خلقی با تأکید بر اینکه بهطورکلی دوران بحران برای هر شخص دوران سخت و غمانگیزی است، اظهار کرد: کودکان زمانی که نمیتوانند با مسئلهای ارتباط برقرار کنند وارد بحران میشوند. همه افراد خواسته یا ناخواسته مرحله بحران را تجربه میکنند، بهخصوص اینکه ایران، سرزمینی بحرانخیز است.
وی با استناد به تعریف یونیسف، هر فرد زیر ۱۸ سال تمام را کودک دانست و افزود: در مواقع بحرانهای اجتماعی در سطح شهر یا کشور، شاید والدین بتوانند در محیط خانه در مورد مسائل نگرانکننده صحبت نکنند، اما باید بدانند که کودکان شنوندههای بسیار خوبی هستند و ممکن است در مدرسه یا از طریق دوستان، اطلاعاتی را تحریف شده دریافت کنند و این بسیار نگران کننده خواهد بود.
این متخصص کودک و خانواده در پاسخ به این سؤال که کودکان چگونه وارد بحران میشوند؟ گفت: هرگونه تغییر ناگهانی که در اثر رخ دادن حوادث غیرمنتظره در سطح فردی و خانواده ایجاد شود و شرایط عادی زندگی را مختل کند، کودکان را برای ورود به مرحله بحران آماده میسازد.
وی در تعریف بحرانزدگی، توضیح داد: گاهی افراد در حالتی قرار میگیرند که راهی برای حل آن ندارند و بهتناسب شرایط آن اتفاق احساس ناتوانی دارند و فکر میکنند کسی نیست به آنها کمک کند. البته این وضعیت بستگی به حال کودک هم دارد، گاهی حتی ممکن است جا گذاشتن یک دفتر در مدرسه به یک بحران تبدیل شود.
خلقی درباره راهحلهای مناسب برای عبور از این مرحله، تصریح کرد: برای گذر کودکان از مرحله بحران راهحلهایی وجود دارد و میتوان خلاقانه به کودکان کمک کرد. کودکان زمانی که میتوانند یک مشکل را حل کنند، اعتمادبهنفسشان بالا میرود، اما گاهی کودکان افراد نزدیک را در حل مسائل ناتوان میبینند و اعتمادشان نسبت به آنها از بین میرود و این نا اعتمادی را در سطوح مختلف بروز میدهد. گاهی ممکن است والدین با رفتارشان برابر کودکان بیاعتمادی ایجاد کرده باشند که لازم است مهارتهای خودشان را در مواجه با کودکان افزایش دهند.
وی با تأکید بر اینکه اگر برای فرزندانتان کاری انجام میدهید حق کودک است و نباید از آنها انتظار داشته باشید، خاطرنشان کرد: کودکان ساخته نشدند که برای ما کاری انجام دهد، والدین آنها را به دنیا آوردند تا حقشان را نسبت به کودک ادا کنند و باید به حقوق کودکان رسیدگی شود. کودکان باید بهدرستی تربیت شوند، چراکه حق و نیاز آنها زندگی در اجتماع است، بنابراین کودکان همیشه در خانه نیستند و باید با فضای جامعه آشنا شوند.
این دکترای مشاوره با اشاره به اینکه افراد مهربان و نامهربان در دو عنصر تفاوت دارند، اضافه کرد: افراد نامهربان به رفتار نگاه میکنند و کاری انجام میدهند که تغییر عجولانه در رفتار رخ دهد، اما افراد مهربان رنج کودکان را میبینند و سعی میکنند رنجشان را التیام ببخشند.
وی با بیان اینکه واکنش کودکان در بحرانها شبیه یکدیگر نیست، گفت: برخی از کودکان ممکن است در شرایط خاص واکنش بیشتری نشان دهند، به فرض مثال کودکان ۸ تا ۱۲ سال کمی مشکل بدبینی و ترس از دست دادن دارند، اما درعینحال برخی از کودکان تابآوریتر هستند و یا شکل واکنشان نسبت به مسائل مختلف است.
