سردار حسین رحیمی رئیس پلیس تهران روز گذشته در جمع خبرنگاران درباره دستاوردهای شصتویکمین مرحله از طرح رعد گفت: این طرح از ابتدای هفته اجرا شد و در جریان آن ۹۰۹ نفر از سارقان و مالخران پایتخت شناسایی و دستگیر شدند که این افراد تا به این لحظه به ۲۶۴۲ فقره سرقت اقرار کردهاند.
به گفته رئیس پلیس تهران، ۲۷ باند در این طرح منهدم شدهاند و از دستگیرشدگان، ۲۸۹ دستگاه خودرو و موتورسیکلت که عمده آنها سرقتی بودند کشف و ضبط شده است.
رئیس پلیس پایتخت با اشاره به اینکه ارزش اموال مسروقه مکشوفه در این طرح بالغ بر ۴۰ میلیارد تومان برآورد شده است، ادامه داد: همچنین ۵۵ قبضه سلاح جنگی و شکاری از متهمان کشف شد که ازجمله آن میتوان به کشف یک قبضه سلاح دوش پرتاب اشاره کرد.
سردار رحیمی همچنین با اشاره به اقدامات پلیس برای آرام نگه داشتن فضای بازار ارز گفت: بنا به درخواست بانک مرکزی و کمیسیونی که تشکیل شده بود، ۱۰۰ نفر از دلالان ارزی دستگیر شدند. این افراد علاوه بر دلالی اقدام به انجام معاملات فردایی و کاغذی در اتوبوس یا مینیبوس هم میکردند که معاملات آنها تأثیر مستقیمی بر افزایش قیمت دلار داشت.
قهرمان کیکبوکسینگ خواستگار قلابی بود
در گوشهای از محوطه پلیس پایتخت، چند دختر جوان ایستادهاند و میگویند به دام یک خواستگار قلابی گرفتار شدهاند؛ مردی ۳۵ ساله که زمانی در رشته کیکبوکسینگ قهرمان آسیا بود و حالا سراز دنیای کلاهبرداران در آورده است. دختران دم بخت میگویند مرد ورزشکار، نقش خواستگار پولدار را بازی میکرده و پس از عقد صوری، به بهانههای مختلف تمام اموالشان مانند خانه، ماشین و طلاهایشان را تصاحب میکرده است. متهم این پرونده یکی از مجرمانی است که در تازهترین طرح رعد پلیس دستگیر شده و حالا در گفتگو با همشهری از جزئیات کلاهبرداریهایش میگوید.
با چه شگردی از دختران کلاهبرداری میکنی؟
با آنها در خیابان، مهمانی، فضای مجازی یا جاهای دیگر آشنا میشدم. وضع مالی خودم بد نیست. یک خودروی مدلبالا زیر پایم است؛ هیوندا سوناتا. یک باشگاه ورزشی هم در غرب تهران دارم، اما این روزها کارم کساد شده بود و بدهی بالا آورده بودم. شگردم این بود که با دخترانی که پول و پلهای داشتند آشنا میشدم و از آنها خواستگاری میکردم. گاهی آپارتمانی برای یک ماه در نیاوران، فرشته و... اجاره میکردم و میگفتم بچه بالاشهرم. بعد از اینکه آنها جواب بله میدادند، بهصورت صوری با آنها عقد موقت میکردم تا خیالشان راحت شود که کلاهبردار نیستم. سپس به بهانههای مختلف ماشین و خانههایشان را تصاحب میکردم.
چه بهانههایی؟
مثلا به مادر یکی از دختران گفتم که خانهای در مرزداران دارم که ارزشش بالاتر از خانه شماست. او هم فریب خورد و خانهاش را به همراه ماشین و طلاهایش به من داد و من با مدارک جعلی خانه خیالی را به نامش زدم. یا دختر دیگری ماشین ۲۰۶ خودش را به نام من زد که مثلا ماشین مدل بالاتر برایش بخرم و با این شگرد ماشینش را تصاحب کردم.
