سایر زبان ها

صفحه نخست

سیاسی

بین‌الملل

ورزشی

اجتماعی

اقتصادی

فرهنگی هنری

علمی پزشکی

فیلم و صوت

عکس

استان ها

شهروند خبرنگار

وب‌گردی

سایر بخش‌ها

خط ارتباطی آشوب با آمریکایی‌ها چگونه قطع شد؟

اگرچه خط ارتباطی با آمریکایی‌ها پس از برخورد قانونی با تئورسین آشوب قطع‌شده است، اما دفتر هدایت اغتشاشات در دی‌ماه هنوز باز است!

بهار سال ۱۳۸۴ در تهران با شروع به کار ستاد‌های تبلیغات انتخاباتی از سوی گروه‌های مختلف سیاسی به شکل ویژه‌ای شروع می‌شود؛ در آن روز‌ها دولت اصلاحات آخرین نفس‌های خود را کشیده و جناح رقیب توانسته بود در انتخابات مجلس، دوم خردادی‌ها را به‌سختی شکست دهد.

در این وضعیت خاص سیاسی اصلاح‌طلبان رادیکال که از دولت خاتمی به‌شدت ناامید و عصبانی بودند با گرفتن مواضع تند و آوانگارد سعی داشتند اتمسفر سیاسی را به سمتی هدایت کنند که انتخابات را تحریم کرده تا به تعبیر خودشان از حاکمیت خارج شوند.

سایت نوروز که مواضع گروهک منحله حزب مشارکت را پوشش می‌داد در تحلیلی از شرایط موجود در کشور نوشته بود که ایران دچار بن‌بست سیاسی شده و هیچ راه‌حلی برای ادامه کار وجود ندارد، این مقاله در ادامه یادآور شده بود که اصلاح‌طلبان با برداشتن گام‌های آرام در چهارچوب قانون اساسی نمی‌توانند به سرمنزل مقصود رسیده و باید در برابر حاکمیت یا رومی روم بود و یا زنگی زنگ!

در شرایطی که جناح چپ آرام‌آرام آماده می‌شد اعلام خروج از حاکمیت را به‌صورت علنی بیان کند؛ به ناگهان ورق برگشته و سران دو حزب (غیرقانونی و منحله) مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب رادیکال‌ترین چهره هم‌سو با خود را نامزد انتخاباتی کرده و در یک نشست مطبوعاتی اعلام می‌کنند که مصطفی معین کاندید آن‌ها در انتخابات پیشرو است. دوم خردادی‌ها گمان می‌کردند که با اعلام نام مصطفی معین خواهند توانست شیب انتخابات را بیشتر کرده و با دوقطبی کردن فضا پیروز آن گردند.

اما رادیکال کردن فضای انتخاباتی و تند کردن مذاق سیاسی جامعه یک هنر خاص سیاسی است، دوقطبی شدن انتخابات نیاز به عناصر و ابزار خاص خود داشت که از برخی اصلاح‌طلبان برنمی‌آمد، ازاین‌رو تئوریسین‌های چپ ستادی به سراغ یاران سنتی و قدیمی خود در میان گروهک نهضت آزادی و ملی- مذهبی‌ها رفته و بار دیگر، چون خرداد سال ۷۶ دست یاری به سمت آن‌ها دراز کردند.

در آن زمان با پیشنهاد ابراهیم یزدی و حبیب‌الله پیمان ستاد‌های انتخاباتی جناح چپ تغییر نام داده و این بار با عنوان ویژه «جبهه دموکراسی خواهی» جای ستاد‌های سنتی دوم خردادی‌ها را گرفت. در آن روز‌ها عزت‌الله سحابی رهبر گروهک آمریکایی ملی- مذهبی به محمدرضا خاتمی گفته بود که برای پیروزی در انتخابات باید اصلاح‌طلبان تغییر فرم داده و شبکه‌سازی کنند! سحابی در یکی از کتاب‌های خود با نام «ایران، آزادی و دموکراسی» نوشته است که منظورش از کُد تغییر فرم سیاسی همان اجتماعی کردن بستر‌های انتخابات و شبکه سازی خیابانی برای آن بوده است!

پوستر‌های انتخاباتی حزب منحله مشارکت برای نامزد رادیکال انتخابات سال ۸۴

آشنایی با مدرسان جنگ شبکه‌ای در شهر!