خلقی تصریح کرد: دغدغه امروز کودکان کنترل نیست، زمانی که بخواهیم کودکان را کنترل کنیم اتفاقی خوبی رخ نمیدهد. طبق تحقیقات نسل جدید الگو نمیگیرند، بلکه الگو ایجاد میکنند و قوانین را با نیازهای خودشان تغییر میدهند. روش کنترل در حال حاضر منسوخ شده و بیشتر گفتمان جوابگو است. روشهای قدیمی مانند قهر کردن دیگر ناکارآمد است و فقط اوضاع را بدتر میکند، زیرا کودکان تنها با ما در ارتباط نیستند و ممکن است در برابر قهر کردن رفتارهای متفاوت نشان دهند.
وی با اشاره به علائم نشاندهنده شرایط بحرانی کودکان، اظهار کرد: مات شدن، لرزیدن، بیاختیاری در ادرار، عرق کردن، واکنش نشان دادن در برابر عوامل عاطفی و ... نشاندهنده علائم شرایط بحران است. ضمن اینکه نوزادان هم در شرایط بحران میروند و قسمتی از بدن آنها دردناک میشود.
این مشاور به خانوادههایی که کودکانی به ظاهر بیتفاوت دارند نیز توصیه کرد: کودکان بهظاهر بیتفاوت را جدی بگیرید این افراد بسیار با مسائل درگیر هستند، اما ممکن است در آینده بروز دهند. والدین باید عوامل شناختی را بررسی کنند و تغییرات کودکان را نسبت به شرایط عادی را احساس کنند.
وی برای کمک به بهبودی حال کودکان برای گذر از مرحله بحران به والدین متذکر شد: وقتی کودکان در شرایط بحران قرار میگیرند، بهترین کار که باید انجام دهیم این است که با کودکان نجنگیم و آنها را درک کنیم. کودکان نباید ضعف داشته باشند، سعی کنید ترس را درون بچهها قرار ندهید. طبق تجربیات کمی اضطراب باعث حرکت میشود، اما استرس متوقف میکند.
خلقی با بیان اینکه زمانی که احساسی برای کودکان وجود آمده باید خودمان را ساکت کنیم و اجازه دهیم آنها صحبت کنند تا کمی راحت شوند، توضیح داد: به کودکان اطمینان خاطر دهید و اجازه دهید بدانند شما همراهشان هستید و موقع نیاز میتوانند به شما دسترسی پیدا کنند. بجای سرزنش کودکان را درک کنید، البته خوشبینانه برخورد کردن هم آسیبزا است. کودکان باید آگاه باشند و بهاندازه سن خودشان اطلاعات داشته باشند و اگر پرسیدیم و اطلاعات اشتباهی داشتد آنها را باید اصلاح کنیم.
وی ادامه داد: مشکلات را به کودکان بهاندازه سنشان بگویید، فرزندان حق دارند بدانند، اما اگر دروغ بگویید اعتماد آنها نسبت به شما از بین میرود. از شتابزدگی و تغییر رفتار پرهیز کنید، کودکان در شرایط بحران نوازش بی اندازه نمیخواهند، آنها به حمایت نیاز دارند. همچنین به شرایط خودتان برای کنترل بحران فرزندان توجه داشته باشید، استرس خودتان را کاهش دهید و هیجان داشته باشید تا حس همراهی به کودکان دست منتقل شود. در این راستا آرامآرام سبک زندگی کودکان را به سبک زندگی قبل از بحران تغییر دهید.
این متخصص کودک و خانواده در پاسخ به این سؤال که چه زمانی باید برای شرایط بحرانی کودکان به روانپزشک مراجعه کرد؟ اعلام کرد: زمانی که اولین جمله از زبان کودکان مبنی بر خودکشی یا کشتن اطرافیان گفته میشود باید به روانپزشک مراجعه کنید و این را بسیار باید قابل توجه دانست.