سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

دختری در لانه کثیف

روزی که فهمیدم پسری با دخترم رابطه پنهانی دارد سراسیمه به در منزلشان رفتم تا او را از این کار بازدارم، اما تازه متوجه شدم که آن پسر از سوی خانواده اش طرد شده است و از طریق خلاف روزگارش را می‌گذراند.

زن ۴۵ ساله که برای نجات دخترش از منجلاب مواد افیونی و تباهی، پلیس را تنها پناهگاه خود یافته بود در تشریح ماجرای «لانه کثیف» به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: ۲۲ سال قبل به خواستگاری جوانی پاسخ مثبت دادم که بسیار رفیق باز بود به همین دلیل هم خیلی زود به مواد مخدر آلوده شد و من در حالی از او طلاق گرفتم که دخترم در کلاس سوم دبستان تحصیل می‌کرد.

آن زمان در تربت جام ساکن بودیم و من به ناچار بعد از جدایی از همسرم دست دخترم را گرفتم و به مشهد آمدم چرا که عاطفه مادری اجازه نمی‌داد سرپرستی جگرگوشه ام را به مردی معتاد و بی مسئولیت بسپارم خلاصه من برای تامین مخارج زندگی در یک رستوران مشغول کار شدم و هدیه هم تا کلاس نهم درس خواند، ولی بعد از آن با بیان این که به درس و مدرسه علاقه‌ای ندارد، ترک تحصیل کرد و به عنوان فروشنده وارد بازار کار شد. او شغل‌های متفاوتی را تجربه کرد تا این که در یک لوازم خرازی به فروشندگی مشغول شد.

صاحب فروشگاه از همسایگان قدیمی خودمان بود و به همین دلیل من هم مخالفتی برای ادامه کار او نداشتم. حالا هر دونفرمان سرکار می‌رفتیم، ولی دخترم در شیفت بعد از ظهر کار می‌کرد و صبح در خانه بود. یک روز هدیه با نگرانی به من گفت: پسر جوانی همواره به فروشگاه می‌رود و مزاحمش می‌شود. به دلیل این که فروشگاه لوازم خرازی نزدیک منزلمان بود از دخترم خواستم در صورت تکرار مزاحمت‌ها یک تک زنگ به من بزند.

روز بعد هدیه با من تماس گرفت و من هم بی درنگ خودم را به محل کار هدیه رساندم و آن پسر جوان را تهدید کردم که اگر بار دیگر برای دخترم مزاحمت ایجاد کنی ماجرا را به پدر و برادر‌های هدیه خواهم گفت و آن‌ها بلایی بر سرت می‌آورند که هیچ گاه فراموش نکنی چرا که دخترم نامزد دارد و این مزاحمت‌ها عواقب جبران ناپذیری خواهد داشت... آن پسر جوان که خودش را «سلیمان» معرفی می‌کرد مدعی شد قصد ازدواج با هدیه را داشته و دیگر مزاحمتی برای او ایجاد نمی‌کند. خلاصه حدود سه ماه از سلیمان خبری نبود، اما من آرام آرام متوجه تغییر رفتار‌های دخترم شدم.

برایم باورکردنی نبود او که هیچ گاه دیر به خانه نمی‌آمد اکنون هفته‌ای دو شب را در بیرون از منزل سپری می‌کند و پاسخ تلفن‌های مرا نیز نمی‌دهد. او ادعا می‌کرد شب را نزد یکی از دوستانش گذرانده است من هم که ادعاهایش را باور نمی‌کردم ماجرا را برای صاحبکارش بازگو کردم و از او کمک خواستم. نیمه شب روز بعد در حالی که هدیه به تماس هایم پاسخ نمی‌داد صاحبکارش او را به همراه پسر جوانی دیده بود که سوار بر موتورسیکلت از کنار پارک نزدیک منزلمان عبور کرده اند.

با مشخصاتی که صاحبکار دخترم داد تازه فهمیدم آن جوان موتورسوار سلیمان است و پنهانی با دخترم ارتباط دارد، اما هدیه اصرار داشت که صاحبکارش اشتباه کرده است و او با سلیمان ارتباطی ندارد، ولی من با پرس و جو از همسایگان متوجه شدم که خانواده سلیمان نیز در همان محله زندگی می‌کنند. وقتی دیدم هدیه شب‌های زیادی را به خانه نمی‌آید نزد خانواده سلیمان رفتم، اما خواهر او که در منزل بود مدعی شد، پدر و مادرم سلیمان را «عاق» کرده اند و از او خبری نداریم.

