنند، ادامه دهند، اما احتمالا این فرصت چند هفته بیشتر دوام نخواهد آورد.

۴- در ناآرامی‌های ایران، اپوزیسیون چندین مرحله از اعتراضات عقب مانده بود و بیشتر افراد حاضر در اغتشاشات، متاثر از دروغ‌پردازی رسانه‌های فارسی‌زبان به‌ویژه ایران‌اینترنشنال درباره پایان کار نظام بودند. همین دروغ‌ها نیز باعث سرخوردگی عظیم توده پس از درک واقعیت شد. با فروکش کردن نسبی اغتشاشات در داخل، این مساله به خارج از کشور برده شد و راهپیمایی برلین در ۳۵۰۰ کیلومتری ایران برگزار شد. با فروکش کردن حضور همان جمعیت اندک از دیاسپورای ایرانی و بروز اختلافات میان گروه‌های مخالف، منافقین به‌صورت انفرادی در استراسبورگ به لابی پرداخته و تلاش کردند در سایه اقدام اتحادیه اروپا، آن‌ها نیز به دلیل حضور در فرآیند، موثر دیده شوند. در استراسبورگ آن‌ها ۳۸۰۰ کیلومتر عقب نشسته و از خیر اقدامات جمعیتی و توده‌ای گذشته و وارد فاز فعالیت کادری شدند. حالا، اما نماد به آمریکا کوچ کرده تا عقب‌نشینی ۱۰ هزار کیلومتری از خاک ایران ثبت شود. مخالفان، اما حتی در آمریکا نیز قادر به جمع‌آوری جمعیت کافی برای معرفی آن به‌عنوان یک نماد نیستند و عناصر مخالف، سخنرانی‌های نشست‌گونه دارند. برای آنکه ریزش بدنه اجتماعی در خارج زیاد در ذوق افکار عمومی نزند، تلاش شده با برگزاری این نشست در دانشگاه جرج تاون پیشینه آکادمیک به آن داده شود تا با این پیشینه نیازی به نمایش جمعیت بالا نباشد؛ گویی آنکه رضا پهلوی، بنیادی، گلشیفته فراهانی و علی کریمی دارای پیشینه آکادمیک هستند که در جرج تاون بخواهند به ابراز نظرات عمیق خود بپردازند.

۵- وضعیت برای علی کریمی به میزانی دشوار بوده که مسئولیت سرپرستی وی را گلشیفته فراهانی برعهده گرفت بدون آنکه مشخص شود چرا این دو باید متن مشترکی داشته باشند.

منبع: روزنامه فرهیختگان

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.