در کتاب تاریخ شفاهی دفاع مقدس روایت شده است: وقتی برای اولین بار به دیدار حضرت امام خمینی (ره) به جماران رفتیم. حسین یکباره غیبش زد. بعد که آمد از او پرسیدم کجا رفته بودی؟ جوابی نداد. بعدها به مادرش گفته بود که من همه کارها را برای دیدار دوستان با امام انجام دادم.