سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

در امتداد تاریکی؛

صاحبخانه بدجنس!

وقتی شوهرم مرا با ۲ فرزندم رها کرد و به مکان نامعلومی رفت، نتوانستم از حدود ۲ ماه قبل اجاره خانه را پرداخت کنم تا این که صاحبخانه بدجنس به خواستگاری دختر ۱۵ ساله‌ام آمد.

زن ۴۵ ساله‌ای که به اتهام ترک انفاق از همسرش شکایت کرده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد مشهد گفت: حدود ۲۰ سال قبل آرمان به خواستگاری‌ام آمد و ما به صورت کاملا سنتی در حالی ازدواج کردیم که خانواده‌ام هیچ تحقیقی درباره وضعیت اخلاقی و اجتماعی او نکردند، چرا که آرمان جوانی بود که در یکی از ادارات فرهنگی کشور کار می‌کرد و همین موضوع باعث شد تا من با اعتماد کامل پای سفره عقد بنشینم، اما خانواده آرمان به بهانه دوری راه در مجالس خواستگاری و عقدکنان حضور نداشتند. وقتی قدم در خانه بخت گذاشتم، تازه فهمیدم همسرم مردی زودرنج است. او به خاطر هر موضوع کم اهمیتی بنای ناسازگاری می‌گذاشت و با من قهر می‌کرد. گاهی قهر‌ها و بی‌اعتنایی‌هایش به من چندین ماه طول می‌کشید، اما باز هم زندگی‌ام را با چنگ و دندان حفظ می‌کردم. حتی یک بار ۵ ماه خانه را ترک کرد و به طور مجردی روزگارش را می‌گذراند، اما آن روز‌ها مادرم زنده بود و در این مدت مرا از نظر مالی تامین می‌کرد، به همین دلیل نبود همسرم تاثیر زیادی در زندگی من نداشت، ولی بعد از مرگ مادرم ورق برگشت و پدرم نیز با زن دیگری ازدواج کرد و دیگر توجهی به فرزندانش نداشت. با آن که از درآمد خوبی برخوردار بود، ولی باز هم اهمیتی به من نمی‌داد که روز‌های سختی را می‌گذراندم.

در این شرایط من با تهیه ترشیجات خانگی و مبلغ یارانه زندگی ام را می‌گذراندم. با وجود این، حدود ۶ ماه قبل آرمان دوباره من و ۲ فرزندم را رها کرد و به مکان نامعلومی رفت. با آن که تلفن همراهش را نیز خاموش کرده بود، اما تا ۲ ماه قبل اجاره بهای منزل را به حساب بانکی‌ام واریز می‌کرد تا این که از ۲ ماه قبل دیگر همین پول را هم به حسابم واریز نکرد و من در تنگنای مالی شدیدی قرار گرفتم. صاحبخانه بدجنسم وقتی دید من توان پرداخت اجاره خانه را ندارم، به خواستگاری دختر ۱۵ ساله ام آمد. من هم که به شدت از رفتار آن مرد ۴۰ ساله عصبانی شده بودم، او را از خانه‌ام بیرون کردم.

وقتی برادرم ماجرا را شنید، ۴۰ میلیون تومان برای رهن یک منزل دیگر به من قرض داد و به ناچار آن خانه را ترک کردم، اما اکنون برادرم پولش را می‌خواهد و مرا تحت فشار گذاشته است تا با فروش لوازم منزل مبلغ قرضی را به او بپردازم، ولی من نتوانستم این پول را تامین کنم، به همین دلیل برای نپرداختن نفقه از همسرم شکایت کردم و به کلانتری آمدم تا کمکم کنید که آرمان را پیدا کنم یا حداقل به طور قانونی از حقوق او نفقه من و فرزندانم کسر شود و....

با صدور دستوری از سوی سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) بررسی‌های کارشناسی و اقدامات مشاوره‌ای این پرونده به افسران کارآزموده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.

منبع: خراسان

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.