ارزش اموالی که سرقت کردی چقدر است؟
مبلغ دقیق را که نمیدانم، اما با این گرانیهای اخیر قطعا بالای ۷ یا ۸ میلیارد تومان میشود.
تو که وضع مالی خوبی داشتی، چرا کلاهبرداری میکردی؟
میخواستم از خانمها انتقام بگیرم. همسر سابقم باعث شد تا از زنان کینه به دل بگیرم. چند سال قبل بهخاطر همسرم ۹ ماه افتادم زندان. او هم رفت دادگاه و درخواست طلاق غیابی داد. وقتی از زندان آزاد شدم تازه فهمیدم که او از من جدا شده و همراه ۲ پسرم زندگی میکند. به سراغش رفتم، اما او دیگر نمیخواست با من زندگی کند. این اتفاق تأثیر بدی در روحیهام گذاشت و باعث شد نقشه انتقامجویی از زنان را بکشم.
چرا به خاطر همسرت افتادی زندان؟
شنیدم که یک نفر به همسرم متلک انداخته است. رفتم به خاطر ناموسم با طرف درگیر شدم و با قمه او را زخمی کردم و به جرم درگیری افتادم زندان. من آدم بدی نیستم، ورزشکار حرفهای هستم. مدال قهرمانی دارم. چند سال قبل در رشته کیک بوکسینگ قهرمان آسیا شدم. المپیک رفتهام، مسابقات تایلند و ترکیه رفتهام. خودم مربی کیکبوکسینگ و بدنسازی هستم، اما بار روانی اتفاقی که در زندگیام افتاد را نتوانستم تحمل کنم و تبدیل شدم به یک آدم کینهای. میدانم که اشتباه بزرگی مرتکب شدهام و از خودم انتقام گرفتهام و پشیمانم.
سرقت ۲۰ میلیاردی از یک برج لوکس
در تازهترین طرح رعد پلیس پیشگیری پایتخت، ۳ مرد و ۲ زن که اعضای یک باند خانوادگی سرقت مسلحانه بودند، دستگیر شدند. دزدان این گروه خانوادگی در ۲ مرحله قدم در برج مجللی در الهیه گذاشتند و نقشه سرقتی که کشیده بودند را اجرا کردند. گفتگو با سرکرده باند سرقت مسلحانه را در ادامه میخوانید.
در پروندهتان نوشته شده که در ۲ مرحله از یک برج مجلل سرقت کردهاید؟
درست است. بار اول از طبقه یکم سرقت کردیم و بار دوم که حدود یک ماه بعد بود به سراغ واحدی در طبقه هشتم رفتیم.
با چه شگردی سرقت کردید؟
من به همراه ۲ همدستم که یکی از آنها برادرم است و دیگری باجناقم، درحالیکه صورتهایمان را پوشانده بودیم، وارد لابی شدیم. دستهای لابیمن را بستیم و او را با خود به طبقهای که برای سرقت انتخاب کرده بودیم، بردیم. زنگ آپارتمان را که به صدا درمیآوردیم، لابیمن را جلوی چشمی قرار میدادیم. او هم که اسلحه روی پهلوهایش بود، ناچار بود تسلیم شود و هرچه میگوییم را انجام بدهد. فردی که داخل خانه بود با دیدن لابیمن در را باز میکرد. به این ترتیب ما وارد آپارتمان میشدیم و بعد از بستن دست و پای افرادی که آنجا بودند سرقت را انجام میدادیم. در جریان ۲ سرقتی که انجام دادیم صاحبخانه منزل نبودند و ما با تهدید خدمتکاران نقشه سرقت مسلحانه را عملی کردیم.
چقدر از سرقتها گیرتان آمد؟
هردو خوب بود. در سرقت اول چند میلیاردی گیرمان آمد، اما ۲۰ دقیقه بعد از سرقت دوم دستگیر شدم. در جریان سرقت دوم حدود ۲۰ میلیارد تومان طلا و جواهر دزدیدیم و پس از آنکه به خانه برگشتیم، پلیس رسید و دستگیرمان کرد.
