سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

ماجرای اسیران عراقی که جذب سپاه ایران شدند!

تهیه‌کننده مستند مانند علی (ع) که به موضوع برخورد ایران با اسرای عراقی در طول جنگ تحمیلی می‌پردازد، به ارائه توضیحاتی درباره این مستند پرداخت.

داوود مرادیان تهیه‌کننده مستند «مانند علی (ع)» به کارگردانی مشترک مهدیه نجفی و محدثه کارخانه همزمان با عرضه تلویزیونی و اینترنتی این مستند  درباره آن توضیح داد: کارگردانان این مستند پیش‌تر کار‌های مستندی را در قالب همکاری با ارتش تولید کرده بودند که اتفاقاً کار‌های خوبی هم بود. در فرآیند تولید مستند «سرگرد» که به ماجرای فتح خرمشهر به روایت شهید صیاد شیرازی می‌پرداخت هم به ما کمک کرده بودند. هنگامی که می‌خواستیم این پروژه را کلید بزنیم، تهیه‌کننده قبلی ما مسئولیتی را پذیرفت و به دلیل مشغله‌های مدیریتی نتوانست گروه را همراهی کند. با خلأ تولید مواجه بودیم و به همین دلیل ریسک کرده و از همین بچه‌ها خواستیم که پای کار بیایند. این ریسک هم جواب داد.


بیشتربخوانید


وی افزود: از این همکاری یک مجموعه پنج قسمتی با همراهی روابط عمومی ارتش تولید شد که محور آن هم مدل اسیرداری ایران در سال‌های جنگ بود. هم ما در آن سال‌ها افرادی را اسیر کرده بودیم و هم کشور عراق. مجموعه تجربیات اسیرداری کشور‌های مختلف در جنگ‌ها منجر به شکل‌گیری معاهده ژنو شد که در قالب آن یک سری حداقل‌ها درباره حقوق اسرا در نظر گرفته شد. اسیر در دوران هیتلر برای کسب تجربه‌های پزشکی و یا تست سلاح‌های میکروبی استفاده می‌شد! همین وضعیتی که امروز برای اسرای فلسطینی در بند اسرائیل هم می‌توان آن را دید. در این دیدگاه، اسیر صرفاً وسیله‌ای برای خالی کردن عقده‌ها و تست تسلیحات جدید! صدام هم از این قاعده مبری نبود. کسی که در جنگ از بمب شیمیایی استفاده کرده است، مشخص است که با اسیر چه رفتاری خواهد داشت!

بیانیه امام (ره) چگونه اسرای عراقی را نجات داد؟

مرادیان گفت: آنچه در سال‌های جنگ از نظر منطقی انتظار می‌رفت شاید این بود که ایران هم رفتاری متقابل داشته باشد. به‌خصوص که کشور ما شروع‌کننده جنگ نبود و قربانی یک تجاوز قرار گرفته بود. در آن سال‌ها وقتی تعداد اسیران جنگی زیاد شد دیگر امکان نگه‌داری آن‌ها در پایگاه‌های بسیج و اماکن استانی سپاه نگه‌داری کرد و قانون نظامی کشور می‌گفت دژبانی ارتش متولی نگهداری از اسرا است. موضوع مستند ما درباره اتفاقی است که در تبریز رخ می‌دهد و آن اینکه وقتی می‌خواهند تعدادی از این اسرا در شهر منتقل کنند به قدری با خشم مردم مواجه می‌شوند که نیرو‌ها ناگزیر از تیراندازی هوایی می‌شوند تا خشم مردم را آرام کنند. در آن مقطع حضرت امام (ره) بیانیه‌ای می‌دهند و تأکید می‌کنند که این‌ها برادرانی هستند که فریب صدام را خورده‌اند و مجبور به حضور در این جنگ شده‌اند. امام به جای اسیر آن‌ها را برادران دینی ما خطاب می‌کند و می‌گوید باید ا این افراد به گونه‌ای پذیرایی کنید که گویی از مهمان خود پذیرایی می‌کنید.

در اسناد و فیلم‌های به جا مانده این واقعیت ثبت شده است که بیمارستان ارتش اسرا را هم پذیرش می‌کرده و حتی تا دندان‌های آن‌ها مورد درمان و ترمیم قرار می‌گرفت. همزمان برای این افراد کلاس‌های ایدئولوژیک می‌گذاشتند در عین اینکه در عقاید مذهبی خود، آزادی کامل داشتند. حتی برخی از این اسرای مسیحی با کلیسا‌های داخل ایران ارتباط برقرار کرده بودند

وی افزود: همین بیانیه حضرت امام تلنگری به دژبانی ارتش شد. شورای عالی دفاع شهید نظران را به‌عنوان مسئول اسیرداری منصوب می‌کند و موضوع کار هم از حالت اسیرداری خارج شده و تبدیل به جریان تربیت نیروی انقلابی از دل مردم عراق می‌شود. اولین اقدامی هم که صورت گرفت جداسازی اسرای بعثی از اسرای مردمی و عادی عراقی بود. با این تفکیک برای اولین‌بار در دنیا، مفهوم اسیرداری ارتقا پیدا کرد. اگر معاهده ژنو غایت و آمال صلح‌طلبان در زمینه برخورد با اسیران بود، برای اولین‌بار یک کشور قربانی جنگ که زیر شدیدترین تحریم‌های اقتصادی هم بود، ژنو را پشت سر می‌گذارد و ارتقای عجیب و غریبی به آن می‌دهد.

