به نقل از اسکرینرَنت، فیلمهای جاسوسی بسیار جذابی در سینماها و سرویسهای پخش اینترنتی وجود دارند؛ چه به اندازه «زمانی برای مردن نیست» (No Time to Die) هیجانانگیز و چه به اندازه «بندزن، خیاط، سرباز، جاسوس» (Tinker Tailor Soldier Spy) مرموز. وقتی صحبت از محتوا برای طرفداران فیلمهای هیجانانگیز جاسوسی میشود، کمبودی احساس نمیشود. اما هیچ فیلم جاسوسی، هیجانانگیزتر، پُرشورتر یا شگفتانگیزتر از فیلمهایی که بر اساس داستانهای واقعی ساخته شدهاند، وجود ندارد.
بین تعقیب گروههای تروریستی، توقف بحران موشکی کوبا و تلاش ارتش ایالات متحده برای احضار ماوراءالطبیعه، برخی از این فیلمها ممکن است باورنکردنی باشند، اما در دنیای واقعی اتفاق افتادهاند.
۱ – پل جاسوسان (Bridge of Spies) ساخته سال ۲۰۱۵
استیون اسپیلبرگ، همیشه یکی از بهترین فیلم سازان برای کارگردانی فیلمهای جاسوسی باورنکردنی بوده است و «پل جاسوسان»، یکی از شاهکارهای اواخر دوران حرفهای اوست. این فیلم، داستان رودولف آبل (با بازی مارک رایلنس)، جاسوس اتحاد جماهیر شوروی را روایت میکند که در طول جنگ سرد به اسارت آمریکا درآمد.
این فیلم، نسبتاً در مورد نقش یک جاسوس واقعی است و بیشتر در مورد این است که چگونه یک وکیل، مبادله این جاسوس را با یک خلبان آمریکایی اسیر اتحاد جماهیر شوروی ترتیب داد و همه چیز، در پل گلینکه، بین پوتسدام و برلین اتفاق افتاد و همچنین، این فیلم، موفقیت رایلنس را به همراه داشت و او برای بازی در نقش «آبل» برنده جایزه اسکار شد.
۲ – سی دقیقه پس از نمیهشب (Zero Dark Thirty) ساخته سال ۲۰۱۲
«سی دقیقه پس از نیمهشب»، همه چیز در مورد دستگیر کردن ۱۰ ساله اسامه بن لادن، رهبر سابق سازمان تروریستی القاعده است. این فیلم حول محور مایا هریس، قهرمان داستانی است که شخصیت محبوبی نیست و دوست داشتنش سخت است، اما با توجه به شغل پُر استرس او، این موضوع، چندان تعجبآور نیست.
این فیلم، گواهی بر این است که کاترین بیگالو بسیار در کارگردانی فیلمهای هیجانانگیز واقعگرایانه عالی است. زیرا هیچ تلاشی برای دوستداشتنی یا جذاب کردن هریس صورت نگرفته است و تا حد امکان واقعی است.
البته تماشای برخی صحنهها سخت است و بازنمایی شکنجه به عنوان نوعی بازجویی، بحثهایی را به همراه داشت.
۳ - مونیخ (Munich) ساخته سال ۲۰۰۵
مونیخ، یکی دیگر از فیلمهای جاسوسی حماسی از اسپیلبرگ است و یکی از فیلمهای ژانر بیوگرافی تاریخی و شگفتآور احساسی این کارگردان نیز است.
این فیلم بر اساس گروه تروریستی «سپتامبر سیاه» ساخته شده است و داستان آن، «اونر کافمن»، مأمور موساد را دنبال میکند که مأموریتی را برای انتقام از این گروه و ترور ۱۱ نفر از اعضای آن رهبری میکند.
این فیلم در نگاه اولیه شبیه هر فیلم جاسوسی دیگری به نظر میرسد، اما چیزی که این فیلم ساخت سال ۲۰۰۵ را بسیار جالب میکند، این است که کافمن در میانه راه با چالشهای مأموریت خود دست و پنجه نرم میکند. این نه تنها یک مطالعه شخصیتی جذاب از یک جاسوس واقعی است، بلکه دو ساعت و ۴۰ دقیقه نیز هیجان به دنبال دارد.
۴ – مردانی که به بزها خیره میشوند (The Men Who Stare at Goats) ساخته سال ۲۰۰۹
وقتی مردم نام فیلمهای جاسوسی را میشنوند، ناخودآگاه به فیلمهای هیجانانگیز و پرتعلیق فکر میکنند، بهخصوص زمانی که این فیلمها بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شوند، اما همیشه اینطور نیست.
«مردانی که به بزها خیره میشوند»، یک فیلم کمدی است که عملیات مخفیانهای را روایت میکند و در آن، ارتش ایالات متحده از مفاهیم عصر جدید استفاده کرده است و سعی در احضار موجودات ماوراءالطبیعه دارد.
عنوان فیلم، بر اساس روشی است که ارتش، ظاهراً با خیره شدن به بزها سعی در کشتن آنها داشته است. این یکی از کمدیترین کمدیهای دهه ۲۰۰۰ که دست کم گرفته شده و جای تعجب است که چرا بیشتر شناخته شده نیست. زیرا گروهی از بازیگران از جمله جورج کلونی، جف بریجز و اوان مک گرگور را در خود جای داده است.