در سال ۸۴ شبکه‌سازی انتخاباتی نیاز به یک دستورالعمل‌های ویژه داشت، زیرا پیش از آن‌که وزیر علوم دولت اصلاحات اعلام نامزدی کند؛ بسیاری از گروه‌ها و طیف‌های اصلاح‌طلب با نوشتن بیانیه انتخابات را تحریم کرده و بازگشت دوباره به صحنه برای آن‌ها دشوار بود؛ ازاین‌رو برخی کادر‌ها و اعضای تئوریک در میان چپ‌های ستادی مأموریت یافتند که تحت هدایت گروهک ملی- مذهبی شهر به شهر میان اعضای ستادی و شاخه‌های دانشجویی رفته تا فضای جدید سیاسی را تشریح و آرایش جدید را تحلیل کنند.

ازجمله این افراد تقی رحمانی، سعید مدنی، رضا علیجانی، مرتضی کاظمیان؛ مسعود پدرام و علی‌رضا رجایی بودند که با حضور در محافل مختلف سعی داشتند شبکه درهم‌شکسته شده اجتماعی انتخاباتی اصلاح‌طلبان را دوباره بازیابی کنند. جالب‌توجه آنکه بعد‌ها برخی از این مدرسان آشوب سر از شبکه‌های تروریستی در خارج از کشور درآورند!

سعید مدنی قهفرخی ازجمله همین افراد بود که با برند پژوهش‌گر اجتماعی شناخته می‌شد؛ مدنی از اعضای شاخص و کادر رهبری گروهک ملی- مذهبی بود که در جریان ضربه سازمان اطلاعات سپاه به شبکه جاسوسی این تشکیلات به زندان نیز افتاده بود؛ او پس از پایان محکومیت با تغییر در پوشش سیاسی، چند جزوه براندازی تحت عنوان پژوهش اجتماعی ترجمه کرده و خود را به عنوان متخصص مسائل اجتماعی در روزنامه‌های زنجیره‌ای جا انداخته بود، ازجمله آن‌ها کتاب «جامعه‌شناسی روسپی‌گری» بود که در آن با آمارسازی‌های کاذب انقلاب جنسی در ایران داده نمایی شده بود.

سعید مدنی پس از بازگشت از دوران محکومیت به تبعید

سعید مدنی در آستانه انتخابات سال ۸۴ پای ثابت سخنرانی در محافل دانشجویی بود؛ این چهره مرموز سیاسی در جریان سخنرانی در دانشگاه زاهدان در پاسخ به دانشجویی که خواهان تحریم و خروج از حاکمیت از سوی اصلاح‌طلبان بدون هیچ قید و شرطی شده بود می‌گوید:

من از همه شما برای انقلاب سیاسی در ایران آماده‌تر هستم؛ اما هنوز جامعه آماده عبور از جمهوری اسلامی به‌سوی یک حکومت سکولاریستی نیست، ازاین‌رو می‌توانیم روی فردی، چون مصطفی معین کارکرده و بارأی دادن او را رئیس‌جمهور کنیم، این فرد در دوران تصدی وزارت علوم نشان داده است که اهل نافرمانی مدنی است!

مدنی در ادامه دورنمایی از فضای پیروزی دوباره در انتخابات داده و می‌گوید:

واقعیت آن است که با تحریم انتخابات فضا را برای پیروزی رقبا آماده خواهیم کرد؛ اگر معین رئیس‌جمهور شود ما به‌زودی در خیابان آدم‌ها (نیرو‌های شبکه‌ای) خود را یافته و آن را تسخیر می‌کنیم، از آن روزبه بعد دیگر مهم نیست چه کسی رئیس‌جمهور باشد. در حال حاضر برخی اصلاح‌طلبان از زببا کلام تا جلایی پور (حمیدرضا) خیابان را منع می‌کنند. روشنفکران دیگری هم در عمل سکوت کرده‌اند. احزاب مطرح هم در عمل چیزی برای ارائه ندارند. در عمل آچمز شده‌اند. حتی نهضت آزادی از اصلاحات جامعه‌محور می‌گوید، اما خیابان را ضروری نمی‌داند. خیابان رمز پیروزی ما در است.

