سایر زبان ها

صفحه نخست

انتخابات

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

روایت حاج‌قاسم از مسجدی که در کرمان سنگر شد

در طول ایام منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی مبارزان انقلابی برای مقابله با رژیم پهلوی گرد مسجد جامع جمع می‌شدند و برنامه‌های خود را پیش می‌بردند.

یکی از پایگاه‌های مهم و انسان‌ساز جوامع روحانی و الهی مسجد است، این مکان مقدس بالاترین حوزه فرهنگی و ارشادی را شکل می‌دهد و بچه‌های مسجد از قدیم‌الایام تاکنون صحنه‌های ایثار و افتخار را شکل داده‌اند و همواره در پیشانی حرکت‌ها و جنبش‌های اسلامی و دینی قرار داشته‌اند.


بیشتربخوانید


انقلاب اسلامی از ظهور و بروز تا پیروزی و تثبیت، از منبر‌ها و مأذنه‌ها آغاز و ادامه یافت و هسته‌های مقاومت و مبارزه از مسجد سرچشمه گرفت و در همین مکان مقدس پایه‌گذاری و گسترش یافت.

این پایگاه مهم اجتماعی در دوران انقلاب پاتوق انقلابیون مبارز بود و مردم نیز اطلاعات خود را در همین مکان به‌روزرسانی می‌کردند و در جریان بسیاری از مسائل قرار می‌گرفتند.

کرمان هم از این قاعده مستثنی نبود و مبارزان انقلابی برای مقابله با رژیم پهلوی گرد مسجد جامع جمع می‌شدند و برنامه‌های خود را پیش می‌بردند، مسجدی تاریخی و مهم که در همه برهه‌های حساس، نقش اساسی ایفا کرده و این بار هم یکی از بزرگ‌ترین خیزش‌های مردمی و مدنی را تجربه کرد.

مردم کرمان وقتی ندای حق‌طلبانه خمینی کبیر را شنیدند، پشت سر ایشان صف کشیدند و به یاری‌اش شتافتند، یاران خمینی عزیز هر روز بیش از گذشته و پرشور‌تر از همیشه در این مکان مقدس حضور پیدا می‌کردند و برای اسلام و انقلاب در مقابل ظلم و جور می‌ایستادند.

این مسجد شاهد شعارها، امید‌ها و دعا‌های مردم کرمان برای انقلاب بوده و در همین راستا مقاومت کرده، آتش گرفته، سوخته، درد‌ها دیده و تیر‌ها و خون‌ها خورده است.

وقتی ایادی رژیم منحوس پهلوی جنون‌وار آتش به روی مردم و مسجد گشودند و قصد کردند آن‌ها را بکشند و بسوزانند، نمی‌دانستند که دارند راه انقلاب را هموارتر می‌کنند و این تیر کمانه کرده و به سمت خودشان بر می‌گردد و آن‌ها را نابود می‌سازد.

داستان از آن قرار بود که مردم کرمان تصمیم گرفته بودند به‌مناسبت چهلمین روز شهدای ۱۷ شهریورِ میدان ژاله تهران گرد هم جمع شوند، آن‌ها قرارشان را در مسجد جامع گذاشتند، زن و مرد، پیر و جوان، کودک و نوجوان و حتی نوزادان به هم پیوستند و رژیم شاهنشاهی را عصبانی کردند.

آن روز «حاج‌قاسم» هم در جمع هزاران نفری مردم بوده، جوان برومند و سلحشوری که آن روز‌ها در اوج گمنامی برای انقلاب مبارزه می‌کرد و در صف اول خوف و خطر قرار داشت، می‌خواستیم آن روز را روایت کنیم، اما چه کسی بهتر از «حاج‌قاسم» ...

هیچ نگرانی و ترسی از اسلحه در خودم احساس نکردم

او می‌گوید «آن روز تعداد زیادی از مردم در مسجد گرد هم آمده بودند و آیت‌الله صالحی برایمان سخنرانی می‌کرد، اواسط این سخنرانی بود که جوانان محافظ روی پشت بام مسجد متوجه می‌شوند که ماموران به طرف مسجد می‌آیند.

برای جلوگیری از هرگونه حادثه مرحوم آیت‌الله صالحی دستور دادند در‌های شبستان را ببندیم، پشت درب مسجد به سمت میدان شهداء پر از دوچرخه و موتورسیکلت بود. پلیس به همراه کولی‌های اطراف کرمان همه آن‌ها را آتش زدند که سوختن آن‌ها باعث رعب و وحشت هر بیننده‌ای می‌شد.