در همین حال هدیه که متوجه حضور من در منزل پدر سلیمان شده بود بلافاصله با من تماس گرفت که در مسیر بازگشت به خانه است. از سوی دیگر من برای حفظ آبروی خودم فقط دخترم را نصیحت می‌کردم تا او را از این منجلاب نجات بدهم. در همین روز‌ها سلیمان به در خانه ما آمد و هدیه را خواستگاری کرد، اما من که می‌دانستم این ازدواج فرجامی ندارد به او گفتم باید به همراه خانواده اش به خواستگاری هدیه بیاید.

چند روز بعد دخترم ساک بزرگی را به خانه آورد که درون آن تعداد زیادی بطری حاوی مشروبات الکلی بود وقتی فهمیدم آن ساک متعلق به سلیمان است دخترم را تهدید کردم که به پلیس گزارش می‌دهم. خلاصه روز بعد در حالی آن ساک را از خانه ام بیرون بردند که تازه متوجه شدم سلیمان نه تنها معتاد است و مواد مخدر توزیع می‌کند بلکه دخترم را نیز آلوده مواد افیونی کرده است. حالا هم هدیه مرا رها کرده و در لانه کثیف ومجردی سلیمان زندگی می‌کند.

این درحالی است که سلیمان نه تنها هدیه را به منجلاب مواد افیونی کشانده بلکه ادعا می‌کند از او هیچ خبری ندارد. اکنون دخترم چند روز است که به تماس هایم نیز پاسخ نمی‌دهد و من با چشمانی اشکبار در انتظار او مستاصل مانده ام، اما‌ ای کاش... .

تحقیقات پلیس برای بررسی ادعا‌های این زن جوان و رهایی دختر ۱۸ ساله از دام مواد افیونی با صدور دستورات ویژه‌ای از سوی سرگرد جواد یعقوبی (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) آغاز شد.