آنچه سعید مدنی از آنان با عنوان پیدا کردن نیرو در خیابان نام می‌برد بعد‌ها بانام «خیزش جنبش‌های بدون سر» از آن یاد شد. تقی رحمانی از تئوریسین‌های شبکه‌سازی خیابانی برای براندازی با طرح یک پرسش دراین‌باره نوشته است:

با خیابان چه باید کرد؟ تا مانند خرداد ۴۲ وارد مرحله ناشناخته جدیدی نشویم که عواقب آن را در بهمن ۵۷ دیدیم که نامیمون بود. بی‌گمان راهبرد کلانی که نیرو‌ها را به خط کند در دسترس نیست. سپهر سازی‌های راهبردی هنوز به جایی نرسیده است که راهبرد عملی بزرگ خلق کند؛ اما مردم منتظر نمی‌مانند شکم‌گرسنه تئوری سازی سرش نمی‌شود. انکار روشنفکر هم مشکل را حل نمی‌کند. خیابان خود نشان داده است که شورش اعتراض و مطالبه در جریان است. جامعه ما به سامان‌دهی جامعه در خودش نیز دارد این یعنی نهاد‌های مدنی که لیدر‌هایی متکی به صنف و نهاد خود خواهند داشت که می‌تواند هر رهبری یا رهبران را کنترل یا جهت دهند و رابطه نامیمون یک‌طرفه رهبری با مردم تعاملی کنند. تاریخ ما سرشار از این رابطه سامان بربادده یک‌طرفه است.

باوجود تلاش سنگین چپ‌ها برای تئوری سازی براندازی ذیل انتخابات؛ اصلاح‌طلبان با عدم رغبت عمومی روبرو شده و شکست سختی از رقیب خوردند، اما این باخت انتخاباتی به معنای عبور آن‌ها از طرح قابل‌توجه شبکه‌سازی جنبشی نبود! سعید مدنی ازجمله افرادی بود که پس شمارش آراء سعی کرد انسجام شبکه اغتشاشات را حفظش کند. برگزاری کارگاه‌هایی با موضوعاتی، چون اسیدپاشی، ایدز، فروریختن ساختمان پلاسکو، مدیریت بدن و کرونا ازجمله محمل‌ها برای حفظ این محافل براندازی بود.

تئوری سازی برای براندازی در دو گام

سعید مدنی علاوه بر برگزاری ورک‌شاپ‌های براندازی نرم؛ چند کتاب قابل‌توجه را نیز ترجمه و تفسیر کرده است؛ ازجمله آن‌ها کتاب «جنبش‌های اجتماعی در ایران» و «جنبش‌های اجتماعی و دموکراتیزاسیون» است! این دو کتاب ترجمه‌ای عاریتی از دو استاد ارشد براندازی نرم جف گودوین و جیمز جاسپر است.

جیمز جاسپر تئورسین نظریه هنر اعتراض در خیابان است؛ او درباره کیفیت آشوب سازی با مدل سوریه‌ای شدن نوشته است:

جنبش‌های اعتراضی در لبهٔ درک یک جامعه از خود و محیط اطرافش کار می‌کنند. آن‌ها نیز مانند هنرمندان تصورات ناتمام و نوزاد را می‌گیرند و گوشت را روی آن‌ها می‌پردازند تا آن‌ها را تدوین و توضیح داده و مورد بحث قرار دهند. بدون آن‌ها، ما تنها اختراعات شرکت‌ها و سازمان‌های دولتی، محصولات و فناوری‌های ایجادشده برای افزایش کارایی یا سودآوری را خواهیم داشت. کار خلاقانه انقلابیون مصری، سوری و تونسی رویارویی بیشتری نسبت به انواع نامرئی، مجاز، غیرمجاز و حتی خرابکارانهٔ خلاقیتی دارد که مایر در کف کارخانهٔ مانائوس شناسایی می‌کند.

جاسپر در تبیین این موضوع گفته است:

مظاهر نیروی کار خلاق در قیام‌های عربی انعطاف‌پذیر، اصلاح‌طلب یا صرفاً براندازانه نیست. آن‌ها که در آن شرایط تهدیدکنندهٔ زندگی و خطرناک به وجود می‌آیند، نشان دهندهٔ رد گرایی رادیکالی از تأثیرات و آرزو‌های انسانی هستند. به‌جای تلاش برای پیدا کردن راه‌هایی برای زنده ماندن و یا رشد در کارخانه، انقلابیون به دنبال سوزاندن کارخانه، تمیز کردن آوار و ساخت یک ساختمان جدید و کاملاً متفاوت هستند، این اولین و مهم‌ترین تفاوت بین نیروی کار خلاق صنعتی و انقلابی است.