۵ – پیک (The Courier) ساخته سال ۲۰۲۰
بندیکت کامبربچ، یکی از پُرکارترین بازیگرانی است که امروزه کار میکند و به نظر میرسد که او نمیتواند به هیچ نقشی نه بگوید. زیرا ظاهراً هر سال در چندین فیلم بازی میکند.
یکی از جدیدترین فیلمهای او خارج از دنیای سینمایی مارول، «پیک» است که بر اساس داستان گرویل وین، یک تاجر واقعی ساخته شده است که توسط سرویسهای مخفی آمریکا به جنگ سرد فراخوانده شد.
وین، نقش مهمی در خنثی کردن بحران موشکی کوبا ایفا کرد. زیرا او با یک جاسوس روسی برای جمعآوری اطلاعات مهم کار میکرد. این فیلم به شیوههای جذابی با داستان واقعی بازی میکند. زیرا بیشتر، یک فیلم جاسوسی قدیمی و سرگرمکننده است تا یک فیلم هیجانانگیز.
۶ – همه مردان رئیس جمهور (All The President’s Men) ساخته سال ۱۹۷۶
«همه مردان رئیس جمهور» درباره رسوایی واترگیت است که تلاش دولت نیکسون برای سرپوش گذاشتن بر دخالت خود در نفوذ به ساختمان اداری واترگیت بود و این ساختمان، متعلق به مقر کمیته ملی دموکرات بود.
نتیجه این رسوایی منجر به استعفای ریچارد نیکسون شد و داستان فیلم دو روزنامهنگار را دنبال میکند که با استفاده از تاکتیکهای غیرعادی، همه چیز را افشا کردند.
این فیلم بیش از هر چیز، یک فیلم سیاسی هیجانی است، اما با وجود این که شخصیتهای اصلی روزنامهنگار هستند، باز هم، لحظات و عناصر جاسوسی در آن، زیاد دیده می شوند.
۷ – چوپان خوب (The Good Shephad) ساخته سال ۲۰۰۶
وقتی صحبت از فیلمهای جاسوسی بر اساس رویدادهای واقعی میشود، «چوپان خوب» مثال جالبی است. این فیلم ساخته ۲۰۰۶ ادعا میکند که داستان ناگفتهای از منشأ ضد جاسوسی در سیا را روایت میکند، اما این یک فیلم تخیلی است که بر اساس رویدادهای اتفاق افتاده برای جیمز عیسی انگلتون ساخته شده است.
انگلتون، میراثی از خود به جای گذاشت. زیرا بسیاری از فیلمهای دیگر نیز به وضوح تحت تأثیر زمان او به عنوان رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ساخته شدهاند.
معروفترین داستان انجلتون مربوط به زمانی است که او متقاعد شد که یک جاسوس در سیا کار میکند و همین باعث شد تا وی به دنبال این جاسوس بگردد.
۸ – اعترافات یک ذهن خطرناک (Confessions of a Dangerous Mind) ساخته سال ۲۰۰۲
«اعترافات یک ذهن خطرناک» اقتباسی از زندگینامه چاک باریس است. باریس، یک خالق و مجری مسابقه تلویزیونی بود که برنامههای محبوب دهه ۸۰ مانند «بازی تازه ازدواج کردهها» (The Newlywed Game) را خلق کرد، اما به گفته خودش، او یک آلتر ایگو نیز داشت.
باریس در زندگینامه خود ادعا میکند که او، یک قاتل برای سیا بوده است و فیلم سال ۲۰۰۲، صادقانه از این کتاب غیرداستانی اقتباس شده است.
در عین حال، این فیلم برخی از مواردی را که این مجری برنامه تلویزیونی ادعا میکند نیز به سخره میگیرد.
«اعترافات یک ذهن خطرناک»، یکی از بهترین فیلمهای چارلی کافمن و در فیلمشناسی او منحصر به فرد است. زیرا این، تنها فیلمی است که برای مخاطب خستهکننده نیست.
۹ – جنگ چارلی ویلسون (Charlie Wilson's War) ساخته سال ۲۰۰۷
اگرچه نقشهای زیادی وجود دارد که تام هنکس آن را از دست داده است، اما به نظر میرسد که او با بازی در فیلمهای جاسوسی بسیاری آنها را جبران میکند. در کنار «پل جاسوسان»، «جنگ چارلی ویلسون» یکی دیگر از فیلمهای جاسوسی با بازی هنکس در نقش اول است که بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده است، اما آن قدرها هم پُر از تعلیق نیست.
این فیلم سال ۲۰۰۷ به اندازه کمدی بودنش، درام هم است. زیرا داستان چارلی ویلسون (با بازی تام هنکس) نماینده کنگره ایالت تگزاس شرقی است که به افغانستان اسلحه میفرستد و از سربازان در مبارزه با شوروی در دهه ۱۹۸۰ حمایت میکند.
اگر سریال «آمریکا کیست» (Who Is America)، یک برنامه تلویزیونی طنز برای شوخی با سیاستمداران در دهه ۱۹۸۰ ساخته میشد، چارلی ویلسون یکی از آن سیاستمدارانی بود که ساشا بارون کوهن واقعاً دوست داشت با آن شوخی کند.