مرادیان گفت: در اسناد و فیلم‌های به جا مانده این واقعیت ثبت شده است که بیمارستان ارتش اسرا را هم پذیرش می‌کرده و حتی تا دندان‌های آن‌ها مورد درمان و ترمیم قرار می‌گرفت. همزمان برای این افراد کلاس‌های ایدئولوژیک می‌گذاشتند در عین اینکه در عقاید مذهبی خود، آزادی کامل داشتند. حتی برخی از این اسرای مسیحی با کلیسا‌های داخل ایران ارتباط برقرار کرده بودند. آنقدر این ارتباط نزدیک شده بود که وقتی جمعی از این اسیران را به زیارت حرم امام رضا (ع) می‌برند، یکی از آن‌ها گم می‌شود، اما به جای آنکه فرار کند، خودش تاکسی می‌گیرد و به اردوگاه برمی‌گردد.

وی ادامه داد: برای اولین‌بار در ایران ما به اسیر، اجازه ملاقات شرعی دادیم. همسر اسرا از مسیر اربیل وارد کشور می‌شدند و می‌توانستند با شوهران خود دیدار داشته باشند. این اتفاق در هیچ کجای دنیا سابقه نداشته است. خیلی از همین اسرا بعد‌ها به‌عنوان احرار به سپاه بدر پیوستند و حتی ما از میان آن‌ها شهید هم داشته‌ایم. بخشی از گروه سپاه بدر در جنگ تحمیلی، همین احرار بودند. خیلی از آن‌ها استفاده از تانک را به بچه‌های ما آموزش دادند. خیلی از این اسرا بعد‌ها به عراق بازگشتند و امروز از اعضای حشدالشعبی به شمار می‌روند.

مستقیم سراغ خود اسیرداران برای گفت‌و‌گو رفتیم

این مستندساز درباره گفتگو‌های صورت گرفته در قالب این مستند هم توضیح داد: یکی از ویژگی‌های مستند ما این است که در آن به‌صورت مستقیم با همان افرادی که آن زمان اسیرداری می‌کردند گفت‌و‌گو شده است و اینگونه نبوده که سراغ روایت‌گران و پژوهشگرانی که خاطرات آن‌ها را گردآوری کرده‌اند برویم. ما در مستند می‌خواستیم به همین اسیردار‌ها و سیاست‌گذاران این جریان بپردازیم و کاری نداشتیم سراغ این عراقی‌ها برویم که ببینیم امروز در چه وضعیتی قرار دارند.

مرادیان درباره تجربه‌های خاص خود در فرآیند ساخت مستند «مانند علی (ع)» هم گفت: برای ساخت این مستند، ابتدا سراغ پژوهشگرانی رفتیم که روی این سوژه کار کرده بودند. آن‌ها اسامی‌ای در اختیار ما می‌گذاشتند که نویسنده کتاب درباره این شخصیت‌های اصلی بودند و برای ما سوال بود که چرا اسامی افراد اصلی را در اختیار ما نمی‌گذارند؟ ما مشورت می‌خواستیم، اما آن‌ها اصرار داشتند که دایره تحقیقات و گفتگو‌های ما محدود به خودشان باقی بماند و به نوعی بساط کاسبی‌شان بهم نخورد! حتی یکی از این‌ها به ما گفت دفتری در اختیار من قرار دهید تا پژوهش‌هایم درباره این اسیران را در اختیار شما بگذارم. این واکنش‌های برای من تجربه عجیبی بود و در کل اتفاقی نبود که ما زیر بار آن برویم. با کمی پژوهش بیشتر، خودمان به اسامی اصلی رسیدیم. از این مرحله به بعد اگر روابط عمومی ارتش پای کار نمی‌آمد، به این بچه‌ها دسترسی پیدا نمی‌کردیم. آن‌ها با تمام توان پای کار آمدند و به ما ثابت شد که اگر در دل یک مجموعه پژوهشی را پیگیری کنیم، زودتر به نتیجه می‌رسیم.

منبع: مهر

تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
حمید
۱۴:۵۲ ۲۹ دی ۱۴۰۱
بله عراقیها با چوب که دورش سیم خاردار بود و شلنگ و میل گرد و چوب دست که به خر نمیزنی به ما میزدن ۴ سال عمر نازنینم رو اسیر بودم انقدر کشیده خوردم که گوشهام ۵۰ درصد شنوایی دارن یک چشمم رو از دست دادم. اعصاب ندارم . قند چربی رماتیسم مفصلی دارم تیروئید دارم تنها چیزی که ندارم سلامتی و آرامش رو ندارم. بعضیها میگن نمیرفتی. خب سربازی وظیفه هر ایرانی بود. خدا ازشون نگذره حیف شد این همه جوان از دست دادیم . مرگ بر عراق و عراقی. ما با اسرای عراقی چه کردیم و اونا با ما چه کردن.