سال ۸۸ و پس از اعلام رمز آشوب توسط ستاد انتخاباتی موسوی سعید مدنی ازجمله مهم‌ترین بازیگران و طراحان شبکه آشوب در خیابان بود؛ مدنی در آن سال‌ها کتاب «روان‌شناسی و تغییرات اجتماعی» را ترجمه کرد؛ این کتاب را استوارت پیزر و جفری تراورز را نوشته بودند.

سعید مدنی در تشریح این کتاب در یک سخنرانی گفته است:

آن نیروی اجتماعی که پروژه تغییر را در دستور کار قرار می‌دهد، آیا خودش استعداد‌های لازم برای اجرای این پروژه را دارد یا نه؟ واقعیت این است که اگر بخواهیم یک گزاره کلی یا یک تجربه موردی را به‌کل جامعه تعمیم بدهیم، چنین گزاره‌ای چندان جمع‌بندی دقیقی به دست نمی‌دهد؛ مانند اینکه مردم ایران استعداد کار جمعی ندارند، یا اینکه مردم ایران خیلی گرایشات فردگرایانه دارند، یا بسیاری احکام یا گزاره‌های عمومی دیگری شبیه این‌ها. به نظر من، جدا از سیر تاریخی متفاوتی که جامعه ایران در مقایسه با جوامع دیگر طی کرده – که طبیعتاً در خلقیات و روحیاتش تأثیر گذاشته و در قالب نظریه‌های مختلف اقتصاد سیاسی مطرح‌شده – در این صدساله اخیر نشان داده‌شده که استعداد‌های زیادی برای کار جمعی و روابط گروهی و جمعی وجود داشته، اما باز مثل بسیاری جوامع دیگر ما هم تجربیات موفق و هم تجربیات ناموفق گوناگونی داشته‌ایم.

مدنی در جریان فتنه آمریکایی- صهیونیستی در سال ۸۸ در راه‌اندازی یک سازوکار غیرقانونی با عنوان «کمیته پیگیری بازداشت‌های خودسرانه» نقش اساسی داشت و مدتی نیز دبیر جلسات آن بود؛ این مجموعه متصل به شیرین عبادی بوده و گزارش‌های ساختگی از وضعیت زندان‌ها را به نهاد‌های تحریمی در خارج از کشور انتقال می‌داد، این کمیته در جریان اغتشاشات اخیر نیز بازیگر ویژه‌ای بوده و با ارسال گزارش‌های ساختگی از وضعیت حقوق بشر در داخل کشور زمینه تحریم‌های جدید علیه مردم ایران با عنوان کمیته حقیقت‌یابی فراهم آورده است.

آشنایی با افسران جنگ آب

سعید مدنی سال ۱۳۹۰ و برای بار دوم در هنگام خروج غیر قانونی از کشور بازداشت‌شد؛ نکته عجیب آنکه در دوران حضور مدنی در زندان یک کتاب قابل تاملی به نام او نوشته‌شده است! این کتاب با عنوان «مظاهرات سلمیه» با برداشتی از برخی آشوب‌های گروهک‌های تجزیه‌طلب در خوزستان به نگارش درآمده و تحرکات گروهک‌های تروریستی، چون احوازیه را خیزش اجتماعی خوانده است.

در این کتاب ادعاشده است که با استفاده از آمار و ارقام روش کمی-کیفی، یک واکاوی علمی و تحلیلی درباره تنش‌های اجتماعی بحران آب در خوزستان در تابستان سال ۱۴۰۰ انجام شده است. این کتاب برخلاف سایر مکتوبات سعید مدنی مستقیماً به سراغ شبکه‌سازی اجتماعی نرفته و از ذیل عناوینی، چون حکمرانی مطلوب به آن نگریسته است؛ کتاب اشاره‌شده یک رفرنس نافرمانی مدنی است که از زاویه تغییرات آب و هوایی و تغییر اقلیم به حکمرانی می‌پردازد.