چه شد که لو رفتید؟
من قبلا لابیمن همان برج بودم و فکر میکنم اینطور شناسایی شدم.
پس به همین دلیل آن برج لوکس را برای سرقت انتخاب کردید؟
بله. چون قبلا برای انجام کار به ۲ واحدی که به آن دستبرد زدیم رفته بودم و از وضعیت صاحبان آنجا خبر داشتم. میدانستم تاجرانی هستند که وضع مالی بسیار خوبی دارند. هم در ایران و هم در چند کشور خارجی شرکت داشتند.
ظاهرا ۲ زن هم با شما همکاری داشتند؟
یکی از آنها نامزدم است و دیگری خواهرم. آنها وظیفه فروش طلا و جواهرات را بهعهده داشتند. ما به خاطر مشکلات مالی سرقت میکردیم. از همسر اولم که جدا شدم، باید مهریه ۱۱۴ سکهایاش را پرداخت میکردم. باجناقم و برادرم هم اوضاع مالی خوبی نداشتند. برادرم در یک کیکپزی کار میکرد، من و باجناقم در مترو دستفروشی میکردیم و فقر باعث شد تا نقشه سرقت بکشیم.
سرقتهای سریالی کارشناس تغذیه
طراح سرقتهای سریالی از مغازههای فروش تلویزیون، مردی تحصیلکرده است که لیسانس تغذیه دارد، اما سر از دنیای تبهکاران در آورده است. او در گفتگو با همشهری از جزئیات سرقتهایش میگوید.
چه شد که یک مرد تحصیلکرده تبدیل به دزد حرفهای شد؟
نتوانستم کار مناسب با درآمد خوب پیدا کنم. چند وقتی راننده اینترنتی شدم، اما دستمزدم کفاف خرج زندگی را نمیداد. به همین دلیل برای بهدست آوردن پول وسوسه سرقت به جانم افتاد.
با چه شگردی سرقتی میکردی؟
با همدستانم خودروی زانتیا سرقت میکردیم. چون ماشین جاداری است. سپس از استان البرز راهی تهران میشدیم و شبانه با قیچی قفل مغازههایی که تلویزیون میفروختند را باز میکردیم و دست به سرقت میزدیم. بعد هم اموال سرقتی را نصف قیمت به مغازه داران میفروختیم.
با خودروهای سرقتی چه میکردی؟
بعد از یک یا ۲ بار سرقت، ماشینها را رها میکردیم. هدف ما فقط دستبرد به مغازهها بود، با ماشین سرقتی میرفتیم تا شناسایی نشویم.
ظاهرا یک مورد سرقت اسلحه مأمور هم در پروندهات ثبت شده است؟
حدود ۲ ماه قبل بود که در حال شکستن قفل یک مغازه در غرب تهران بودیم، داشتیم آخرین قفل را میشکستیم که مأموران گشت پلیس رسیدند و متوجه ما شدند. به محض دیدن پلیس ترسیدیم و سوار ماشینمان شدیم تا فرار کنیم، اما مأموران به تعقیبمان پرداختند و به سمت لاستیکهای زانتیا شلیک کردند و ما مجبور به توقف شدیم. ما ۳ نفر بودیم که یکی از همدستانم در همان عملیات بازداشت شد، اما من و همدست دیگرم پیاده فرار کردیم. مأمور پلیس هم شروع کرد به تعقیب ما و حتی قصد تیراندازی داشت که اسلحهاش گیر کرد. من فورا اسلحه را از او قاپیدم و موفق به فرار شدم.
شگرد عجیب مرد مسافرکش
مردی ۴۳ ساله که تا به حال پایش به اداره پلیس باز نشده، نقشه عجیبی برای سرقت کشیده بود. او که با ماشینش مسافرکشی میکرد تصمیم گرفت با خرید یک دستگاه کارتخوان و یک رسید پول حساب مسافرانش را خالی کند.