منبع: خراسان

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۴۲
در انتظار بررسی: ۰
کرد
۲۳:۴۷ ۰۹ بهمن ۱۴۰۱
حالا کاری نداریم مادرش چیکار کرده طلاق گرفته یادگرفته ولی خب با هزار جور بدبختی دخترشو بزرگ کرده،به نظر من همچین دخترای که باابرو خانوادشون بازی میکنن باید سرشون رو گوش تا گوش ببری اون پسره رو هم قطعه قطعه کنی این بی عرضه کی از خونواده هاست چرا تو استان ما همچین اتفاقی نمیته اگه هم افتاده تاوانشو دادن
ناشناس
۲۰:۰۴ ۰۷ بهمن ۱۴۰۱
چطوره اینجور مسائل همش تو مشهد پیش میاد، هرچی این داستان ها دیدیم مربوط به مشهد بوده
......
۰۹:۴۵ ۰۷ بهمن ۱۴۰۱
با دعا کردن هیچ چیز به والله درست نمیشود تا رفا و ارامش و اسایش در جامعه بوجود نیاد و اقتصاد بیمار درمان نشود و تورم کنترل نشود مطمئن باشید وضع از این هم بدتر میشود التماس تفکر افسوس که تفکری در کسی نمانده
ناشناس
۲۳:۱۰ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
بایددولت بااقتدارتمام حسابهای بانکی مدیران خودروسازها(حتی فرزندان ونزدیکانشان)رامرتبازیرنظرداشته باشدکه درکوتاه مدت هزاران میلیاردتومان چگونه به حسابشان واریزشده است؟وپولهاکجاوبرای چی مصرف میشود؟
ناشناس
۱۸:۰۶ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
بیشتراین مشکلات از اقتصاد هست بعدش محیط خانواده وبیرن
مادر دو ختر
۱۷:۴۵ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
الهی کسایی که به راه کج میرم خدا خودش به راه راست هدایتشون کنه فرقی نداره چ دختر چ پسر الهی خدا کمک اون مادر بیچاره کنه ک واقعا سخته در ب دری،
ناشناس
۱۶:۲۲ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
انشاالله که هممون دعاکنیم به حق اونایی که نزد خداآبرودارن این دخترخانم وامثال اون رو از این منجلاب نجات بده ودل مادرش رو شاد کنه.
ناشناس
۱۵:۲۲ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
این دخترها و پسرها خودشون رو گم کردند باید فقط خودشون بخواهند که نجات پیدا کنند
زهره
۱۳:۴۴ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
خدایا به این دختر و امثالش کمک کن زودتر خودشونو نجات بدن.آمین
ایران
۱۳:۳۰ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
امیدوارم هیچ خانواده ای به این بلاها گرفتار نشود اینکه یکی پدر رو و اون یکی مادر رو محکوم میکنه الکیه چون هیچکدام جای اون ها نیستیم پس قضاوت بیخود نکنیم
ناشناس
۱۳:۲۲ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
باز هم مشهد چراااا؟
علی
۱۸:۱۷ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
باز هم طبرسی شمالی
مینو
۱۲:۳۷ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
یکی به ما بگوید مشهد چه خبره هر چی فساد و فحشاست مربوط شده به مشهدی ها
موضوع چیه ؟
ناشناس
۱۸:۵۵ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
بخاطر هم مرز بودن با کشورهایی مثل افغانستان و ورود مهاجرین ، استان‌های هم مرز از اون تاثیر میپذیرن.
حسنی
۱۱:۵۵ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
تو بازی عشق عاشقی تنها کسی که ضربه میخوره دختره که متاسفانه الان کم هم نیست هرجا که چشمت میبینه این قضیه رو میبینی فضای مجازی مدهای جدید لوازم آرایشی جدید عمل های زیبایی و از همه مهم تر خانواده ومدرسه در این کار نقش اول را دارند چرا قبلا نبود
ناشناس
۱۱:۵۴ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
خدوندا فرزندان ما را از بلاها حفظ کن اگه اعتقادات دینی بچه ها بالا باشه اینطور نمی شه
ناشناس
۱۱:۳۰ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
طلاق بدترین راه حل بود
اکه بابا باشه این اتفاقا نمی افته
مطمئن هستم این دختر حجاب و اعتقاد قوی نداشته
والا به این روز نمی افتاد
سلنا
۱۲:۵۴ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
چ ربطی به حجاب داره چرا همه چیزو به حجاب ربط میدی .. یعنی هر کی شل حجابه دیگه وضعش خرابه
ناشناس
۱۶:۲۴ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
نه همه چی ربطی به حجاب نداره ولی وقتی دختری یا زنی خودشو با این وضعیتی که الان تو جامعه هست در معرض دید نامحرم قرار میدهد باید منتظر عاقب بسیار بسیار خطرناکی باشد ..اون زن داره به دیگران میگه که به من نگاه کنیدو کمبود داره که خودشو اینجوری جلوه میده