پروژه جنگ آب یکی از مهم‌ترین خطوط جنگ راهبردی- هیبریدی سرویس‌های اطلاعاتی آمریکایی و صهیونیستی در سال‌های اخیر بوده است. جنگ آب روایتی از ایجاد آشوب‌های قومی و منطقه‌ای در خود دارد، یکی از مأموریت‌های مهم سازمان محیط‌زیست در دولت روحانی دمیدن بر آتش جنگ آب در داخل کشور بود؛ در آن سال‌ها خط نفوذی با بهره بردن از افرادی، چون کاوه مدنی، سعید مدنی، کاووس سید امامی و اعضای باشگاه جاسوسی میراث پارسیان برخی نارسایی‌های محیط زیستی را به اپیدمی تبدیل کرده و علاوه بر انتقال اطلاعات دست‌اول از مراکز نظامی پروژه جنگ آب را نیز پیش می‌بردند.

کاووس سید امامی افسر جنگ محیط زیستی موساد در ایران

سعید مدنی و متخصصان نافرمانی مدنی!

اردیبهشت‌ماه امسال هم‌زمان با سفر دو جاسوس فرانسوی به تهران، سعید مدنی با رصد اطلاعاتی بازداشت شد، این تئورسین شبکه‌سازی مدنی پیش از اجرایی کردن طرح خود با آمریکایی‌ها دستگیر شده است. اگرچه سعید مدنی در جریان این اغتشاشات در زندان به سر می‌یرد، اما رد پای طراحی عملیات به بخشی از نظریات نافرمانی مدنی می‌رسد.

تمرکز سرویس‌های اطلاعاتی غربی برای بالا آوردن شبکه آشوب تحت عنوان پروژه «جنبش بدون سر» و تاکید روی لیدرسازی خیابانی از جمله نشانه‌های روشن بر این ادعاست. خروج قهری از حاکمیت، بالا بردن سطح خشونت میدانی و جهش دادن نارضایتی عمومی ازجمله راهبرد‌هایی است که در کارگاه‌های براندازی به لیدر‌های اغتشاشات آموزش داده شده است. فعال‌سازی ظرفیت اجتماعی، جنسیتی و صنفی ازجمله پیشنهاد‌ها سعید مدنی در جزوات سیزده‌گانه او به سمت نافرمانی مدنی بوده است.

این روز‌ها مدرسان آشوب‌های خیابانی بعد از ۱۰۰ روز تلاش نافرجام، شبکه مادر را به خارج از کشور انتقال داده و بخش محدودی از آن همچنان در داخل پنهان است. تقی رحمانی همکار فراری سعید مدنی اخیراً گفته است که برای احیای پروژه آشوب باید خط امنیتی را شکست، اشاره او به افزایش مؤلفه‌های خشونت در خیابان است، نافرمانی مدنی ترجمه‌ای سانتی‌مانتال و رمانتیک از همان سوریه‌ای کردن ایران است!

مارک گرکت یکی از کارشناسان سازمان سیا اخیرا گفته است که اغتشاشات در ایران در حال جوشیدن آرام است، این افسر اطلاعاتی آمریکایی یکی از موفقیت‌های آشوب‌های فعلی را نداشتن رهبر می‌داند. او معتقد است این ویژگی از نقاط قوت این اغتشاشات آن است که فاقد رهبر جنبش بوده گرکت گفته است، که ویژگی دیگر این اعتراضات را کاریزمای جمعی آن می‌داند. به این شکل که کاریزما بین همه اغتشاش‌گران پخش شده است. گرکت گفته است که رژیم صهیونیستی باید از بزرگترین فرصت فراهم شده از زمان پیروزی انقلاب اسلامی برای تغییر رژیم در ایران استفاده کند؛ رژیم موقت صهیونیستی باید با شدت عمل اقدام کند و از قدرت خودش برای تضعیف شدید ایران و بازدارندگی قهری آن استفاده کند تا اگر خوش شانس باشد این رژیم سرنگون شود.

این جمله از سوی افسر آمریکایی مقصد نهایی اغتشاشات با تکیه بر نافرمانی‌های اجتماعی را به خوبی نشان می‌دهد، البته برای زدن سر این مار هفت‌خط، اما خوش خط‌وخال باید هم هوشمند بود و هم صبور؛ اگرچه خط ارتباطی با آمریکایی‌ها پس از برخورد قانونی با تئورسین‌های آشوب قطع‌شده است، اما دفتر هدایت اغتشاشات در دی‌ماه هنوز باز است!

منبع : مشرق

برچسب ها: آشوبگران ، آمریکا
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
ناشناس
۰۹:۱۹ ۰۶ دی ۱۴۰۱
البته فراموش نشود با این فرمون از چپ و راست اصول خلاص و ..‌ بزودی چیزی نخاهد ماند