با چه روشی حساب مسافران را خالی میکردی؟
در مناطق مختلف شمال شهر مسافر سوار میکردم و زمانی که آنها میخواستند کرایه را بپردازند میگفتم دستگاه کارتخوان دارم. کارتشان را میگرفتم درحالیکه از قبل قبض ۵ هزارتومانی آماده کرده بودم. کارت را میکشیدم و به جای ۵ هزار تومان، ۵۰۰ هزارتومان از حسابشان برداشت میکردم و فیشی که از قبل آماده کرده بودم را به آنها میدادم.
آنها متوجه نمیشدند؟
معمولا زمانی کارت میکشیدم که مسافر پیاده شده و بعد از گرفتن فیش، گاز ماشین را میگرفتم و میرفتم، اما اگر کسی متوجه میشد و پیامک بانکیاش را نگاه میکرد نقش بازی میکردم و میگفتم حواسم پرت شده و اشتباه کشیدهام. همان لحظه پول را برایشان کارت به کارت میکردم تا دردسر نشود. معمولا در مناطق بالای شهر مسافر سوار میکردم که اکثر آنها وضع مالیشان خوب بود یا متوجه برداشت پول بیشتر از حسابشان نمیشدند یا بهخاطر ۵۰۰ هزارتومان بیخیال شکایت و پیگیری میشدند.
یعنی هیچکس شکایت نکرده؟
شکایت کردند که دستگیر شدهام.
چند مورد سرقت انجام دادی؟
فکر کنم حدود ۷۰ فقره ظرف یکی دو ماه اخیر.
چه شد که این ایده به ذهنت رسید؟
یک بار خرید کردم و فروشنده به جای مثلا ۲۰۰ هزار تومان ۲ میلیون تومان کارت کشید. آن زمان بود که ایده سرقت به ذهنم رسید. البته تا به حال پایم به اداره پلیس باز نشده بود و از سر ناچاری و فشار اقتصادی تصمیم به این کار گرفتم.
کلاهبرداری عجیب باربری
ماموران پلیس پیشگیری پایتخت در طرح رعد ۶۱، پرده از یک کلاهبرداری عجیب برداشتند. ماجرا از این قرار بود که متهمان از نام یک باربری معروف و معتبر استفاده کرده و دست به کلاهبرداری میزدند. اعضای این گروه ابتدا با نفوذ به جستوجوگر گوگل و دستکاری آن توانستند کاری کنند که اگر فردی نام باربری معروف را سرچ میکرد، شماره تلفن آنها نمایش داده شود.
به این ترتیب مشتریان به جای تماس با شرکت اصلی با کلاهبرداران تماس گرفته و درخواست کامیون و کارگر برای اثاثکشی یا باربری میکردند. پس از آن، کلاهبرداران با کامیون و باربر راهی نشانی مشتری میشدند و بعد از انجام کار وی به جای مبلغ تعیینشده، چندین برابر پول طلب میکردند.
مالباختهها که اکثرا افراد آبروداری بودند برای جلوگیری از دعوا، مبلغ درخواستی را پرداخت میکردند، اما روز بعد وقتی به آدرس شرکت اصلی میرفتند، تازه میفهمیدند که به دام چند کلاهبردار گرفتار شدهاند. به گفته یکی از مالباختهها که دیروز در مقر پلیس حاضر شده بود، مبلغ توافقی وی با صاحب باربری ساعتی ۷۰۰ هزار تومان بوده، اما پس از جابه جایی اثاثیه مبلغی حدود ۲۶ میلیون تومان از وی دریافت شده بود.
علاوه بر این اعضای این گروه، جهیزیه یک تازه عروس را گرو گرفته و خانواده عروس ناچار شده بودند ۱۰ برابر مبلغ طیشده را بپردازند که خوشبختانه اعضای اصلی این گروه بازداشت شدهاند و تحقیقات از آنها ادامه دارد.