ناشناس
۱۸:۵۸ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
شاید شما یه بد حجاب نشون بدی که خوبه ولی صحبت ما یکی، دوتا نیست، بحث ما اینه که کلا بد حجاب ها بیشتر در معرض خطر قرار دارن. مثل طلایی که تو خیابون نشون هر کش بدی. افتاد!
ناشناس
۲۰:۳۵ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
چرا مزخرف میگی چه ربطی به حجاب داره
ناشناس
۱۵:۰۸ ۰۹ بهمن ۱۴۰۱
دقیقا فلسفه حجاب همین مصونیت از چشمهای ناپاک وهرزه هست. اینکه دستور صریح خدا در قرآن هست قطعا چنین حکمتهایی دارد.
شما آمار فحشا در کشورهای غربی رو با کشورهای پوشیده اسلامی مقایسه کن.
اصلا وضع خودمون موقع داشتن پوشش و حجاب رو باالان مقایسه کن بعد عقلت رو ملاک بذار نه احساسات و لجبازی رو متوجه میشی خدا حق هست و دستور خدا هم بی حکمت نبوده
ناشناس
۱۰:۵۶ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
چرابیشتراین اتفاقات تو شهر مشهد میوفته هرچی میخونم اکثرشون برای شهرمشهدهست یه شهر مقدس این همه فساد
خسرو
۱۰:۳۲ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
خدایا همه را در راه راست هدایت کن امین
سمانه
۱۰:۰۹ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
خدابه همه مون رحم کنه دخترخیلی ساده است زودگول میخوره هدیه ام گول خورده
احمد
۰۹:۱۰ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
خدایا با این تورم گرانی واقعا جوانها با چه امیدی زندگی کنن؟ واقعا ۱جوان چقدر باید کار کنه بتونه یه آلونک دو میلیارد تومنی در پایین شهر بخره
ناشناس
۱۹:۰۰ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
زمان ما یه جوان 25 سال مستأجر می‌کرد تا صاحبخونه بشه.
ناشناس
۰۸:۳۱ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
خدایا همه جوونا رو به راه راست وعاقبت بخیر بفرما ...خیلی سخته
ناشناس
۰۷:۴۷ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
الهی عفت و حیا را از جوانان ما مگیر.الهی عاقبت بخیر باشن
ناشناس
۰۱:۴۷ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
خداوندا همه رابه راست هدایت کن .آمین
محمد
۲۳:۳۹ ۰۵ بهمن ۱۴۰۱
مشکل اینجاست که خیلی از خانواده ها برای تربیت فرزندانشان که باید از همان سنین کودکی شروع شود وقت کافی را نمی گذارند. از همین خانم بپرسید چقدر برای صحبت با دخترش وقت می گذاشت؟ اصلاً سعی کرده حالیش کنه این شهر پر از گرگه؟
ناشناس
۱۰:۰۸ ۰۶ بهمن ۱۴۰۱
فقط صحبت کردن خانواده که نیست جوونها تو این سن خیلی حساسن وفکر میکنن که خانواده درکشون نمیکنه و از دوست تاثیر پذیری بیشتری دارن مخصوصا دوستی از جنس ....
ناشناس
۲۳:۲۲ ۰۵ بهمن ۱۴۰۱
اینجور آدمها اگه راه راست ببینند.
راهشان را کج می‌کنند!
توبه گرگ، مرگ است.
با مرگ اینجورآدمها، جامعه، کمترآسیب می‌بیند.
به امید روزی که هیچ ننگی روی کره زمین نباشد.
اراذل و اوباش، روسبی ها، سارقین، معتادین، اختلاس کنندگان و...
ننگ و مرگشان باد.
بیژن
۲۳:۱۴ ۰۵ بهمن ۱۴۰۱
در جوار علی ابن موسی الرضا علیه السلام چه دارد رخ میدهد ؟
ناشناس
۲۳:۰۶ ۰۵ بهمن ۱۴۰۱
اعدام
ناشناس
۲۱:۴۸ ۰۵ بهمن ۱۴۰۱
وای
اگر همه ی مردم به این اصل باور داشتند که "هر آنچه را برای خود نمی پسندی برا دیگران نیز مپسند" هیچ وقت کسی به فکر روابط پنهانی با دختر مردم نمی افتاد.
ناشناس
۱۹:۳۶ ۰۵ بهمن ۱۴۰۱
امان از دست پدرهای بی مسولیت، بچه ننه
ناشناس
۱۹:۲۵ ۰۵ بهمن ۱۴۰۱
انشاالله‌به‌راه‌راست‌هدایت‌بشه
ناشناس
۱۹:۲۵ ۰۵ بهمن ۱۴۰۱
انشاالله‌به‌راه‌راست‌هدایت‌بشه
علی بلندی
۱۹:۰۴ ۰۵ بهمن ۱۴۰۱
باسلام بی شرم علی کریمی شما کجا پربار گرفتی غیرازاینکه توهمین کشورعزیزمان ایران که الان عکس عمل مکنید
ناشناس
۱۸:۵۵ ۰۵ بهمن ۱۴۰۱
کاش بدون قضاوت دیگران رادریابیم
ناشناس
۱۸:۴۴ ۰۵ بهمن ۱۴۰۱
واقعا باید یه فکری برای این اکیپ هایی که تشکیل میشه که همش به خاطر شهوت رانی و اعتیاد و .... باشیم . واقعا نمیدونم چرا پلیس و اداره اطلاعات تا زمانی که یه نفر قربانی نشه رسیدگی نمیکنند. الحمد الله تو بازارچه ها؛ دانشگاه ها و .... همه جا. اینجور آشغالایی پیدا میشن