تعداد زیادی از جوانان به پشت بام مسجد رفتند و با پلیس درگیر شدند، ماموران خواستند درب مسجد را از جای بکنند، اما نتوانستند، آن را آتش زدند و وارد مسجد شده و اطراف آن را محاصره کردند، مردم باید از بین نیرو‌های پلیس عبور می‌کردند.

شناسایی و دستگیری افراد تأثیرگذار و ضرب و شتم شدید مردم برنامه آن‌ها بود، داخل شبستان و صحن مسجد گاز اشک‌آور زده بودند و تیراندازی می‌کردند.

فضای بسته و گاز اشک‌آور باعث شد تا مردم احساس خفگی کنند و آیت‌الله صالحی نیز بر اثر استنشاق همین گاز بیهوش شد و بر زمین افتاد.

تعدادی از جوانان از پنجره شبستان که بسیار هم بلند بود خارج شدند، من هم قرآن را باز کردم و صورتم را لای صفحات آن بردم، در همین موقع دختر بچه‌ای از داخل شبستان فریاد کشید و به سمت صحن مسجد دوید. افسری به نام فرزان که بعد‌ها فراری شد، بسیار سنگدل و سخت بود، او همان‌طور که به اطراف تیراندازی می‌کرد، یک لحظه دیدم اسلحه را به سمت من نشانه گرفته است.

هیچ نگرانی و ترسی از اسلحه در خودم احساس نکردم، یک لحظه به طرف همان دختر بچه داخل صحن مسجد رفتم که وحشت‌زده شده بود، می‌دوید و فریاد می‌زد، حالت از خود بی‌خودی پیدا کردم و داد زدم ولش کنید! دویدم و او را بغل کردم و آمدم بیرون، هیچ کس نبود که خونین و دست و پا شکسته نشده باشد، همه بدون استثناء کتک مفصل و سختی می‌خوردند.»

آن واقعه تاثر برانگیز موتور انقلاب را سرعت بخشید و مردم دیگر استان‌ها با شعار «مسجد کرمان را، کتاب قرآن را، شاه به آتش کشید» به خیابان‌ها ریختند و درد و تلخی آن روزِ کرمان سراسری شد و به پیروزی انقلاب کمک موثری کرد.

نقش مهم مسجد در پیشبرد اهداف فرهنگی و دینی بر کسی پوشیده نیست، همان‌طور که در همین مکان‌ها و با برنامه‌های آن‌ها در مقابل رژیم پهلوی که از حمایت همه‌جانبه غرب برخوردار بود، پیروز شدیم، می‌توانیم به اهداف دیگر اسلامی خود نیز برسیم، فقط کافیست که به مسجد برگردیم، اتفاقی که متاسفانه چندان شاهد آن نیستیم.

انتظار داشتیم در سال‌های انقلاب، این مکان مقدس نقطه پرگار نیرو‌های انقلاب بماند و حداقل برنامه‌های دهه فجر از این نقطه آسمانی که خون یاران انقلاب در این مکان ریخته شده آغاز شود و اینجا محور برنامه‌ها و فعالیت‌ها باشد، موضوعی که امیدواریم سال‌های آینده تحقق یابد.

نباید غفلت کنیم چراکه مسجد نقش تعیین کننده‌ای در جریان امور معنوی جامعه دارد که می‌توان از آن برای اشاعه فرهنگ دینی و افکار اسلامی استفاده کرد، آن‌ها را در میان جوانان عمق بخشید و باعث گسترش آن‌ها در نسل آینده شد.

پررنگ شدن آرمان‌های امام و انقلاب به‌ویژه تشریح وصیت‌نامه بنیانگذار انقلاب اسلامی برای نسل نو و حتی آحاد جامعه می‌تواند از مسجد عبور کند، جایی که حتی در میان دشمنان ایران اسلامی هم به عنوان مرکزی برای هدایت جنبش‌های آزادی‌خواهی، عدالت‌طلبی و استکبارستیزی معروف است، شاید همین موضوع و تبلیغات و برنامه‌های دشمن برای مسجد باعث شده، این مکان کمتر فروغ سالیان گذشته را داشته باشد.

چهار سال از گام دوم انقلاب گذشته و حرکت به سمت تمدن نوین اسلامی باید به مسجد برگردد، اتفاقی که در صورت تحقق، می‌تواند یک جهش بزرگ در حوزه‌های مختلف به همراه داشته باشد و راه پیروزی نهایی را کوتاه‌تر کند.

منبع: فارس

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.